یادداشت: نقدی بر نمایش رادیویی معجزه ی عظیم، تولید شده به دست گروهی از نابینایان

نویسنده: امیر سپهری

منبع: نهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا

دانلود نسخه ی صوتی نوشته

اوایل اسفندماه سال گذشته بود که ایده ساخت یک نمایش رادیویی متناسب با ایام عزاداری محرم و برای پخش در دهه اول این ماه در میان چند نفر از نابینایان، در یکی از سرورهای مجازی تیمتاک مطرح شد. پس از مدت کوتاهی ایده ساخت نمایشی با عنوان معجزه عظیم از سوی خانم بهاره احمدی طرح گردید و وی از من، پویا خسروی، شیدا استعلاجی و ابوالفضل سعیدی فرد برای همکاری در نوشتن متن کامل نمایش دعوت کرد. پس از کش و قوس های فراوان و چند بار تغییر در متن نمایش نامه، سر انجام سناریوی نهایی در پایان اردیبهشت ماه سال جاری آماده شد. این مجموعه که از برنامه پیش بینی شده خود عقب افتاده  بود، به سرعت به یافتن بازیگر پرداخت و از ابتدای خردادماه به کارگردانی بهاره احمدی و دستیاری پویا خسروی و حسن مقصودی، ضبط نمایش را آغاز کرد. به علت کمبود وقت ویرایش و تدوین، قسمت های ضبط شده کمی پس از ضبط اولین قسمت آغاز شد و نهایتاً با تلاش نزدیک به چهل نفر از نابینایان به عنوان نویسنده، بازیگر اصلی و میهمان، کارگردان و تدوین گر و صدابردار، نمایش معجزه عظیم در ده قسمت، دهه اول محرم امسال از رادیو اینترنتی گوش کن پخش شد. از خلاصه روند تولید این نمایش که بگذریم، نکاتی قابل تأمل راجع به این نمایش، ما را به نوشتن چنین یادداشتی واداشت.

اگرچه ساخت نمایش های صوتی در میان نابینایان مسبوق به سابقه بوده و چندین نمایش خصوصاً از زمان ظهور شبکه مجازی تیمتاک به وسیله گروه هایی از آنها ساخته شده؛ اما یقیناً تولید نمایشی با این گستردگی در داستان، محتوا و تعداد عوامل در فضای مجازی و در میان نابینایان اگر بی سابقه نباشد، یقیناً بسیار کم نظیر است. همکاری چند ماهه بیش از سی نفر از نابینایان از شهرهای مختلف، آن هم از طریق فضای مجازی و صرفاً به عنوان یک فعالیت داوطلبانه، بدون کوچک ترین منافع مادی، یکی از نقاط مثبت و قابل توجه تولید این نمایش است. علاوه بر این، از جهت فنی و محتوایی نیز نکات مثبت و منفی متعددی می توان برای نمایش مذکور ذکر کرد. پیگیری چند داستان موازی با یکدیگر و ایجاد ارتباط بین آنها در داستان اصلی و استفاده از صداهای مطلوب و متناسب با محیط و لوکیشن سکانس ها، از دیگر نقاط قوت این تولید است. با این حال، نقدهای فنی و محتوایی مختلفی نیز بر عملکرد این گروه وارد است. برخی خطاهای محتوایی در طول داستان و عملکرد متفاوت برخی بازیگران و نیز غلبه بیش از اندازه احساسات بر رفتار منطقی در مواردی را شاید بتوان از جمله نقاط ضعف این کار دانست. با همه این احوال، نمایش مزبور طی تولید با چالش هایی مواجه بود که تکرار چنین محصول فرهنگی را اگر غیر ممکن نکند، بسیار دشوار خواهد کرد. یکی از چالش های اساسی این گونه تولیدات، ضبط یک پروژه سنگین در بستر اینترنت است. حال و روز اینترنت در کشور ما و تأثیر آن بر هر کسب و کار یا فعالیت جدی، چیزی نیست که امروز بر کسی پوشیده باشد. ضبط ده ها سکانس در فضایی توأم با اختلال مکرر، تولید این نمایش را دشوار و گاهی بسیار فرسایشی می کرد؛ به طوری که گاهی کاری که می توانست در بیست تا سی دقیقه انجام شود، زمانی چند ساعته می برد. از سوی دیگر همین تولید در فضای اینترنت و استفاده از ابزار متفاوت به وسیله بازیگران، باعث ایجاد کیفیت متفاوت در صدای نقش ها شد و کار تدوین گر را بیش از یک ویرایش و تدوین عادی سخت می کرد. جدای از این، فشردگی کار و حرفه ای نبودن بعضی از اعضا، داوطلبانه بودن کار و سایر مشغله های افراد این مجموعه، بارها در روند کار اختلال ایجاد کرد؛ به طوری که چند باری تولید را تا آستانه توقف کامل پیش برد. این چالش ها آنجایی به اوج رسید که کمی پس از کلید خوردن ضبط مجموعه، دو تن از بازیگران گروه را ترک کردند.

به هر روی و با تمامی چالش ها و کاستی ها، هسته اصلی این گروه، با همت و جدیت این نمایش را به سر انجام رساند و حتی مشکلات پزشکی پیش آمده برای تدوین گر مجموعه مانع رسیدن نمایش به پخش نشد. اما به نظر نگارنده، تولید چنین نمایش کم سابقه ای، آن هم در یک فضای کاملاً داوطلبانه، خودجوش و دوستانه می تواند حائز نکات مهمی برای نابینایان و نهادهای مرتبط باشد. تولید این نمایش با آن همه سختی و چالش می تواند به جامعه نابینایان نشان دهد که اگر در هدف خود راسخ باشند و بتوانند کار گروهی توأم با اتحاد انجام دهند، چه کارهایی را می توانند به سر انجام برسانند؛ حتی اگر دچار سخت ترین چالش ها و کارشکنی ها از سوی کسانی شوند که خواسته یا ناخواسته در مسیر آنها مانع می تراشند. از سوی دیگر، این گروه نشان داد هنوز ظرفیت های قابل استفاده زیادی در میان نابینایان هست که ناشناخته مانده  است. این گروه با این محدودیت ها توانایی و اراده خود را با تولید چنین کاری به اثبات رساند. حال به نظر می رسد اگر از سوی انجمن ها و نهادهای مرتبط به نابینایان حمایت شود، هم می تواند ضمن رفع ضعف های نمایش فعلی، کارهای بهتری برای جامعه نابینایان و حتی دیگر مخاطبان تولید کند و هم می تواند در خدمت این مراکز قرار گیرد و ضمن تولید نمایش های باکیفیت با موضوعات مرتبط به حوزه های فرهنگی نابینایان، کمک شایان توجهی به فرهنگ سازی و اشاعه مسائل فرهنگی مد نظر این نهادها انجام دهد. گرچه ظرفیت موجود در چنین گروه ها و افرادی ممکن است نمونه های مشابه معجزه عظیم یا بهتر از آن خلق کند؛ اما استمرار این تولیدات و تقویت آن با ظرفیت های ناشناخته دیگر از میان نابینایان نمی تواند همیشه به صورت داوطلبانه شکل گیرد. اگر انجمن ها، سمن ها و نهادهای حوزه نابینایان به حمایت از چنین طرح ها و گروه هایی برخیزند، یقیناً می توانند حمایت های مادی و معنوی نهادهای فرهنگی هنری را نیز جلب کنند و ضمن معرفی هرچه بیشتر ظرفیت های افراد نابینا در حوزه نمایش های رادیویی، زمینه فعالیت حرفه ای بسیاری از این افراد را در دراز مدت فراهم کنند و در دورانی که نمایش های صوتی و تصویری به مراتب بیش از کتب و نشریات بر فرهنگ و نگرش عموم مردم در جامعه اثرگذارند، از این قافله برای اعتلای نگرش جامعه در حوزه نابینایان و معلولان عقب نمانند و استعدادهای نهفته بسیاری از این قشر را در جامعه شکوفا کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

یک + 13 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *