از اتاقی کوچک در استونی تا فتح سیلیکون ولی؛ با ما همراه شوید تا به شرح ماجرای پرفراز و نشیب پیام رسان اسکایپ که در آستانه تعطیلی است، بپردازیم.
«من دیگر هیچ علاقه ای به اسکایپ ندارم!» این اولین جمله ای است که یان تالین، یکی از بنیان گذاران اسکایپ، در مصاحبه ای در سال ۲۰۱۸ با آرس تکنیکا بیان کرد. «این فناوری دیگر قدیمی شده. ۱۰ سال در دنیای اینترنت یعنی یک عمر! گذشته از این، حالا دغدغه های مهم تری دارم.» تالین که پدر پنج فرزند است، زمانی از اسکایپ به عنوان ششمین فرزند خود یاد می کرد. اما چرا حالا دیگر برای ساخته ی خود ارزشی قائل نیست؟
وقتی اسکایپ در تابستان ۲۰۰۳ معرفی شد، کمتر کسی پیش بینی می کرد که تنها در عرض یک دهه به یکی از تأثیرگذارترین ابزارهای ارتباطی تبدیل شود. تنها در سال ۲۰۱۲، کاربران اسکایپ موفق به ثبت ۱۶۷ میلیارد دقیقه تماس صوتی و تصویری بین المللی شدند. این ارقام نشان می داد اسکایپ چیزی فراتر از یک ابزار ارتباطی ساده و درواقع، نوعی پدیده ی جهانی بود.
اسکایپ نظم سنتی صنعت مخابرات را به چالش کشیده بود و برای بنیان گذارانش نه تنها شهرت، بلکه ثروتی هنگفت به همراه آورد. اما چیزی در میانه ی این مسیر تغییر کرد تا نام اسکایپ دیگر با دفترهای بی نام ونشان، فرار از چنگال وکلای بین المللی و استخر بادی در اتاق جلسات هم معنی نباشد. در سایه ی خبر تعطیلی همیشگی این پیام رسان محبوب از شما دعوت می کنیم با داستان واقعی و پرفرازونشیب اسکایپ از زبان کسانی که آن را خلق کردند، همراه شوید.
تله۲ و Everyday.com؛ سرآغاز یک همکاری
در آن روزها که تبِ دات کام در آمریکا به اوج رسیده بود، در گوشه ای دیگر از جهان، چند فرد اروپایی در سایه ی یک پروژه ی بلندپروازانه، گرد هم آمدند. همه چیز از یک پورتال خبری و سرگرمی به نام Everyday.com تحت رهبری شرکت مخابراتی سوئدی Tele2 آغاز شد. در رأس این پروژه، دو مرد جوان قرار داشتند: «نیکلاس زِنستروم» از سوئد و «یانوس فریس» از دانمارک. تیم سوئدی، در روند توسعه با مشکلاتی جدی مواجه شده بود و مدیر بازاریابی دفتر Tele2 در استونی، پیشنهاد داد که گروهی از برنامه نویسان استونیایی را برای انجام این کار استخدام کنند.
در بهار ۱۹۹۹، آگهی استخدامی شرکت تله۲ با وعده حقوقی قابل توجه، توجه سه برنامه نویس جوان استونیایی، یان تالین، آهتی هاینلا و پریت کاسِسالو را به خود جلب کرد. این سه دوست که از دوران نوجوانی به دنیای کامپیوتر علاقه مند بودند و سابقه ی کار با سیستم های ارتباطی غیرمتمرکز را در کارنامه خود داشتند، پیش از این شرکتی کوچک به نام بلومون (Bluemoon) را در حوزه تولید بازی های کامپیوتری تاسیس کرده بودند. این نقطه آغاز مسیری بود که در آینده ای نه چندان دور، به خلق پلتفرم ارتباطی اسکایپ منجر شد.
در آستانه ورود به قرن جدید، شرایط برای سه برنامه نویس استونیایی چندان مساعد نبود. شرکت بلومون، در آستانه ی ورشکستگی قرار داشت و آخرین پس اندازهای آن ها نیز به پایان رسیده بود. در همین زمان، پیشنهاد همکاری با شرکت تله۲، مسیر حرفه ای آن ها را به طور کامل تغییر داد. این پروژه نیازمند تسلط بر زبان برنامه نویسی PHP بود؛ زبانی که برای این سه برنامه نویس کاملاً جدید محسوب می شد؛ با این حال، آن ها تنها در یک آخر هفته موفق به یادگیری PHP شدند و پروژه را زودتر از موعد مقرر به اتمام رساندند.
تویوو آنوس، آخرین عضو تیم شش نفره، در شهر تالین به عنوان مدیر توسعه ی Everyday.com استخدام شد. اگرچه تله۲ از عملکرد تیم استونیایی رضایت داشت، پروژه ی Everyday.com درنهایت با شکست مواجه شد و زنستروم و فریس از تله۲ جدا شدند. آن ها با بررسی ماجرای شکست نپستر در آمریکا، که به دلیل نقض قوانین کپی رایت و اشتراک گذاری غیرقانونی فایل های موسیقی مجبور به تعطیلی شد، تصمیم گرفتند محصولی طراحی کنند که به جای تقابل با صنعت موسیقی و فیلم، مکمل آن باشد. درنتیجه، پروژه ی کازا (Kazaa) در تالین شکل گرفت.
کازا، انفجاری در دنیای اینترنت
کازا، نرم افزار اشتراک گذاری فایل همتابه همتا (P2P) که در سال ۲۰۰۰ توسط تیم یان تالین توسعه یافت، با ارائه قابلیت انتقال مستقیم فایل ها بین کاربران، بدون نیاز به سرور واسطه، معماری سنتی اشتراک گذاری فایل را متحول کرد.
این رویکرد، یکی از نقاط ضعف اساسی نپستر را برطرف کرد که با اتکا به سرور مرکزی برای فهرست بندی فایل ها، در برابر تهدیدات قانونی و فنی آسیب پذیر بود. تالین و تیمش، با آغاز توسعه کازا در یک آپارتمان قدیمی، موفق شدند در مدت زمان کوتاهی، این نرم افزار را به پرمخاطب ترین پلتفرم اشتراک گذاری فایل در سطح جهانی تبدیل کنند. آمار خیره کننده رشد کاربران کازا به گونه ای بود که تیم توسعه دهنده با خود فکر کردند: «نکند نیمی از ترافیک اینترنت جهان از نرم افزار ما عبور می کند؟»
اما واقعیت دنیای تجارت با ایده آل ها فاصله داشت. تلاش زنستروم و فریس برای جلب رضایت شرکت های فیلم سازی و موسیقی آمریکایی بی نتیجه ماند. کازا به بستری برای انتشار غیرقانونی محتوای دارای حق کپی رایت و حتی محتوای غیر اخلاقی، متهم شد و بنیان گذاران آن ناگهان خود را در میانه ی یک جنگ حقوقی با وکلای سرسخت آمریکایی یافتند.
فرار از چنگال قانون
از اینجا به بعد، زنستروم دائماً در حال فرار از احضاریه های دادگاه بود. . در یکی از شب ها که او به همراه همسرش برای تماشای نمایشی به تئاتر استکهلم رفته بود، مردی ناشناس به آن ها نزدیک شد. او دسته گلی را به همسر زنستروم تقدیم کرد، اما در میان گل ها، پاکت حاوی احضاریه رسمی دادگاه پنهان شده بود. با این حال، زنستروم با مشاهده این تله، پا به فرار گذاشت و از دریافت رسمی احضاریه خودداری کرد.
این فرار و گریز در لندن نیز تکرار شد. مأمور ابلاغ احضاریه با موتورسیکلت به تعقیب زنستروم پرداخت، اما باز هم موفق نشد احضاریه را به او تحویل دهد. یکی از همکاران استونیایی زنستروم در این باره می گوید: «نیکلاس هر بار که درِ دفتر باز می شد و نمی دانست چه کسی پشت در است، بلافاصله زیر میز پنهان می شد.» زنستروم با همان سرعتی که جوراب هایش را عوض می کرد، شماره تلفن های خود را تغییر می داد تا از چنگال قانون فرار کند.
تولد اسکایپ
درحالی که وکلای حقوقی، پرونده ی قضایی کازا را دنبال می کردند، بنیان گذاران این نرم افزار به دنبال کاربردی نوین و کم دردسرتر برای فناوری P2P خود بودند. در این مقطع، مالکیت معنوی کازا همچنان در اختیار شرکت جولتید (Joltid) بود؛ شرکتی که زنستروم و فریس در جزایر ویرجین بریتانیا ثبت کرده بودند.
ایده ی اسکایپ، در تابستان سال ۲۰۰۲ شکل گرفت. در ابتدا، زنستروم و فریس قصد داشتند سرویسی برای اشتراک گذاری وای فای خانگی راه اندازی کنند. اما آنوس و فریس به یک کشف مهم دست یافتند: تماس های صوتی ارزان و ساده، درست مانند نحوه ی اشتراک گذاری داده ها در کازا. در بهار سال ۲۰۰۳، نسخه ی اولیه این نرم افزار توسعه داده شد و برای آزمایش در اختیار حدود ۲۰ نفر قرار گرفت.
نام پروژه از ترکیب دو واژه ی Sky (آسمان) و Peer (همتا) گرفته شد و بعد، به پیروی از مدل نام گذاری نپستر و دیگر سرویس های مشابه، به Skyper کوتاه شد. اما چون دامنه ی Skyper.com قبلاً ثبت شده بود، حرف r از انتهای آن حذف و بدین ترتیب Skype متولد شد.
اسکایپ وارد رقابتی شده بود که موفقیتش چندان قطعی به نظر نمی رسید. دیگران هم به فکر ورود به حوزه ی تماس اینترنتی افتاده بودند، اما محصولاتشان پر از مشکلات فنی بود و فرآیند راه اندازی آن ها برای کاربران سخت بود. درمقابل، اسکایپ چندین مزیت بزرگ داشت: برخلاف بسیاری از سرویس های مشابه، این برنامه به راحتی از فایروال ها عبور می کرد، هیچ ردپایی در اینترنت بر جای نمی گذاشت، کیفیت صدایش به شدت بهبود یافته بود و در مجموع عملکردی بی نقص داشت.
از همان ابتدا هدفمان این بود که برنامه ای بنویسیم که به قدری ساده باشد که حتی یک مادر خانه دار که هیچ اطلاعی از فایروال ها، آدرس های IP یا اصطلاحات فنی دیگر ندارد، بتواند آن را نصب و استفاده کند.
اسکایپ در آستانه فروپاشی مالی
در سال ۲۰۰۳، اسکایپ با ۷ سهامدار در لوکزامبورگ ثبت شد: زنستروم، فریس، اعضای تیم بلومون (Bluemoon)، آنوس و جفری پرنتیس، تاجری آمریکایی که مسئول تنظیم قراردادهای مهم اسکایپ بود. اما مشکل بزرگی وجود داشت: پولی در کار نبود! در تابستان آن سال، توسعه ی اسکایپ تقریباً متوقف شد؛ زیرا زنستروم بدهی های زیادی داشت و توانایی پرداخت حقوق توسعه دهندگان را نداشت. از دید سرمایه گذاران، طرح تجاری اسکایپ چندان قانع کننده نبود. پس از ترکیدن حباب دات کام، اینترنت به نظر یک صنعت مرده برای سرمایه گذاری می آمد، اما مخابرات همچنان پررونق بود.
با مشاهده ترکیدن حباب دات کام، سرمایه گذاران معتقد بودند که اسکایپ شکست می خورد
سرمایه گذاران علاوه بر ضرر مالی، از هزینه های حقوقی احتمالی هم می ترسیدند. هرگاه بحث سرمایه گذاری در اسکایپ مطرح می شد، نام نپستر و پرونده های حقوقی سنگین آن نیز به میان می آمد.
