پیوند انجمن ها و کسب و کارها چطور باید باز تعریف شوند

نیت خیر به تنهایی کافی نیست. فعالان اجتماعی و مدیران کسب وکار از موانع پنهان نیکوکاری پایدار و لزوم استانداردسازی این مسیر می گویند.

در رویداد «هم افزایی یک پیوند؛ نقش استاندارد در همگرایی مسئولیت اجتماعی و نیکوکاری پایدار» که در مؤسسه رعد برگزار شد، مدیران بخش خصوصی و فعالان اجتماعی، شفاف و بی تعارف از فاصله میان نیت خیر و عملکرد واقعی گفتند: نیکوکاری در ایران اگر از سطح کمپین های مقطعی و برندینگ عبور نکند و به زیرساخت مدیریتی، سنجش اثرگذاری و استاندارد همکاری مجهز نشود، پایدار نمی ماند. روایت این نشست، نقشه ای عملی از «چگونه همکاری کنیم» بود، نه «چرا باید کمک کنیم».

از «کمک محور» به «زیرساخت محور»

سجاد ابوالحسنی، مدیرعامل «افرا»، صورت مسئله این رویداد را روشن آغاز کرد: سازمان های نیکوکاری بیش از آن که مسئله کمبود پول داشته باشند، از نبود زیرساخت مدیریتی پایدار، دشواری تأمین منابع و جذب داوطلب، و تمرکز افراطی بر جمع آوری پول به جای توسعه، رنج می برند. او با تأکید بر اینکه «حامیانِ هوشمند خروجیِ قابل اندازه گیری می خواهند»، توضیح داد تمرکز افرا بر توانمندسازی و ساختن ظرف اقتصادیِ بزرگ تر برای این اکوسیستم است؛ از خود ارزیابی و آموزش تا اعتمادسازی. به گفته او تاکنون ۱۸ شرکت «گواهی اعتماد افرا» دریافت کرده اند، ۲۶۶۶ خود ارزیابی توسط ۴۲۴ مؤسسه انجام شده و ۱۷۲۰ نفر از ۸۲۲ مؤسسه در کارگاه های افرا شرکت کرده اند. افرا برای سمتِ حامیان نیز بانک اطلاعاتی به روز از سازمان های دارای مجوز، معرفی مؤسساتی که مسیر شفافیت و اثربخشی را پیموده اند و مشاوره برای طراحی کمپین های مشترک را فراهم کرده است. پیام ابوالحسنی روشن بود: اگر «استاندارد و شفافیت» به پیوند NGO و حامی اضافه نشود، نیکوکاری پایدار نمی شود.

ظرفیت فناوری؛ از خیرِ مقطعی تا رابطهِ برد-برد

محمد عزیز اللّهی، مدیرعامل همکاران سیستم، صورت دیگری از همین مسئله را از منظر کسب وکار توضیح داد: «نیکوکاری در جهان در حال تغییر فرم است؛ برای اثرگذاری پایدار باید به زیرساخت خیریه ها کمک کنیم.» او گفت همکاران سیستم با تکیه بر کلاد، مصرف انرژی مراکز داده را بهینه کرده و برای بیش از ۳۴۰ خیریه، نرم افزار «رایگان» را با حداقل هزینه فراهم آورده است. با وجود این، یک خلأِ جدی باقی است: «دانش و سازوکار سیستماتیک برای سنجش اثرگذاری کم است و انتخاب و ارزیابی شریک اجتماعی کار ساده ای نیست.» چشم انداز مورد نظر او حرکت از «نیکوکاری مقطعی» به «مسئولیت اجتماعی سیستماتیک» است؛ جایی که شرکت ها با تکیه بر قابلیت های حرفه ای خود (نه صرفاً بودجه خیرخواهانه) به توانمندسازی پایدار کمک کنند—و در مقابل، NGOها با افزایش «قابلیت اتکا» و «اعتماد»، شریک قابل پیش بینی تری برای بخش خصوصی شوند.

پنل: از فلسفه کسب وکار تا زبان مشترک همکاری

سعید قنادپور (عضو هیئت مدیره دانشگاه تهران) با یک گزاره کلیدی پنل را جلو برد: «کسب وکارهایی که فلسفه بنیادین دارند، در CSR موفقترند.» به گفته او وقتی هسته مأموریت یک شرکت رفاه اجتماعی، سلامت یا اشتغال را در دل خود دارد، مسئولیت اجتماعی «امتداد طبیعی کسب وکار» می شود نه ضمیمه تبلیغاتی. قنادپور هشدار داد مخاطب امروز—به ویژه نسل Z—به سرعت تفاوت «CSR اصیل» و «شوآف» را تشخیص می دهد و واکنش منفی نشان می دهد. پیشنهاد او صریح بود: شکل گیری استانداردی مشترک برای تعریف رابطه شرکت ها و NGOها تا همکاری ها به سوءتفاهم و شکست ختم نشود.

مصطفی شعبان پور، مدیر مسئولیت اجتماعی دیجی کالا، از سمت دیگر این میزگرد گفت بسیاری از NGOها هنوز با منطق همکاری B2B وارد مذاکره با شرکت ها نمی شوند: «خیلی ها از همان ابتدا از شرکت ها پول می خواهند، درحالی که شرکت ها دارایی های دیگری مثل یوزربیس، لجستیک و رسانه دارند که می تواند چندبرابر اثربخش تر باشد.» او با اشاره به چرخه اعتماد در همکاری های B2B افزود «فرایند اعتمادسازی برای یک محصول اجتماعی بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ روز زمان می برد؛ درخواست نقدینگی باید در انتهای این مسیر باشد، نه نقطه شروع.» به گفته شعبان پور شرکت ها بسته به مدل کسب وکار، با انگیزه های متفاوت وارد همکاری می شوند: خلق درآمد و بازار جدید، ارتقای برند، گسترش شبکه ارتباطی یا حتی بهبود ریتنشن سرمایه انسانی. جمع بندی عملی او این بود که «تغییر اجتماعی» برای شرکت ها یک محصول است؛ اگر NGO بتواند ارزش این محصول را استاندارد و قابل سنجش تعریف کند، فروشش ممکن می شود.

از آن سو، معین کامرانی (مدیرعامل مؤسسه ارفک) از تجربه های میدانی اش گفت و یک نگرانی اخلاقی را صورت بندی کرد: «بسیاری از کسب وکارها از CSR به عنوان اهرم فروش استفاده می کنند و همین NGOها را از اصالت شان دور می کند. ما قرار نیست مثل شرکت ها شوآف کنیم.» او از نگاه بالا به پایین برخی برندها نسبت به سازمان های مردم نهاد انتقاد کرد و تأکید داشت  که همکاری اگر «هم سطح و محترمانه» نباشد، ارزش اجتماعی تولید نمی کند.

ناصر نوربخش (مدیرعامل بنیاد توسعه فرهنگی سپهر) هم بر آداب حرفه ای در هر دو سو تأکید کرد: بعضی شرکت ها مسئولیت اجتماعی را به افرادی می سپارند که این حوزه را نمی شناسند و بسیاری از NGOها هم «توان معرفی محصول اجتماعی خود» را ندارند. او «نشان اعتماد افرا» را ابزاری دانست که می تواند به خصوص برای NGOهای کوچک تر، اعتبار اولیه بسازد و گفت این نشان، زبان مشترکی برای شروع گفت وگو با شرکت ها فراهم می کند.

اظهارات کلی اعضای این نشست حول محور این موضوع بود که نیت خیر، شرط لازم است اما کافی نیست. مسئولیت اجتماعیِ پایدار، بدون استانداردسازی رابطه، زیرساخت مدیریتی در NGOها، سنجش اثرگذاری و مدیریت انتظارات دو طرف شکل نمی گیرد. کارشناسان باور دارند شرکت ها باید دارایی های غیرنقدی خود را به میدان بیاورند و CSR را به «امتداد فلسفه کسب وکار» تبدیل کنند؛ NGOها نیز باید از «درخواست پول» به «تعریف محصول اجتماعی قابل اندازه گیری» عبور کنند. در میانه این دو، نهادهایی مانند «افرا» با ابزارهای اعتمادسازی و رتبه بندی، می توانند همان حلقه گمشده باشند که همکاری را از سطح کمپین های احساسی، به قراردادهای هوشمند و رابطه های بلندمدت ارتقا می دهد.

منبع: زومیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *