نویسنده: امید هاشمی
منبع: بیست و هشتمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
در این شماره ابتدا یک قابلیت تازه را در صفحه خوان جاز معرفی خواهیم کرد. سپس با یک ابزار جادویی ویژه افراد کم بینا آشنا خواهیم شد و در ادامه هم زندگی یک ناشنوانابینای آمریکایی را از نظر خواهیم گذراند.
درک معجزۀ تصاویر به کمک امکان تازه در صفحه خوان جاز
از وقتی صفحه خوان ان وی دی ای امکاناتش رو به فزونی گذاشته و از فارسی به خوبی پشتیبانی می کند، دیگر صفحه خوان محبوب، یعنی جاز میدان رقابت را به این صفحه خوان واگذار کرده است و دیگر کمتر کاربری به دنبال نصب و راه اندازی آن می رود، به ویژه آنکه ان وی دی ای بر روی رایانه هایی با مشخصات سخت افزاری متوسط رو به پایین هم نصب می شود، اما نصب نسخه های اخیر جاز، حافظه و پردازندۀ امروزی تری می طلبد، اما حالا یکی دو سالی می شود که طراحان جاز هم به دنبال تغییر زمین بازی افتاده اند و سعی می کنند با افزودن امکانات تازه، مزیت رقابتی شان را نسبت به دیگر صفحه خوان های بازار افزایش دهند. قابلیت شناسایی عکس یکی از همین امکانات است که به تازگی به جاز اضافه شده است.
کاربران به کمک قابلیت «پیکْچِر اسمارت اِی آی» در جاز می توانند عکس های مورد نظرشان را به جاز بدهند تا این صفحه خوان آن را با هوش مصنوعی به اشتراک بگذارد و به این ترتیب توضیح کاملی از محتوای عکس در اختیار کاربر قرار بگیرد، البته این کار در حال حاضر بدون وجود جاز هم شدنی است؛ به گونه ای که هر کاربر خود می تواند عکس مورد نظرش را در محیط هایی نظیر چت جی پی تی یا جِمینای بارگذاری کند تا توضیحات مورد نیازش را دریافت کند؛ اما کاری که جاز کرده این است که این فرایند را برای کاربران نابینا به میزان قابل توجهی تسهیل کرده است.
شما در هر موقعیتی که باشید می توانید از این قابلیت در جاز استفاده کنید، ازجمله مثلاً وقتی در حال خواندن یک کتاب الکترونیکی هستید و عکسی روی صفحه نمایش داده می شود، به سادگی با فشردن چند کلید می توانید توصیف آن عکس را دریافت کنید. همچنین اگر فایل عکس را در رایانه تان ذخیره کرده اید، می توانید بدون باز کردن فایل، آن را به دست هوش مصنوعی بسپارید؛ به علاوه وقتی در حال وب گردی با عکسی مواجه می شوید هم می توانید آن را با چند کلید به هوش مصنوعی ارسال کنید.
یکی دیگر از قابلیت های جذاب این امکان تازه این است که می توانید یک فریم از ویدئوی در حال پخش را هم با هوش مصنوعی به اشتراک بگذارید تا برایتان توصیف کند. پیش تر هم گفته شد که این قابلیت ها تا پیش از این هم در ابزار های مبتنی بر هوش مصنوعی وجود داشته، اما کاری که جاز کرده، تسهیل انجام این قبیل کارها است؛ به طور مثال قبلاً اگر می خواستید یک فریم از ویدئو را در اختیار هوش مصنوعی بگذارید، باید ابتدا عکس صفحه نمایش را در رایانه ذخیره می کردید و سپس آن را با هوش مصنوعی به اشتراک می گذاشتید، اما جاز همۀ این گرفتاری ها را از مسیر حذف کرده است.
اگر شنوندۀ نسخۀ صوتی پیشخوان باشید، آنجا به طور نمونه هر یک از این قابلیت ها را به نمایش گذاشته ایم. همچنین قدری راجع به این صحبت خواهیم کرد که این قابلیت، در چه موقعیت هایی ممکن است زندگی را برای ما تسهیل کند.
جادوی درشت نمایی با نمایشگرهای کلووِر
یکی از محدودیت هایی که به واسطۀ انواع و اقسام گرفتاری های سیاسی و اقتصادی برای افراد کم بینای ایرانی به وجود آمده آن است که اساساً فناوری ها و ابزارهای کمکی که برای استفادۀ آنها در دنیا توسعه داده می شود، در سبد تجهیزات کمکی خریداری شده از سوی نهاد هایی نظیر بهزیستی هیچ جایگاهی ندارند. گویی این گروه فراموش شدگانی هستند که خود باید به هر نحو ممکن گلیمشان را از آب بکشند و چون اندک بینایی برایشان باقی مانده دیگر نیازی به حمایت ندارند. در دنیا اما ماجرا به کلی با رویۀ حاکم در کشور ما تفاوت دارد. هر روز شاهد عرضۀ محصولات تازه ای هستیم که وجودشان می تواند کیفیت زندگی افراد کم بینا را به میزان شگفت آوری ارتقا بخشد.
«سَم سیوی»، یار آشنای پیشخوان که خود کم بیناست، گاهی سراغ معرفی محصولات ویژۀ افراد کم بینا می رود. او این بار در یکی از ویدئو های اخیرش یک درشت نمای فوق حرفه ای را معرفی کرده است. «کلووِر بوک پرو اِکس اِل» نام این درشت نما است و ما بد ندیدیم در این شماره از پیشخوان مخاطبانمان را با آن آشنا کنیم.
سم در ابتدای ویدئو اقدام به جعبه گشایی درشت نمای کلوور می کند؛ جایی که ما با یک درشت نما که در یک کیف شکیل جاسازی شده، یک نمایشگر اضافه و کابل های اتصال مواجه می شویم؛ در واقع این نمونه از کلوور یک صفحۀ شانزده اینچی است که به یک دوربین ۴کِی با لنز عریض مجهز شده است. صفحه نمایش اضافه برای این است که کاربر بتواند آن را هم به صفحۀ شانزده اینچی اضافه کند تا یک صفحه با اندازۀ دو برابر معمول داشته باشد. طراحی سخت افزاری این نمایشگر به شکلی است که برخلاف نمایشگرهای معمول، کاربر می تواند به کمک دسته ای که برای دستگاه تعبیه شده، زاویۀ صفحه نمایش را به فراخور نیاز خود تنظیم کند، مثلاً می تواند صفحه را رو به روی خود قرار دهد تا نیاز نباشد برای دیدن محتوا سر خود را به سمت پایین خم کند.
آنچه درخصوص این دستگاه کاربران را به شگفتی وامی دارد، امکانات نرم افزاری آن است. کاربران می توانند هم با استفاده از فرمان های لمسی و هم دکمه هایی که در اطراف دستگاه قرار گرفته اند از آن استفاده کنند، ازجمله یکی از امکانات جالب توجه در این دستگاه این است که چون دوربین آن از یک لنز عریض بهره می برد، کاربر می تواند به راحتی کاغذ های بزرگ تر از حد معمول را هم در مقابل دوربین بگذارد تا از آن عکس بگیرد؛ به عنوان مثال به سادگی می توان یک صفحۀ روزنامه را در مقابل دوربین قرار داد و از تمام محتوا عکس گرفت. عکسی که از نوشته ها تهیه می شود، این امکان را هم در اختیار کاربر می گذارد تا به کمک فناوری او سی آر، محتوا را به متن تبدیل کند و با موتور صوتی کلوور بخواند.
وجود دو صفحه نمایش به طور هم زمان به کاربران اجازه می دهد بتوانند دو تصویر را در اختیار داشته باشند. موقعیتی را تصور کنید که سر کلاس حضور دارید و می خواهید هم زمان آنچه را معلم روی تخته می نویسد بخوانید و هم چیزی بنویسید. می توانید دستگاه را به گونه ای تنظیم کنید که نمایشگر بالا، تصویر معلم و تخته را برایتان به نمایش بگذارد و در نمایشگر پایین هم کارهای مربوط به نوشتن را انجام دهید. همچنین دستۀ کلوور به شما امکان می دهد دوربین را به سمت خودتان بچرخانید تا از حالت آینه ای کلوور هم استفاده کنید و چهرۀ خود را در درشت نما ببینید؛ قابلیتی که می تواند بسته به نیاز، به حال کاربران کم بینا مفید باشد، مثلاً برخی از کاربران گفته اند از این قابلیت برای مدیریت امور آرایشی و بهداشتی خود استفاده کرده اند.
قابلیت های کلوور بسیار بیش از اینها است و مجال کوتاه ما در این نوشته امکان بازگویی همۀ ماجرا را به ما نمی دهد، پس به رسم همیشه، بازگویی جزئیات بیشتر و مشخصات ظاهری و فیزیکی دستگاه و قیمت آن را به نسخۀ صوتی پیشخوان وامی نهیم.
چه کسی باور می کند
«پِگی چانگ» کسی است که سال ها وقت خود را برای ثبت و ضبط تاریخ نابینایان آمریکا گذاشته است. او در مطلبی، در آخرین شماره از ماه نامۀ «بریل مانیتور» یکی از چهره های تأثیر گذار در میان نابینایان آمریکایی را معرفی کرده است.
نوشتۀ پگی این طور آغاز می شود که در ۱۹۳۵، روزی یکی از برنامه های محبوب رادیویی در آمریکا از یک مهمان ویژه دعوت کرد؛ یک نوازنده پیانو، اما شاید بگویید نوازندگی پیانو که اتفاق خارق العاده ای نیست. عجیب بودن این دعوت آنجایی معلوم می شود که بدانیم این نوازنده، یک زن ناشنوانابینا است.
«هلن مِی مارتین» متولد ۱۸۹۳ است. او از بدو تولد از قدرت بینایی و شنوایی محروم بوده است. پدرش فروشندۀ دوره گرد و مادرش معلم پیانو و خیاط بود. زمانی که پسر عمو های هم سن و سال هلن برای مدتی در خانۀ آنها زندگی می کردند، مادر هلن تصمیم گرفت به آنها پیانو آموزش بدهد. هلن در طول کلاس های آنها در کنار پیانو می ایستاد و دستش را روی دیوارۀ آن می گذاشت و با اشتیاق از ارتعاش نت ها لذت می برد. مادر که اشتیاق او را دید، به فکر افتاد تا با استفاده از ابزار های دمِ دستی به او هم پیانو بیاموزد، مثلاً از لوبیا برای فهماندن معنای ریتم به این دختر ناشنوانابینا استفاده کرد. چهار لوبیا واحد زمانی نت گرد را نشان می داد و دو لوبیا هم نت سفید و یک لوبیا هم نت سیاه را به هلن نمایش می دادند؛ به این ترتیب هلن توانست پیانو را فرابگیرد.
قصۀ دوران آموزشی هلن هم خود ماجرایی طول و دراز دارد. در آن روزگار کمتر مدرسه ای حاضر بود دانش آموزان ناشنوا را بپذیرد. این بود که مادر در آموزش او پر رنگ ترین نقش را ایفا کرد. او به کمک مادر توانست به چنان جایگاهی دست پیدا کند که تا سال ها سوژۀ معتبر ترین نشریات آمریکایی و برنامه های رادیویی و تلویزیونی باشد.