گزارشی از کارگاه فشرده مبانی داستان نویسی برای نابینایان

در نخستین پنجشنبه از ماه بهمن، جمعی از نابینایان علاقه مند به داستان و داستان نویسی در کتابخانه مرکزی پارک شهر جمع شدند تا از کارگاه فشرده مبانی داستان نویسی «داستان کوتاه» بهره مند شوند. این کارگاه به همت بخش نابینایان کتابخانه مرکزی پارک شهر و با تدریس سعید عباسپور، داستان نویس و روان پزشک برگزار شد. در پایان این کارگاه، عباسپور در یک گفتگوی کوتاه با ایران سپید، از برگزاری چنین کارگاههایی ابراز رضایت کرد. وی در این گفتگو پیرامون ضرورت ترغیب نابینایان به امر داستان نویسی اظهار داشت: «چند وقت پیش دوستی مرا دید و پرسید چرا میخواهی برای نابینایان کارگاه داستان نویسی برگزار کنی؟ گفتم اشکالش چیست؟ گفت: وقتی نابینایان نمیتوانند چیزی را ببینند، چه چیزی را میتوانند توصیف کنند؟ گفتم اتفاقاً داستان و داستان نویسی عناصر نامحدودی برای توصیف دارد که ارتباطی به دیدن ندارد. یکی از راههای برون ریزی احساسات و ارتباط و مکالمه با جهان، هنر است. به نظر من نزدیکترین هنر به نابینایان که میتوانند از طریق آن با جهان ارتباط برقرار کنند، داستان و موسیقیست؛ البته که شعر را هم باید به این دو اضافه کنیم. من درباره خودم میتوانم بگویم که اگر نوشتن داستان در زندگیم نباشد، انگار جای همه چیز خالیست.» نویسنده بوی تلخ قهوه در ادامه احساس خود از حضور در این کارگاه را غرورآمیز عنوان کرد: «من امروز هم احساس غرور کردم و هم احساس شرم؛ اما خیلی از حضور در این کارگاه و چند ساعت صحبت درباره داستان خوشحال بودم. من با همراهی دوستی سوار اتومبیل شدم و خودم را به این برنامه رساندم، میدانم عده ای از دوستان با چه سختی آن هم در یک روز سرد و برفی دشواریهای رفت و آمد و استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی مثل مترو و اتوبوس را بر خود هموار کردند و از راههای دور آمدند تا در این کارگاه شرکت کنند. من شخصاً از برنامه های نظیر این استقبال میکنم؛ چه برگزار کننده اش کتابخانه مرکزی پارک شهر باشد، چه روزنامه ایران سپید.» عباسپور درباره راهکارهای ترغیب نابینایان به مطالعه و ایجاد انگیزه داستان نویسی اظهار داشت: «برای نوشتن هم باید مثل هر کار دیگر مخ آدمها را زد؛ داستان خوب معرفی کرد و ترغیب به مطالعه داستان خوب نمود. درباره نابینایان مشخصاً باید از نویسنده ها دعوت کرد تا با ضبط تک داستانهایشان با صدای خودشان برای نابینایان، انگیزه داستان خواندن و داستان نوشتن را فراهم کنند. خود من به همت خانم ولدخان در بخش نابینایان کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد، رمان راویان روایت تو را خواندم؛ البته قرار شد مجموعه جدیدم هم به صورت گویا و بینایی منتشر شود. ضمن اینکه میتوان با استفاده از فنآوریهای نوین و شبکه های اجتماعی، به دوستانی که در شهرستانها زندگی میکنند تسهیلات داد؛ مثلاً کارگاههای مجازی در زمینه همین داستان نویسی برگزار کرد.
منبع: ایران سپید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 × 2 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *