«پشت هر کوهی که صعود میکنی کوه دیگری انتظارت را میکشد.» این، جملهای بود که «برایان میلر» همیشه به کار میبرد. او معتقد بود هر قلهای را که در زندگی فتح کنی، پشتش قله بزرگتری هست که باید به جنگ آن بروی. از جمله اولین گروه دانشآموزان نابینایی در آمریکا بود که در میانه دهه هفتاد میلادی، پا را از مدارس ویژه نابینایان بیرون گذاشتند و به شیوه آموزش فراگیر یا آنطور که در ایران معروف است، «تلفیقی» تحصیل را ادامه دادند.
مادر برایان در باره روزهای تحصیل فرزندش میگوید: « از سه سالگی و در پی یک بیماری، شبکیه برایان دچار آسیب شد و پس از آن فقط میتوانست تا چند سانتیمتری خود را آن هم به شکلی تیره و تار ببیند. با این حال در کنار بقیه دانشآموزان در مدرسه عادی تحصیل کرد. تحصیل را در شرایطی ادامه میداد که هر روز از یکی از مسؤولین آموزشی مدرسه با جملاتی از این دست مواجه میشد که مدارک تحصیلی اصلاً به چه درد یک نابینا میخورد؟ تخته را نمیدید اما درسها را همانجا در کلاس فرا میگرفت و فردا هم به سادگی به سؤالات معلمانش پاسخ میداد. طوری که حتی بعضی معلمانش تا آخرین لحظه نتوانستند عمق اختلال بینایی برایان را بفهمند.» مادر برایان در همین باره خاطره جالبی نقل میکند او میگوید: «یک روز معلم آزمایشگاه برایان با من تماس گرفت و پرسید که آیا میکروسکوپ میلر سالم است؟ من با تعجب از او علت این سؤالش را پرسیدم و او در جواب گفت که برایان نتوانسته از عهده درس آزمایشگاه به خوبی برآید و اگر اینطور پیش برود او نخواهد توانست از مدرسه فارغ التحصیل شود. او حتی نمیدانست که برایان نابینا است و قاعدتاً نمیتواند با میکروسکوپ کار کند.»
برایان نه تنها مدرسه را به پایان رساند، که لیسانس را هم در رشته علوم سیاسی از دانشگاه ایالتی سندیگو دریافت کرد و افزون بر این، فوق لیسانس و دکترا را هم در رشته تاریخ از دانشگاه آیووا فارغ التحصیل شد. برایان پس از پایان تحصیلات، در قسمت توانبخشی در وزارت آموزش و پرورش آمریکا مشغول به کار شد. او هر آنچه را که از کمبودهای آموزش و پرورش آمریکا برای معلولان در دوران دانشآموزی خود مشاهده کرده بود، به عنوان نقشه راه خود در وزارت آموزش آمریکا تعیین کرد و سعی کرد تا این مشکلات را حل کند. در طول ربع قرن فعالیت برایان در این جایگاه، کودکان معلول زیادی تحت آموزش او قرار گرفتند و به گواه بسیاری از مراجعانش، او توانست به آنها روش زندگی کردن را بیاموزد.
برایان میلر، عاشق سفر کردن بود. به خاطر موقعیت شغلیش هم این فرصت را یافته بود که بسیار سفر کند. او تصمیم گرفته بود در هر سال، پنج کشور دنیا را ببیند. آرزویی که تقریباً در حال تحقق بود. او توانسته بود به ۶۵ کشور دنیا سفر کند. پیش از ابتلا به کرونا هم در سفری به اردن دچار علائم این بیماری شده بود. در بازگشت از آن سفر بود که پزشکان به او پیشنهاد کردند در خانه بماند و استراحت کند. استراحت اما کارگر نشد و شرایط جسمی برایان هر روز وخیمتر شد؛ تا آنجا که او را در بیمارستان بستری کردند و از ونتیلاتور برای تنفسش کمک گرفتند. وزیر آموزش آمریکا، از جمله کسانی بود که برای ابراز همدردی پس از مرگ برایان به مادر او تلفن کرد. تنها ساعاتی پس از این اتفاق، تلفن و صفحات شخصی برایان در فیسبوک و توییتر، پر شد از پیامهای تسلیت کسانی که زندگیشان را مدیون او میدانستند.
مردی که آمده بود قلههای زندگی را یکی یکی فتح کند، کسی که آنچنان عاشق سفر و فرهنگهای مختلف بود که علاوه بر انگلیسی، به فرانسوی و روسی و اسپانیایی هم صحبت میکرد، کسی که هر روز به خیل مراجعانش انگیزه و راه و رسم زندگی را میآموخت، سرانجام خود در ۵۲ سالگی تسلیم کرونا شد و دنیا را ترک گفت. او مدت کوتاهی بود که نوشتن وبلاگی را برای نابینایان علاقمند به سفر شروع کرده بود. مادرش در این باره میگوید: «هیچ چیز نمیتوانست مسیر یادگیری و پیشرفت را برای برایان سد کند، مگر این ویروس احمق که بالاخره هم زهر خودش را ریخت و ما را از داشتن برایان، محروم کرد.
منبع: ایران سپید