نویسنده: رؤیا بابایی
منبع: بیست و پنجمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
با اینکه در تمام سال های مدرسه شاگرد زرنگ محسوب می شدم و هوش بالایی داشتم، اما از اینکه نمی توانستم به تنهایی جایی بروم عذاب می کشیدم.
هر روز مادر یا برادرم مرا تا مدرسه همراهی می کردند و من به خصوص از وابسته بودن به برادری که از خودم چند سال کوچک تر بود، اذیت می شدم. این فکر که تا آخر عمر، حتی برای رفتن تا سر کوچه هم باید به خانواده ام نیازمند باشم، مأیوسم می کرد و با خودم می گفتم: وقتی هرگز نمی توانم مستقل تا آن طرف خیابان بروم، درس خواندن و نخواندنم چه فرقی می کند؟!
آن وقت ها نمی دانستم چیزی به نام «جهت یابی» وجود دارد و نابینایان با این مهارت می توانند تا آن سر دنیا هم بروند، هر بار که دور از چشم خانواده تلاش کرده بودم مسیری را تنهایی بروم و تجربه کنم، با دست و پای زخمی و سر و صورت خونین برگشته بودم.
این مطالب را مهدی نوایی از سال های مدرسه اش می گويد؛ فرد نابینایی که حالا دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق است. او می گوید: نا امیدی من همین طور ادامه داشت؛ تا اینکه در اواخر سال های راهنمایی با پسری که تازه به مدرسۀ ما آمده بود، هم کلاسی شدم. او بسیار توانمند بود و من از روزی که دانستم او با اینکه فاصله خانه اش تا مدرسه دورتر از خانۀ ما است، به تنهایی رفت و آمد می کند، جذب او شدم و ظرف چند هفته جهت یابی را از او یاد گرفتم. از آن سال دنیای من عوض شد و رضا به اندازۀ پدر و مادرم در زندگی من اثر گذاشت.
جهتيابی، واجبتر از نان شب
فنون جهت يابی و مسیریابی ازجمله مهارت هایی است که آموزش آن به افراد کم بینا و نابینا از نان شب هم واجب تر است؛ درواقع نابينايان علاوه بر مهارت های تحصيلی بايد مهارت مسیریابی و جهت يابی را هم کسب کنند تا در بزرگ سالی مستقل باشند و بتوانند با حداقل کمک در محيط حرکت کنند.
چون مقدمۀ آموزش مهارت جهت يابی ، داشتن حواس پرورش يافته و توانايي انجام حرکت به صورت های مختلف است؛ بنابراین اين آموزش ها باید از سال های کودکی آغاز شود، اما با وجود این میزان از اهمیتِ یادگیری جهت يابی در سنین پایین ، هنوز جهت يابی به طور آکادميک به نابینایان آموزش داده نمی شود و نابینایان این مهارت را همچنان به صورت تجربی از یکدیگر می آموزند .
آماده برای یک عمر تنهایی
جهت یابی موضوعی کاملاً حساس است و به امنیت جانی انسان ها مربوط می شود. اگر مربی در انتقال فنون دچار اشتباه شود، این اشتباه ممکن است به قیمت جان افراد تمام شود.
سازمان آموزش و پرورش استثنایی یکی از نهادهای متولی آموزش جهت یابی است، اما اغلب مدارس نمی توانند این مهارت را به دانش آموز نابینا یاد بدهند، چون با گذشت نزديک به چهل سال از شروع آموزش نابينايان در ايران، وزارت آموزش و پرورش و آموزش استثنایی هنوز نتوانسته است این مهارت مهم را در شمار واحدهای درسی دانش آموزان با محدودیت بینایی درآورد تا این مهارت مهم به عنوان یک ساعت آموزشی، وارد برنامۀ درسی هفتگی دانش آموزان نابینا شود .
همین نقص باعث شده تا مدارس نتوانند به صورت رسمی آموزش جهت يابی را به عهده بگیرند و حتی نمی توانند برای این کار مربی داشته باشند. این گونه می شود که دانش آموز از مدرسۀ نابینایان بدون یادگیری استفاده از عصا فارغ التحصیل می شود و با وجود داشتن تحصیلات و تنی سالم، تنها به دلیل عدم یادگیری جهت يابی ، آمادۀ یک عمر انزوا و اسارت در خانه می شود .
فقدان مسئولیت در متولیان اصلی
یکی از کارکنان آموزش استثنایی بیان می کند: در همه جای دنیا سیستم آموزش جهت یابی این گونه است که مربی های آموزش دیده در مراکز معتبر که گواهی آموزش دریافت کرده اند، در مراکز نابینایی فنون جهت یابی و حرکت را به صورت عمومی یا خصوصی آموزش می دهند، اما در ایران نه مربی ها بر اساس روش های علمی آموزش می بینند و نه خبری از گواهی و مبنای علمی است و همۀ کسانی که آموزش می دهند، کسانی هستند که خودشان به صورت تجربی این مهارت را یاد گرفته اند.
یکی از مسئولان سازمان بهزیستی می گوید: بهزیستی موظف است جهت يابی را در مراکز توان بخشی به نابینایان آموزش بدهد، اما بهزیستی در عمل برای این کار نه برنامه ای دارد و نه بودجه ای در نظر می گیرد، حتی اساساً مرکزی برای این آموزش وجود ندارد که نابینایان بتوانند به آن مراجعه کنند.
ضرورت آموزش جهتيابی در حکم ضرورت آموزش الفباست
علی عرفانی نیا، دانش آموز سال دوازدهم، می گوید: آنچه در کنار درس برای فردی نابینا، به ویژه در دوران مدرسه مهم و ضروری است، آموزش جهت یابی است که متأسفانه در سیستم آموزشی ما وجود ندارد.
او که خود از دانش آموزان موفق نابیناست ادامه می دهد: فرد نابینا باید به محض ورود به مدرسه با جهت یابی و موانعی که ممکن است در رفت و آمد سر راهش قرار بگیرد، آشنا شود و آموزش های لازم برای برخورد با این موانع را بیاموزد؛ به طور مثال باید بیاموزد در هنگام عبور از خیابان چطور با عصایش به ماشین ها علامت ایست بدهد تا عبور کند یا بداند عصایش را چگونه در دست بگیرد.
عرفانی نیا اضافه می کند: بسیاری از دوستان دارای محدودیت به دلیل نیاموختن مهارت های جهت یابی عصا را در خیابان طوری به دست می گیرند که در صورت برخورد با مانع، همان عصا باعث آسیب آنها می شود یا حتی در مدرسه چون کسی نیست بچه ها را با محیط آشنا کند و حداقل های مسیریابی را به آنها بگويد، بچه ها پس از چند ماه همچنان راه خود را پیدا نمی کنند.
او تأکید می کند: آموزش جهت یابی در مدارس برای نابینایان کاملاً لازم است و جنبۀ زیربنایی دارد. برای اثبات این ضرورت کافی است بگویم بسیاری از افراد نابینا که نتوانسته اند جهت یابی را یاد بگیرند، پس از سال ها هنوز برای رفت و آمد به دیگران وابسته هستند و با وجود توانمندی های بالای علمی، نمی توانند تنها جایی بروند و این مشکلی اساسی است.
به گفتۀ عرفانی نیا سیستم آموزشی نباید با عدم ارائه آموزش های لازم به گوشه نشینی نابینایان و عدم استقلال آنها دامن بزند. این سیستم وقتی در مدارس نابینایان را آموزش می دهد، باید بداند که زیرساخت همۀ این آموزش ها استقلال و لازمۀ استقلال آموزش جهت يابی است و جهت يابی برای نابینایان حکم الفبا را دارد. آیا می شود قبل از آموزش الفبا به دانش آموز چیزی آموخت؟
سيستم آموزش استثنایی کشور، معلم آموزش جهتیابی ندارد
دکتر اشرف کریمی، نویسندۀ کتاب راهنمای برنامۀ درسی جهتیابی و حرکت، می گوید: سال ۱۳۷۵ شورای عالی آموزش و پرورش در مصوبۀ ناقصی آموزش جهت يابی به نابینایان را قبول کرد که در اجرا هم ناقص ماند.
او اضافه می کند: در سال های اخیر با تلاش برخی کارشناسان دلسوز این آموزش دوباره پررنگ شد و دوره های آموزش ضمن خدمت در تهران گذاشته شد. در سال های کرونا هم وقتی فضای مجازی مثل امروز محدود نبود، با برگزاری کلاس برخط در پلتفرم های مختلف با هزینۀ کمتر، تعداد بیشتری از معلمان آموزش استثنایی را با این مقوله آشنا کردیم و حدود هفتاد تا صد نفر آموزش دیدند. ما هم به صورت برخط کارهای آنها را نقد و ارزش یابی می کردیم، اما مصوبه دو اشکال اساسی داشت.
به گفتۀ کریمی نخستین اشکال مصوبۀ مذکور این بود که فقط ویژۀ دانش آموزان ابتدایی بود و اشکال بعدی این بود که این مصوبه با کاهش ساعت های آموزش و تعطیلی پنجشنبه ها، چون برنامۀ آکادميک در اولویت قرار گرفت، به طور کامل فراموش شد .
این آموزگار باتجربۀ آموزش استثنایی بیان می کند: در کشورهای پیشرفته و به خصوص در آمریکا بحث جهت یابی ، دانشکده و دانشگاه دارد و به دانش آموختگان مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد داده می شود؛ بنابراین آموزش موضوع های تخصصی مانند جهت يابی بر عهدۀ معلم معمولی گذاشته نمی شود، بلکه کسانی می توانند در مدارس این دانش را تدریس کنند که دانشگاه رفته و دست کم ۱۲۰ ساعت با چشم بسته آموزش دیده اند و آموزش آنها با تدریس سادۀ یک معلم از روی کتاب کاملاً متفاوت است.
به گفتۀ کریمی با وجود تلاش های به عمل آمده، ما الآن در سيستم آموزش استثنایی کشور، معلم آموزش جهت یابی و رشتۀ دانشگاهی ویژۀ این بحث نداریم.
او که از روی علاقۀ شخصی، زندگی کاری اش را به سمت و سوی معلولیت تغییر مسیر داده است، توضیح می دهد: من با دانش نظری که در تدوین رسالۀ خودم هم با آن سروکار داشتم، در سال ۱۳۹۸، کتاب راهنمای برنامۀ درسی جهت یابی و حرکت را در دو بخش نظری و عملی منتشر کردم.
این مدرس آموزش استثنایی می افزاید: بابت انتشار این کتاب، نه تنها از من استقبال و حمایتی نشد و حق تألیف نگرفتم، بلکه پول ویرایش آن را هم خودم تأمین کردم. کتاب توسط دانشگاه علوم بهزیستی در هزار نسخه منتشر و بین استان ها توزیع شد و همین برای من کافی است، چون از روی علاقۀ شخصی این کار را انجام دادم.
هنوز در میان نابینایان، هستند افرادی که تحت آموزش های مربیان دوره دیده و باتجربۀ قدیمی مهارت های جهت یابی و حرکت را فراگرفته اند و به خوبی از عهدۀ رفت و آمد و مراقبت های روزمره برمی آیند، اما نابینایان جوان تر از دریافت چنین مهارت هایی محروم مانده اند و در صورت تداوم وضع موجود و ادامۀ غفلت متولیان مربوط، در آینده باید شاهد جامعه ای باشیم که نابینایانش به سختی از پس رفع نیاز های روزمره شان برمی آیند.
امید است مسئولین در مراکز دولتی همچون سازمان آموزش و پرورش استثنایی و بهزیستی و مراکز غیردولتی نظیر سازمان های مردم نهاد، با اتکا به دانش صاحب نظران، به سرعت اقدام مقتضی را برای رفع این نقیصۀ اساسی صورت دهند.