با این حال، ویلیام دراپر، سرمایه گذار خطرپذیر آمریکایی که اعتقاد داشت الان بهترین زمان برای سرمایه گذاری روی فناوری P2P است، حاضر شد بدون بررسی خاصی روی اسکایپ سرمایه گذاری کند. او نماینده اش، هاوارد هارتنبام، را به اروپا فرستاد تا با زنستروم و فریس مذاکره کند. اعتماد بی چون وچرای دراپر به این تیم از دوران کازا شکل گرفته بود.
اسکایپ به پول رسید
سر انجام، دراپر، هارتنبام و چند سرمایه گذار دیگر، اولین سرمایه ی چندمیلیونی اسکایپ را تأمین کردند و ظرف سه سال، هزار برابر سود کردند. استیو جوروتسونِ آمریکایی استونیایی نیز از همان ابتدا جزو گروه سرمایه گذاران اسکایپ بود. او می گوید: «همیشه از خودم می پرسیدم چطور ممکن است این افراد تا این حد توانمند باشند؟ چطور چنین تیم کوچکی می تواند در مقایسه با شرکت هایی مانند مایکروسافت این قدر سریع تر پیش برود؟»
جوروتسون پیش تر از طریق سرمایه گذاری روی هات میل سود کلانی به دست آورده بود؛ اما استعداد تیم اسکایپ او را شیفته ی این پروژه کرد. این روزها جوروتسون بیشتر به تأمین مالی پروژه هایی می پردازد که ایلان ماسک به آن ها علاقه نشان دهد.
سرمایه گذاران اسکایپ، ۴۰ برابر سرمایه ی اولیه ی خود سود کردند. جوروتسون توانست سرمایه ی ۸ میلیون دلاری خود را در کمتر از دو سال به ۳۰۰ میلیون دلار برساند. در مورد استعداد این تیم کاملاً حق با او بود.
اسکایپ برای نخستین بار در تابستان ۲۰۰۳ به صورت عمومی منتشر شد. تیم ۲۰ نفره اسکایپ این اتفاق را در استکهلم جشن گرفتند و به این مناسبت، مستند Startup.com را که درباره ی سقوط شرکت های فناوری در زمان ترکیدن حباب دات کام بود، تماشا کردند!
در همان روز اول، ۱۰ هزار نفر اسکایپ را دانلود کردند و ظرف چند ماه، آمار کاربران به یک میلیون نفر رسید. حالا سرمایه گذاران خطرپذیر یکی پس از دیگری برای سرمایه گذاری در اسکایپ هجوم می آوردند؛ اما زنستروم پیشنهاد همه ی آن ها را رد می کرد.
شش مغز متفکر اسکایپ
نیکلاس زنستروم، ۵۹ ساله
نیکلاس زنستروم کارآفرین و سرمایه گذار سوئدی و مدیرعاملی جدی و مورد احترام است که بیل گیتس را الگوی خود می داند. یکی از همکارانش درباره ی او می گوید: «در نگاه اول، فردی گوشه گیر به نظر می رسد که در افکارش غرق شده است. ممکن است در راهرو از کنارت عبور کند و بعداً اصلاً به خاطر نیاورد که تو را دیده است. اما وقتی با او آشنا شوی، متوجه می شوی که شخصیتی اجتماعی دارد.» در سال ۲۰۰۶، مجله ی تایم او را در فهرست ۱۰۰ فرد تأثیرگذار جهان قرار داد.
زنستروم درحال حاضر مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری Atomico مستقر در لندن است که در سال ۲۰۰۶ تاسیس کرد. زنستروم از زمان فروش اسکایپ به مایکروسافت در سال ۲۰۱۱، از استارتاپ های فعال در حوزه ی هوش مصنوعی، فین تک و توسعه ی پایدار حمایت می کند.
یانوس فریس، ۴۸ ساله
یانوس فریس دانمارکی، از همان دوران مدرسه حوصله ی درس خواندن نداشت و در ۱۶ سالگی تحصیل را رها کرد تا به عنوان مشاور خدمات مشتری در یکی از شرکت های اینترنتی دانمارک مشغول به کار شود. به گفته ی یکی از همکارانش، کسی دقیقاً نمی داند که فریس به جز ارائه ی ایده های عجیب و غریب و چشم اندازهای بلندپروازانه دقیقا چه کار می کند.
فریس با گذشت زمان، کمتر در اسکایپ دیده شد. او در سال ۲۰۱۰ سرویس پخش موسیقی آنلاین Rdio را راه اندازی کرد که در ۸۵ کشور دردسترس بود. اما این شرکت در سال ۲۰۱۵ اعلام ورشکستگی کرد و دارایی هایش توسط Pandora خریداری شد.
فریس همچنین سرویس پخش فیلم و برنامه های تلویزیونی Vdio را در سال ۲۰۱۳ راه اندازی کرد که این شرکت هم به خاطر ناتوانی در ارائه ی تجربه ی کاربری متمایز، در دسامبر همان سال تعطیل شد. از فعالیت های اخیر فریس اطلاعات عمومی دردسترس نیست.
یان تالین، ۵۳ ساله
یان تالین، برنامه نویس و سرمایه گذار اهل استونی با مدرک فیزیک از دانشگاه تارتو، در سال ۱۹۹۳ به همراه کاسسالو و هینلا، شرکتی به نام بلومون تأسیس کرد و بعدها به یکی از چهره های کلیدی کازا و اسکایپ تبدیل شد. او به مسائل از زاویه ی دید کلان نگاه می کند؛ چرا که ایده پرداز و عمیقاً درگیر مفاهیم نظری است. به همین دلیل، جای تعجب ندارد که در جستجوی معنا و فلسفه ی عمیق تری برای اسکایپ بوده است.
تالین بنیان گذار مشترک مرکز مطالعه ی خطرات وجودی (CSER) و موسسه آینده ی زندگی (FLI) است، که هر دو به تحقیق و کاهش خطرات فاجعه بار جهانی، به ویژه خطرات ناشی از هوش مصنوعی پیشرفته، می پردازند. تالین از طریق شرکت سرمایه گذاری متامپلنت هولدینگ، از استارتاپ ها و پروژه های تحقیقاتی مرتبط با تاثیرات بلندمدت فناوری حمایت می کند و همچنین عضو هیئت مدیره نشریه دانشمندان اتمی است.
تویوو آنوس، ۴۸ ساله
تویوو آنوس (Toivo Annus)، مهندس و کارآفرین استونیایی و مسئول تیم مهندسی و شبکه همتا به همتا (P2P) اسکایپ بود. او در سال ۲۰۲۰ به صورت غیرمنتظره و در سن ۴۸ سالگی درگذشت.
آنوس، تصمیم گیرنده ی اصلی در مورد سهام کارمندان اسکایپ بود و به عنوان یک فیلتر بین تیم توسعه و آنچه او «بوروکراسی دیوانه وار بیرون» می نامید، عمل می کرد. او آنقدر صریح بود که در برخورد اول، بسیاری از کارمندان خارجی اسکایپ را تا مرز سکته پیش می برد. آنوس قوانین متعددی در شرکت وضع کرد، ازجمله این که واژه ی «انتظار» در اسکایپ جایی نداشت.
آنوس پس از فروش اسکایپ، شرکت سرمایه گذاری Ambient Sound Investments را تأسیس کرد که در پروژه های فناوری و مدیریت دارایی های شرکای تجاری فعالیت می کرد.
آهتی هینلا، ۵۲ ساله
آهتی هینلا (Ahti Heinla)، برنامه نویس و کارآفرین استونیایی، در دوران دبیرستان با تالین و آنوس همکلاسی بود. او روحیه ای شبیه هیپی ها داشت و برنامه نویسی را از والدینش که متخصصان سایبرنتیک بودند، آموخت. او یکی از توسعه دهندگان کلیدی اسکایپ بود و نقش مهمی در شکل گیری فناوری این پلتفرم ایفا کرد.
هنیلا رزومه ی چشمگیر و گسترده ای دارد. او در توسعه ی مریخ نوردهای ناسا مشارکت داشت و در تأمین مالی پروژه های حفاظت و مدیریت پایدار جنگل های بارانی برزیل نقش ایفا کرده است. او درحال حاضر مدیر ارشد فناوری شرکت Starship Technologies است که آن را در سال ۲۰۱۴ بنیان گذاری کرد.
پرییت کاسِسالو، ۵۲ ساله
پرییت کاسسالو (Priit Kasesalu)، برنامه نویس استونیایی، دوست دوران دبیرستان جان تالین است که در توسعه ی کازا، اسکایپ و جوست (Joost) مشارکت داشت.
کاسسالو مسئول کارهای فنی پیچیده در اسکایپ بود. هرگاه تالین و هینلا درباره ی امکان یک قابلیت جدید بحث و جدل می کردند، کاسسالو به آن ها می گفت: «بس کنید. خودم راه حلش را پیدا کردم.»
او تا پیش از تعطیلی اسکایپ کماکان به عنوان توسعه دهنده اصلی کتابخانه های این پلتفرم فعالیت داشت. درحال حاضر او در شرکت Ambient Sound Investments در حوزه ی ارزیابی سرمایه برای تکنولوژی های جدید مشغول به کار است.
دزدان دریایی استارتاپی: فرار از قوانین
اسکایپ برای جلوگیری از جلب توجه مراجع قضایی، سیاستی محتاطانه در پیش گرفت و با اینکه از سال ۲۰۰۴ به یک شرکت بین المللی تبدیل شده بود، دفاتر آن در استونی، لندن و لوکزامبورگ حتی تابلویی روی در ورودی نداشتند. دفتر مرکزی اسکایپ در لوکزامبورگ در یک ساختمان چندطبقه بدون هیچ علامتی پنهان شده بود. اگر به چند طبقه ی بالاتر می رفتید، می دیدید یک حسابدار در اتاق نشیمن و حسابدار دیگری در حمام کار می کند! تماس های محرمانه هم اغلب در همان حمام تاریک برقرار می شد چون با روشن شدن چراغ، هواکش به صدا در می آمد و امنیت تماس ها به خطر می افتاد!
تا سال ۲۰۰۵، اسکایپ به شکلی غیررسمی و آزادانه اداره می شد. ایده هایی که صبح به ذهن یک برنامه نویس می رسید، تا شب همان روز ممکن بود در قالب محصولی آماده ی استفاده توسط هزاران کاربر باشد! هنگام تعیین تعرفه ی تماس های تلفنی اسکایپ (Skype Out)، تیم توسعه ی این سرویس حتی زحمت انجام تحقیقات بازار را هم به خود نداد و تنها دو نفر از کارکنان، ظرف یک شب با اکسل لیست تعرفه ها را تنظیم کردند!
درحالی که اسکایپ روزبه روز بزرگ تر می شد و در دفتر جدیدش در تالین، به آرامی اتاقی را بعد از اتاق دیگر اشغال می کرد، تویوو آنوس که مسئولیت توسعه ی جهانی اسکایپ را بر عهده داشت، یک استخر بادی کودکان را به یکی از اتاق ها آورده بود و حتی بر سر این موضوع که آیا این استخر پس از پر شدن با دو تُن آب ممکن است سقف را بشکافد یا نه، با سرایدار به مشاجره پرداخت.
هر هفته بین ۵ تا ۱۰ نفر به شرکت ملحق می شدند. فرایند استخدام بسیار ساده بود و به سبک آنوس انجام می شد: «در آزمون ورودی قبول شدی؟ تبریک می گویم، تو استخدامی!» مذاکره درباره ی حقوق لازم نبود. اگر حضورتان در شرکت ارزشمند بود، مبلغی که نیاز داشتید به شما پرداخت می شد.
فرهنگ سازمانی اسکایپ آن چنان غیررسمی بود که زنی آمریکایی به نام ایلین بوربیدج، شغل خود در یاهو را رها کرد تا به اسکایپ بپیوندد. او ۸ ماه در دفتر لندن بدون دریافت دستمزد کار کرد (البته بعدها حقوقش را گرفت) و این دوران را بهترین دوره ی زندگی حرفه ای خود توصیف می کند. بوربیدج می گوید: «برای من مهم تر این بود که هرچه سریع تر کارم را شروع کنم. چند ماه بعد، تازه فهمیدم که به کلی فراموش کرده ام موضوع حقوق را مطرح کنم!»
