نویسنده: سوزان آمنت (Suzanne Ament)
مترجم: امین عرب
منبع نسخه ی انگلیسی: future reflections
منبع نسخه ی ترجمه شده: محله ی نابینایان
یادداشت سردبیر:
سوزان آمنت استاد تاریخ روسیه در دانشگاه رادفورد (Radford University) در شهر رادفورد (Radford) ایالت ویرجینیا (Virginia) است. در این مقاله، او عشق مادام العمر خود به اسب سواری را بیان می کند و توضیح می دهد که سوار کاران نابینا چگونه می توانند در هر جنبه از این فعالیت شرکت داشته باشند.
یک روز سرد زمستانی در واشنگتن دی سی، صدای بلند بسته شدن در چرخان اصطبل، کت پرز دار مرد عضلانی، اینها اولین خاطرات من از نخستین درس سوار کاری ام در هشت سالگی هستند.
تابستان گذشته یعنی بیش از ۵۰ سال بعد، من و دانته (Dante) با رسیدن به حرف A به راست می پیچیم. از خط مرکزی میدان پایین می آییم و به صدای اعلام حرف X در مرکز و حرف C در انتهای دور گوش می دهیم. ما باید دقیقاً در نقطه X و در راستای نقطه C توقف کنیم. سه، دو، یک… ایست!
جمعیت در اطراف میدان تشویق می کنند! به نظر می رسد که 9 امتیاز به نحوه توقف ما داده اند، امتیازی که اکثر سوار کاران درساژ (Dressage) نمی توانند به آن برسند.
توضیح مترجم: «درِساژ (به فرانسوی و انگلیسی: dressage) یا خَرامِش رشته ای در ورزش سوارکاری است که در آن، سوار اسب خود را به اجرای مجموعه حرکات دقیق و هماهنگ، همراه با ترتیب و زمان بندی مشخصی وامی دارد تا میزان هماهنگی خود با اسب و آزمودگی حیوان را نشان دهد. معادل فارسی آن خرامش است، اما چون در ادبیات ورزشی واژه درساژ به کار می رود، ما نیز از همین واژه در متن استفاده کرده ایم.»
من استاد تاریخ روسیه هستم و از بدو تولد به دلیل یک بیماری مادرزادی پیش رونده شبکیه به نام LCA (Leber congenital amaurosis) نابینا بوده ام. در ۲۰ سال اول زندگیم می توانستم به خوبی در روشنایی ببینم. در مدرسه از خط درشت استفاده می کردم، در حالی که یک چراغ مطالعه روی میزم روشن بود. در روز های آفتابی بینایی ام کمک می کرد تا از اسب های دیگر دوری کنم و از مسیر هایی در فضای باز میدان بپرم. اما در مسیر های کم نور، به راهنمایی های کلامی متکی بودم.
با گذشت سالیان، بینایی من به توانایی درک نور کاهش یافت. این روز ها از صفحه خوان و سگ راهنما استفاده می کنم. وقتی در یک میدان درساژ حرکت می کنم، این کار را به کمک «حروف زنده» انجام می دهم. حروف زنده یعنی افرادی که پشت حروف ایستاده اند و وقتی سوار به سمت آنان در حرکت است، مرتب آنها را اعلام می کنند. در سوار کاری های غیر رسمی یک رادیو را در یکی از پایانه های میدان می گذارم. گاهی اوقات رادیویی را روی یک سطل در وسط مسیر قرار می دهم تا در جهتیابی به من کمک کند.
سوار کاری برای افراد نابینا و کم بینا در هر سن سرگرم کننده، سودمند و کاملاً امکان پذیر است! با به اشتراک گذاشتن افکار و تجربیاتم، می خواهم نابینایان بیشتری را تشویق کنم که سوار کاری را به عنوان یک فعالیت امتحان کنند.
چه بینا و چه نابینا، باید چند نکته را مد نظر قرار دهید. نخست اینکه باید ایده سوار کاری را دوست داشته باشید و از بودن در کنار اسب ها لذت ببرید. مسلماً برای اینکه واقعاً اعتماد به نفس داشته باشید باید مدتی را با اسب ها کار کنید، اما علاقه ای اساسی باید از همان ابتدا وجود داشته باشد. همچنین شما نباید با کمی کثیف شدن مشکلی داشته باشید و می بایست بوی اصطبل را دوست داشته باشید یا حداقل بتوانید آن را تحمل کنید. نهایتاً، شما باید تمایلی به پیوند با یک حیوان داشته باشید.
سبک ها یا رشته های زیادی در اسب سواری وجود دارد. من از زین انگلیسی استفاده می کنم و در سبک درساژ فعالیت دارم. سبک های دیگر عبارتند از: سواری با زین غربی یا کابویی، سواری در مسیر های پیاده روی، سواری در میدان، سواری روی سطح یا پرش از روی نرده. چندین سبک و گزینه دیگر نیز وجود دارد. موقعیت مکانی شما و مربیانی که در دسترس هستند ممکن است به تعیین سبک سوار کاریتان کمک کنند، اما ترجیح شخصی شما نیز می تواند در این امر نقش داشته باشد.
درساژ در شکل اولیه خود پایه همه رشته های سوارکاری است و شامل تعادل اسب و سوار و کار کردن این دو با یکدیگر می باشد. در سطوح پیشرفته تر، درساژ گاهی اوقات باله اسب نیز نامیده می شود، زیرا اسب و سوارکار می توانند حرکات زیبایی را با هم به نمایش بگذارند. اجرای لیپیزانر (Lipizzaner) در مدرسه سوارکاری اسپانیایی (Spanish Riding School) در وین (Vienna) یکی از بهترین شکل های شناخته شده ایده آل درساژ به شمار می رود.
من هنوز در سطح ابتدایی سوار کاری بوده و در میدانی به ابعاد ۲۰ در ۴۰ متر تمرین می کنم. سوار کاران در سطوح بالاتر در میدان هایی به ابعاد ۲۰ در ۶۰ متر کار می کنند. یک تست درساژ به سوار کار دستوراتی می دهد که باید به ترتیب در سراسر میدان دنبال شوند.
میدان با حروفی علامت گذاری شده است که برخی از آنها روی ریل نصب شده اند. تصور کنید حروف A و C در وسط ضلع های کوتاه میدان قرار دارند، اما حرف X دقیقاً وسط میدان است. این تست به سوارکار می گوید که دقیقاً کجا شکل هایی مثل دایره، حلقه یا مارپیچ بسازد. یا اینکه چه نوع راه رفتنی را با اسب انجام دهد. برای مثال: «بین نقطه A و C چهار نعل بروید.» همچنین به سوار کار می گوید که تغییرات خاصی را در راه رفتن انجام دهد. برای مثال «با تاخت بلند به سمت طول میدان بروید» یا «از خط مرکزی خم شوید و به نقطه H بروید.» در مسابقات اسب سواری با داوری این حرکات، سوار کار امتیاز دریافت می کند.
با اینکه درساژ تنها شکل انجام شدنی سوار کاری برای افراد نابینا نیست، اما فرصتی عالی برای یک سوار کار نابینای در حال پیشرفت را فراهم می آورد. فضا به خوبی تعریف شده است و هیچ مانعی در میدان وجود ندارد. هرچه فرد بیشتر پیشرفت کند، سطح دشواری کار نیز می تواند چالش بر انگیز تر شود. فرد نابینایی که قادر به دیدن حروف نیست می تواند از حروف زنده یا همان اعلام حروف توسط دیگران استفاده کند. سوارکار می تواند از صدا های دیگر نیز استفاده کند. وقتی کسی برای اعلام حروف در دسترس نیست، من رادیویی را در نقطه A و رادیو دیگری را در نقطه C می گذارم.
برخی از سوار کاران نابینا ترجیح می دهند در مراکز سوار کاری ویژه (therapeutic riding center) به اسب سواری بپردازند که معمولاً تحت نظر و مرتبط با انجمن PATH (انجمن حرفه ای سوارکاران نیازمند به درمان) (Professional Association of Therapeutic Horsemen) است. مربیان این مراکز با سوار کارانی کار می کنند که دارای انواع معلولیت هستند. اگر نابینایی تنها معلولیت یک سوار کار باشد، او می تواند به راحتی در یک اصطبل معمولی سوار کاری کند، به شرطی که مربی ذهنی باز داشته باشد، علاقه مند به برقراری ارتباط با افراد در موقعیت های مختلف باشد و بخواهد که خارج از چارچوب فکر کند. یکی از مزایای مراکز سوار کاری ویژه این است که آنها اغلب داوطلبانی دارند که می توانند به عنوان حروف زنده کمک کنند.
من با مربی هایی مواجه شده ام که نمی خواستند به من اجازه سواری بدهند، اما بسیاری دیگر از آن ها مشتاق دادن این شانس به من بودند. یکی از مربیان اصرار داشت که بیمه او من را ملزم می کند که از یک خط مشخص نباید خارج شوم. در این حالت مربی اسب را روی یک خط طولانی نگه می دارد و در وسط میدان می ایستد. پس از چند درس، او متوجه شد که من می توانم به خوبی و به طور مستقل سوار کاری کنم، لذا بی سر و صدا خط مانع را برداشت.
به طور کلی، همه سوارکاران ملزم به امضای معافیت از مسئولیت هستند. این موضوع را نباید به نابینایی مرتبط دانست. اگر اصطبل سازماندهی شده باشد و مربیان از صلاحیت کافی برخوردار باشند، هیچ تفاوتی بین خطرات سوار کاری یک فرد بینا و یک فرد نابینا وجود ندارد. در واقع سوار کاران نابینا ممکن است یاد بگیرند که تعادل را سریعتر از برخی سوار کاران بینا حفظ و مدیریت کنند. اگر حواس یک سوار کار بینا پرت شود و به اطراف نگاه کند، ممکن است به طور ناخواسته علائمی را حتی با کوچکترین حرکتی به اسب منتقل کند.
موانع دیگر بر سر راه من در سوار کاری، فقدان راه های حمل و نقل یا هزینه بالای آن بوده است. البته این عوامل تحت تأثیر محل زندگی شما و مکانی است که امکان سوار کاری دارید.
چرا من فکر می کنم که نابینایان بیشتری باید سوار کاری را تجربه کنند؟ یکی از دلایلش این است که من دوست دارم همه به اندازه ی من شانس چشیدن طعم لذت در طول زندگی را داشته باشند. دلایل متعددی برای سودمند بودن ورزش سوارکاری وجود دارد. بودن در کنار اسب به شما می آموزد که در لحظه کنونی باشید و آنچه اکنون در اطرافتان جریان دارد را ارزیابی کنید. همچنین این ورزش اعتماد به نفس شما را در مواجهه با چیزی که زنده و بزرگتر از خودتان است بالا می برد. اگر اسب در کنار شما حرکت می کند، لازم است که هشیار باشید و با آن حرکت کنید، پا هایتان را صاف نگه دارید، طناب افسار را در دست داشته باشید یا با صدایتان اسب را متوقف کنید. هنگام سوار شدن بر اسب باید تعادلتان را در حین حرکت حفظ کنید. این کار به نوبه خود به تعادل عمومی، قدرت کلی و قدرت عضلانی در سراسر بدن شما کمک می کند. شما باید بتوانید مستقلانه از پا ها، دست ها و زینتان استفاده کنید، که همه این ها به شما کمک می کنند با اسبتان ارتباط برقرار کنید.
گاهی افراد نابینا در حرکت کردن مرددند، اما شما نمی توانید در برابر اسب ها مردد باشید. چه پیاده و چه سواره، باید دقیقاً به اسب نشان دهید که چه می خواهید.
قرار گرفتن بر پشت موجودی خیلی بزرگتر از شما و در عین حال توانایی کار کردن و کنترل آن، به شما نوعی احساس قدرت می دهد. افراد نابینا نمی توانند با ماشین رانندگی کنند، حداقل هنوز نمی توانند، بنابراین سوار کاری تا حدودی مثل داشتن ماشین و راندن آن است، هرچند ملاحظات بیشتری باید در نظر گرفته شود. اسب ها اساساً مراقب خودشان هستند و نمی فهمند که شما نابینایید. آنها برای اینکه بدانند چه کاری انجام دهند، کجا بروند و با چه سرعتی حرکت کنند به راهنمایی سوار کار نیاز دارند.
چنانکه یکی از مربی ها برایم توضیح داد، اسب ها باید خواهان همراهی با شما باشند. اگر نخواهند، همراه نمی شوند. وقتی متوجه این نکته شوید، سعی در ایجاد پیوندی می کنید که به شما امکان دهد از اسب بخواهید تا با شما همراهی کند و به شما توجه داشته باشد. همزمان شما یاد می گیرید که به اسب و نیاز هایش توجه کنید.
کار با زین و برگ یعنی زین، افسار و سایر تجهیزات مورد استفاده در سوار کاری می تواند مهارت های مفید حرکتی سوار کار را بهبود بخشد. برای راحتی خود و اسبتان، شما نباید اجازه دهید که مهار اسب به عقب برود یا پیچ بخورد. درست قرار گرفتن لگام حتی می تواند یک موضوع ایمنی باشد.
آنچه شما انجام می دهید تفاوت ایجاد می کند. در ابتدای کار به کمک نیاز خواهید داشت و گاهی اوقات بررسی مجدد موارد ضرری ندارد. این موضوع برای همه صدق می کند. به عنوان یک فرد نابینا، می توانید یاد بگیرید که چگونه به طور مستقل اسب خود را نظافت کنید، آن را به زین و برگ مجهز نمایید و سواری بگیرید.
سوار کاری می تواند به شما مهارت ها، توانایی جسمانی و اعتماد به نفسی را بدهد که در تمام زندگیتان باقی بماند. یکی از دوستان که مرا در موقعیت های زیادی دیده بود و می شناخت گفت: «من هیچوقت تو را به اندازه زمانی که در کنار اسب ها هستی با اعتماد به نفس ندیده ام.»
اگرچه من در سوار کاری به افتخارات بزرگی دست نیافته ام، اما بودن در کنار اسب ها، مراقبت از آنان، آراستن و راندنشان در حکم نوعی درمان برایم بوده است. ممکن است روز سختی را گذرانده باشم، اما وقتی در اصطبل هستم همه چیز به جز پیوندم با اسب و کار هایی که برای حفظ این پیوند انجام می دهم محو می شود.
امیدوارم چند نفر از شما سوار کاری را امتحان کنید و مثل من از آن لذت ببرید.
یادداشت سردبیر:
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید با سوزان آمنت در تماس باشید. ایمیل: seament@radford.edu