مقاله: چند راهکار برای توانمندسازی ۹ میلیون نفر معلول در کشور

نویسنده: دکتر امیرحسین زمردیان

امسال روز جهانی معلولین در ایران (۱۲ آذر) سوت و کورتر از همیشه برگزار شد! این در حالی است که معلولان در ایران حدود ۱۰ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند؛ یعنی تقریباً جمعیتی نزدیک به ۹ میلیون نفر! و اگر خانواده هایی که دارای افراد معلول هستند را حساب کنید خواهید دید که جمعیت قابل توجهی از مردم، هر روز با مسئله معلولیت و مسائل مبتلا به این جمعیت مواجه هستند.

بر اساس آمار سازمان ملل متحد حدود ۱۵درصد از جمعیت جهان (تقریبا یک میلیارد نفر) دارای انواع مختلفی از معلولیت هستند که آنان را به پرتعدادترین اقلیت دنیا تبدیل کرده است. از بین جمعیت افراد دارای معلولیت فقط۲۰ درصد در کشور های توسعه یافته و ۸۰ درصد باقی در کشور های در حال توسعه زندگی می کنند.

همچنین در کشور هایی که نرخ امید به زندگی افراد به بالای ۷۰ سال رسیده است هر شخص به طور متوسط ۸ سال از عمر خود را همراه با ناتوانی می گذراند، که یادآور این نکته بسیار مهم است که حتی افرادی که دچار معلولیت های مادرزادی یا ناشی از تصادفات و بیماری هم نیستند با افزایش سن و کهولت به احتمال زیاد دچار یکی از انواع ناتوانی ها خواهند شد.

این موضوع نشان می دهد که معلولیت یک معضل فراگیر اجتماعی است که باید با دید روشن و با آگاهی به چاره آن پرداخت و البته یکی از بهترین و آزموده شده ترین راه ها برای حمایت از افراد معلول استفاده از روش های توانمندسازی است.

به ساده ترین بیان ممکن، توانمندسازی یعنی به دست آوردن کنترل بر زندگی؛ یعنی این که فرد بتواند در امور عمده و کوچک زندگی خویش به استقلال تصمیم بگیرد و همچنین بتواند آن تصمیمات را پیگیری و اجرا کند.

بر این مبنا توانمندسازی اجتماعی افراد دارای معلولیت به این معناست که جامعه و اجتماع به عنوان یک ساختار کلی فرایند هایی را ایجاد کرده و گسترش دهند که افراد دارای معلولیت این امکان را بیابند که برای زندگی خود تصمیم گرفته و آن تصمیمات را اجرا کنند. برای این که این مهم تحقق یابد باید ساختار های حقوقی و عرفی، هنجار ها و کنش های فردی به گونه ای بازتعریف و نوسازی شوند که فرصت های برابر را برای افراد دارای معلولیت ایجاد کنند.

پیشنهاد های ارایه شده در این نوشتار حاصل ساعت ها گفتگوی مستقیم با اعضای کانون های سلامت افراد دارای معلولیت شهر تهران در سال های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ بوده است که نویسنده این متن به عنوان تسهیلگر در خدمت آن ها بوده است:

دسترسی به شغل و استقلال مالی

از مهمترین عواملی که باعث توانمندسازی افراد دارای معلولیت در جامعه می شود داشتن شغل مناسب با درآمد متعارف و منصفانه است. کار کردن به انسان دارای معلولیت این احساس را می دهد که مانند هر فرد دیگری در زندگی هدف یا اهدافی دارد و فشار روانی حس سربار بودن را تا حد زیادی کاهش می دهد.

با ایجاد موقعیت کار برای یک فرد دارای معلولیت، می توانید به او این امکان را بدهید که در جامعه مشارکت کند و همچون یک عضو مفید در سرنوشت و پیشرفت جامعه تاثیرگذار باشد؛ و نتیجه مستقیم آن افزایش حس اعتماد به نفس و البته کسب مهارت های بیشتر ارتباطی – اجتماعی است.

نکته بسیار مهم در اشتغال افراد دارای معلولیت این است که دستمزد این افراد منصفانه تعیین شود و به بهانه معلولیت نباید حقوق آن ها از میزان متعارف جامعه و همچنین همکاران شان کمتر باشد، به دیگر بیان معلولیت نباید باعث ایجاد تبعیض و استثمار در کسب و کار شود و این موضوع باید از طرف نهاد های مربوط و جامعه به دقت مورد توجه قرار بگیرد.

داشتن شغل و استقلال مالی همچنین فشار مالی را بر خانواده های آنان کاهش می دهد و می تواند جلوی بسیاری از آسیب های احتمالی مانند تکدی گری و اعتیاد را بگیرد.

فراهم کردن شرایط استقلال جسمانی

فراهم آوردن محیطی که در آن فرد دارای معلولیت بتواند بیشتر و یا حتی همه کار های روزانه خودش را به تنهایی و بی نیاز از کمک دیگران انجام دهد یکی دیگر از کار هایی است که می تواند اثر مثبت و قابل توجهی بر توانمندسازی افراد دارای معلولیت به جا بگذارد.

در این راستا موارد ساده و در عین حال نادیده گرفته شده ای مانند: به راحتی به رختخواب رفتن و خارج شدن از آن و استفاده آسان و مستقل از دستشویی و همچنین آشپزخانه در ایجاد احساس استقلال یک فرد دارای معلولیت بسیار مهم است.

وقتی فرد احساس می کند که می تواند بیشتر امور روزانه خود را به تنهایی و بدون نیاز به کمک دیگری انجام دهد، تا حدود زیادی احساس قدرت می کند. همچنین می توان به او انجام مسئولیت های روزانه ای مانند پخت و پز، شستن، مرتب کردن رختخواب یا اتو کردن را واگذار کرد و بدین وسیله استقلال جسمانی فرد را ارتقا داد.

تقویت استقلال ذهنی و خودباوری

ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری در میان افراد دارای معلولیت بسیار مهم است. یک راه عالی برای پرورش شخصیت و رشد استقلال این است که اجازه دهید آن ها از کودکی، دوستان خود را و سرگرمی هایی را که می خواهند در اوقات فراغت خود انجام دهند انتخاب کنند.

این تصمیم گیری های ساده و ابتدایی راه را برای گرفتن تصمیمات بزرگتر بعدی در مورد شغل و انتخاب همسر و سایر موارد عمده هموار و به مرور اعتماد به نفس لازم را برای پیوستن به جامعه ایجاد خواهد کرد.

عضویت در شبکه حمایت اجتماعی

انسان موجودی اجتماعی است و در تمام طول دوران زندگی خود نیازمند شبکه اجتماعی متشکل از دوستان، اقوام و آشنایان است که آن ها را حمایت کند. وقتی یک فرد دارای معلولیت دارای یک شبکه پشتیبانی قابل اعتماد باشد، احساس رضایت و شادکامی در او افزایش می یابد.

این شبکه اجتماعی می تواند از افرادی که دارای شرایط مشابه هستند تشکیل شده باشد و یا اینکه صرفاً از دوستان معمولی و یا اعضای خانواده متشکل شده باشد؛ در هر صورت ایجاد این ارتباطات اجتماعی را باید جدی گرفت و شرایط تعامل افراد دارای معلولیت در اجتماع را فراهم کرد.

البته باید این موضوع را در نظر داشت چه در بین اعضای خانواده و چه در بین جمع دوستان درک تفاوت بین حمایت از یک فرد معلول با کنترل کردن او بسیار مهم است. اولی قدرت بخش است و احساس استقلال را در آن ها افزایش می دهد در حالی که دومی محدود کننده است و هرگونه احساس توانایی در انتخاب را کاهش می دهد؛ بنابراین اطرافیان او باید با دقت مرز بین پشتیبانی و کنترل را بشناسند و رعایت کنند؛ به عنوان یک راهنمای ساده برای تمایزگذاری می توان گفت که در پشتیبانی از فرد دارای معلولیت حمایت می شود تا به تصمیمات و اهدافی که خود او در نظر گرفته است دست یابد، اما در کنترل برای زندگی او تصمیم گرفته می شود.

افزایش سهم افراد دارای معلولیت در نهاد های حاکمیتی

از شیوه های اصلی رفع تبعیض و توانمندسازی گروه های حاشیه ای جامعه این است که آن ها در نهاد های قدرت شریک شوند. بر همین اساس یکی دیگر از عواملی که می تواند نقش بسیار مهمی در توانمندسازی افراد دارای معلولیت داشته باشد عضویت آن ها در شورا های محلی، نمایندگی مجلس، وزارت و سایر نهاد های حاکمیتی است.

حضور افراد دارای معلولیت در چنین نهاد هایی همچنین می تواند به ایجاد و نظارت بر قوانین و مقرراتی منجر شود که موقعیت این افراد را در جامعه ارتقا می بخشد. تفاوت بین اثر بخشی و دقت مقرراتی که دیگران برای افراد دارای معلولیت وضع می کنند با قواعدی که خود این افراد می توانند با مشارکت مستقیم خود در ساختار حاکمیت وضع کنند بسیار زیاد است، چون این افراد درک بی واسطه ای از نیاز ها و شرایط حاکم بر خود و همچنین موانع پیش روی خود دارند.

نقش رسانه در توانمندسازی افراد دارای معلولیت

رسانه ها نقش بسیار تعیین کننده و مهمی در توانمندسازی ذهنی افراد دارای معلولیت دارند؛ بدین صورت که هم در مورد افزایش احترام اجتماعی این افراد می توانند موثر باشند و هم از طرف دیگر می توانند برای آن ها مشکل آفرین باشند؛ به عنوان مثال یکی از سیاستگذاری هایی که می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس و همچنین احترام اجتماعی به افراد دارای معلولیت شود گنجاندن خدمات تاریخی و زندگی نامه نخبگان آن ها در رسانه ها و یا فراتر از آن در کتاب های درسی و یا برگزاری کنفرانس ها و برنامه هایی برای معرفی آنهاست.

آموزش اجتماعی برای جذب، پذیرش و احترام به حقوق افراد دارای معلولیت از دیگر فعالیت های مثبتی است که رسانه می تواند بر عهده بگیرد. همچنین تاکید بر توسعه امکاناتی همانند محل پارک مخصوص، رمپ ها و بالابر ها و استفاده از وسایل حمل و نقل شهری برای برخورداری جامعه از ظرفیت ها و توانایی های افراد دارای معلولیت ضروری است.

رسانه می تواند کمک کند تا مردم باید به این آگاهی برسند که در صورت جدی نگرفتن حق معلولین در استفاده از خدمات شهری ویژه آنها، به شکل سیستماتیک این افراد را از حضور در جامعه منع می کنند.

از طرف دیگر، اما رسانه می تواند نقش بسیار مخربی در تصویر و توانمندی افراد دارای معلولیت نیز داشته باشد! استفاده از این افراد در نقش های کمدی و سعی در خنداندن یا ایجاد احساس ترحم به موضوع معلولیت همگی از مواردی است که نقش تخریبی دارند.

متاسفانه به دلیل عدم آگاهی و توجه، بعضاً حتی مشاهده شده است که در برخی آثار سینمایی یا ادبی، معلولیت فرزندان را به گناه والدین مربوط کرده اند! که این کار تاثیر بسیار مخربی بر ذهن این افراد بر جای گذاشته است و همچنین باعث ایجاد فشار بر خانواده آن ها شده است.

پرداختن به معلولان در پویش های طبقه متوسط

جامعه ایران به ویژه طبقه متوسط در سال های اخیر به خوبی نشان داده است که قابلیت چشمگیر و پر فایده ای در نقد رفتار های خود و تغییر و ترمیم آن ها دارد. به عنوان چند مثال روشن کاهش و سپس حذف شدن جوک های قومیتی از فرهنگ طبقه متوسط، باز اندیشی در رفتار با طبیعت و حیوانات، احترام به تنوع فرهنگی و اعتقادی و همچنین تلاش در جهت رفتار بهتر با مهاجران افغانستانی از دستاورد های طبقه متوسط است که پس از نقد درونی به ویژه در شبکه های اجتماعی حاصل شده است.

در این بین، اما پرداختن به مسایل و مشکلات افراد دارای معلولیت هنوز در مرکزیت پویش های فکری طبقه متوسط قرار نگرفته است. به نظر می رسد لازم است که خود افراد دارای معلولیت شروع کننده و طرح کننده مسایل مربوط به اجتماع خود در فضای مجازی باشند و جامعه را دعوت کنند تا راه های تعامل مثبت و رفتار های صحیح در برخورد با معلولین را بیاموزد و بیاموزاند.

منبع: فرارو.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

15 − 10 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *