نویسنده: امین عرب
منبع: بیست و نهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
از دیرباز طنز ابزاری برای نقد جامعه، به چالش کشیدن هنجار ها و یاتن لحظاتی از شادی در میان سختی ها به حساب می آمده است؛ با این حال خط باریکی بین طنز و توهین وجود دارد، به ویژه زمانی که سوژه شوخی ها گروه های خاص جامعه، مانند افراد دارای معلولیت اند. در میان افراد دارای معلولیت نیز همواره این چالش مطرح بوده است که آیا می توان با معلولیت شوخی کرد یا نه؟ اگر در این مفهوم جایی برای شوخی کردن وجود دارد مرز بین طنز و توهین کجا است؟ بسیاری از آثار هنری، به خصوص فیلم ها و سریال ها موجب طرح این موضوع در گفتگو های تخصصی و خودمانی افراد دارای معلولیت می شود. در این یادداشت دیدگاه های مختلف نسبت به این موضوع را مطرح می کنیم و آن را تا اندازه ای بسط می دهیم.
دلایل حامیان طنز پردازی با مفهوم معلولیت
طنز به عنوان راهی برای بیان چالش ها
یکی از استدلال های اصلی موافقان شوخی با معلولیت این است که طنز می تواند ابزاری قدرتمند برای بیان چالش ها و مشکلات زندگی افراد دارای معلولیت باشد. این قشر از طریق طنز، می توانند تجربیات خود را به اشتراک بگذارند، به ناکارآمدی ها و نابرابری ها اشاره کنند و صدای خود را به گوش مخاطبان بیشتری برسانند؛ علاوه بر این آنان بر این باورند که طنز می تواند به افزایش آگاهی از مسائل مربوط به افراد دارای معلولیت در جامعه کمک کند. با به تصویر کشیدن تجربیات این گروه از طریق طنز، می توان به عموم مردم در درک بهتر چالش هایی که افراد دارای معلولیت با آنها رو به رو هستند کمک کرد و بدین ترتیب زمینه را برای ایجاد جامعه ای فراگیرتر فراهم ساخت.
شوخی کردن راهی برای عادی سازی معلولیت در جامعه و شکستن تابو ها
یکی دیگر از استدلال های موافقان شوخی کردن با معلولیت این است که طنز می تواند به عادی سازی این شرایط در جامعه و شکستن کلیشه ها و تابو های مرتبط با آن کمک کند. زمانی که با معلولیت شوخی می کنیم، این افراد را به عنوان انسان هایی عادی با نقاط قوت و ضعف خاص خود به تصویر می کشیم. این موضوع می تواند به کاهش ترس و اضطراب سایر افراد در تعامل با افراد دارای معلولیت و از بین بردن موانعی که در روابط آنها وجود دارد، کمک کند. در ضمن طنز می تواند به افزایش آگاهی از تنوع موجود در جامعه و پذیرش افراد با شرایط مختلف منجر شود. اگر دیگران ببینند که فرد دارای معلولیت با شرایط خود شوخی می کنند، آنان نیز فاصله را کنار می گذارند و ارتباط نزدیک تری با این گروه خواهند داشت.
شوخی کردن با معلولیت نشانه ای از پذیرش
برخی از حامیان شوخی کردن با معلولیت معتقدند که این کار نشانه ای از پذیرش و انطباق فرد دارای معلولیت با شرایط خود است. اگر فرد دارای معلولیت به طرح شوخی دربارۀ شرایطش بپردازد یا از شوخی های دیگران در این زمینه استقبال کند، نشان می دهد که او معلولیت را به عنوان بخشی از هویت خود پذیرفته است و از آن شرمگین نیست. این موضوع می تواند به افراد دیگر، چه دارای معلولیت چه سایر افراد، در پذیرش معلولیت و کنار آمدن با چالش های آن کمک کند.
همچنین شوخی کردن با معلولیت می تواند راهی برای ایجاد صمیمیت و همبستگی بین افراد دارای معلولیت باشد. وقتی افراد دارای معلولیت با یکدیگر در مورد تجربیات خود شوخی می کنند، معمولاً احساس تعلق و درک مشترک را تجربه می کنند. این امر می تواند به تقویت روحیه و عزت نفس آنها کمک کند.
دلایل مخالفان شوخی کردن با معلولیت
شوخی و ایجاد احساس حقارت در افراد دارای معلولیت
یکی از اصلی ترین دلایل مخالفان شوخی با معلولیت این است که این کار می تواند به ایجاد احساس حقارت و شرمساری در افراد دارای معلولیت منجر شود. آنان بر این باورند که اگر این قشر در معرض شوخی و تمسخر قرار بگیرند، به آنها یادآوری می شود که با سایر افراد تفاوت دارند و به نوعی ناقص و ناکارآمد به حساب می آیند. این رفتار عزت نفس آنها را خدشه دار می کند و به انزوا و افسردگی آنها منجر می شود.
برخی افراد از طنز به عنوان ابزاری برای تمسخر و تحقیر افراد دارای معلولیت استفاده می کنند. این افراد با پنهان کردن نیت سوءِ خود پشت نقاب طنز، به معلولیت و ناتوانی های افراد توهین می کنند و آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دهند. این نوع از شوخی ها نه تنها به ایجاد احساس حقارت و شرمساری در این افراد منجر می شود، بلکه پیامدهای جدی تری نیز به دنبال دارد؛ به عنوان مثال ممکن است افراد دارای معلولیت را از حضور در اجتماع و ابراز وجود بازدارد و آنها را در معرض انزوا و افسردگی قرار دهد.
شوخی کردن با معلولیت ناقض کرامت انسانی
درنهایت مخالفان شوخی با معلولیت استدلال می کنند که این کار با احترام و کرامت انسانی مغایر است. همۀ انسان ها صرف نظر از توانایی های جسمی یا ذهنی شان، مستحق احترام و برخورداری از حقوق برابرند. شوخی با معلولیت نوعی بی احترامی به این حقوق است و می تواند زیر پا گذاشتن کرامت انسانی افراد معلول تلقی شود.
مرز طنز و توهین کجا است؟
تعیین اینکه یک شوخی چه زمانی طنز و چه زمانی توهین آمیز است، یکی از چالش هایی است که در مورد آن اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. بار ها شاهد آن بوده ایم که افراد در این زمینه توافق نظر ندارند که آیا فلان شوخی که با معلولیت افراد انجام شد، مصداق توهین است یا نه. هرچند تعریف کلمۀ توهین و مصداق های آن خود مجالی دیگر می طلبد، اما در اینجا به عواملی می پردازیم که می تواند توهین تلقی شدن یا نشدن یک شوخی را مشخص کند.
زمینه
یک شوخی که در زمینه ای صمیمی و دوستانه طرح شود، معمولاً طنزآمیز تلقی می شود، در حالی که همان شوخی در زمینه ای رسمی یا جدی ممکن است توهین آمیز در نظر گرفته شود.
گوینده
وقتی گویندۀ شوخی فردی شناخته شده و دوست داشتنی باشد، معمولاً صحبت او شوخی در نظر گرفته می شود. ممکن است شنیدن همان جمله از زبان یک غریبه معنای کاملاً متفاوتی داشته باشد.
|شنونده
شنونده ای که با موضوع شوخی آشنایی دارد یا خود دارای معلولیت است، ممکن است نسبت به کسی که با موضوع آشنایی ندارد یا خودش دارای معلولیت نیست، موضوع را توهین آمیزتر تلقی کند.
لحن
لحن و طرز بیان گوینده می تواند در اینکه شوخی طنزآمیز تلقی شود یا توهین آمیز، نقش مهمی داشته باشد.
هدف
هدف گوینده از شوخی نیز در اینکه شوخی طنزآمیز تلقی شود یا توهین آمیز، نقش مهمی ایفا می کند.
چه کسی می تواند با معلولیت شوخی کند؟
در پاسخ به این پرسش بین صاحب نظران اختلاف نظر است؛ برخی معتقدند که فقط افراد دارای معلولیت اجازه دارند با معلولیت خود شوخی کنند، زیرا آنها به طور مستقیم با چالش ها و سختی های ناشی از آن زندگی می کنند. آنان معتقدند که اگر سایر افراد با معلولیت شوخی کنند، نوعی سوءاستفاده از قدرت و بی احترامی به تجربیات افراد دارای معلولیت است. آنها بر این باورند که افراد غیر معلول نمی توانند به طور کامل ظرافت ها و پیچیدگی های زندگی با معلولیت را درک کنند و به همین دلیل شوخی های آنها ممکن است توهین آمیز یا بدون در نظر گرفتن ملاحظات لازم باشد.
در مقابل، برخی دیگر معتقدند همۀ افراد، صرف نظر از توانایی های جسمی یا ذهنی شان مجازند با معلولیت شوخی کنند. از نظر این افراد، طنز می تواند ابزاری قدرتمند برای مقابله با چالش ها و افزایش آگاهی از مسائل مربوط به معلولیت باشد و اگر کسی ظرافت های لازم را در نظر بگیرد، تفاوتی در اینکه معلولیتی داشته باشد یا نه نیست.
آیا ایجاد یک گفتمان ضروری نیست؟
بسیاری از موضوع های چالش برانگیز همانند آنچه در اینجا مطرح شد، جنبه های متفاوتی دارند و پرداختن به آنها نیازمند ایجاد فضایی دیالکتیک و گفتگو در مورد آنها است. آیا طرح پرسش هایی از این دست می تواند شروعی برای گفتگو پیرامون این موضوع ها به منظور دستیابی به نتایج مطلوب باشد؟