بوربیدج نیز مثل جوروتسون تحت تأثیر سرعت خیره کننده ی تیم استونیایی اسکایپ قرار گرفته بود. او می گفت: «پس از ۱۱ سال کار مداوم در سیلیکون ولی، از دیدن این تیم فنی که هیچ نشانی از غرور نداشتند و برایشان عنوان، جایگاه و تقصیرها هیچ اهمیتی نداشت، واقعاً شگفت زده شدم. همه ی آن ها به طرز جنون آمیزی متعهد به موفقیت پروژه بودند. من چنین احساس مسئولیت و انضباطی را پیش از این هرگز ندیده بودم.»
بوربیدج که به فرهنگ مکالمات کوتاه و تعارفی آمریکایی عادت داشت، خیلی زود دریافت که این سبک در محیط اسکایپ کارایی ندارد. او می گوید: «در آمریکا، وقتی می خواستم با همکاری صحبت کنم، معمولاً با یک پیام مثل «وقت داری؟» شروع می کردم و بعدش می پرسیدم «اوضاع چطوره؟» یا «مزاحمت نیستم؟» اما برای تویوو، همه ی این ها کاملاً اضافی و اتلاف وقت بود. پاسخ او همیشه فقط یک کلمه بود: بپرس!»
ساختاری ساده اما کارآمد
زیرساخت های فناوری اطلاعات اسکایپ نیز مثل دفترش غیررسمی بود. مکان دقیق سرورهای شرکت، اینکه چه کسی هزینه ی آن ها را پرداخت می کرد و میزان هزینه ها همگی فقط برای یک نفر مشخص بود: ادمین سیستم، ادگار مالوورجان معروف به اِتس. اگر تیم توسعه چیزی نیاز داشت، اتس راهی فروشگاه می شد و با کارت اعتباری شرکت خرید می کرد و اگر یکی از سرورها نیاز به راه اندازی مجدد داشت، به یکی از شرکای تجاری شرکت زنگ می زد.
اتس یک بار وقتی نیاز به سرور داشت، فقط در گوگل عبارت «مرکز داده» و «لوکزامبورگ» را جستجو کرد و به یک ارائه دهنده ی کوچک خدمات به نام Datacenter Luxembourg S.A رسید. او یک بار تعدادی سرور را با گذاشتن آن ها در صندوق عقب خودرویش از سوئد به دانمارک منتقل کرد. تنها چیزی که برای اتس اهمیت داشت این بود که اسکایپ کار کند.
فروش به eBay
اسکایپ به سرعت رشد کرد و به شرکتی بالغ تبدیل شد؛ آن قدر که بسیاری از غول های فناوری خواهان تصاحب آن بودند. یان تالین، بیشتر تابستان ۲۰۰۵ را در لندن بود و در جلسات مذاکره با eBay گذراند. این مذاکرات در دفاتر موسسه ی مورگان استنلی برگزار می شد.
خبر فروش اسکایپ به eBay به مبلغ ۲٫۶ میلیارد دلار نیز در همان تابستان منتشر شد. اعضای تیم بلومون و تویوو آنوس هر کدام حدود ۴۲ میلیون دلار دریافت کردند، درحالی که فریس و زنستروم بیش از ۱۰ برابر این مبلغ به دست آوردند. علاوه بر آن ها، حدود ۱۰۰ نفر از کارکنان دفتر تالین و ۴۰ نفر از دفتر لندن نیز سهام دار شرکت بودند. جوروتسون با این معامله موافق نبود و معتقد بود که ارزش شرکت باید کمی بیشتر رشد کند. اما تصمیم نهایی با زنستروم و فریس بود و انتخاب آن ها فروش شرکت بود.
یان تالین درباره ی روند مذاکرات می گوید: «همیشه پیشنهادهای خرید دریافت می کردیم؛ اما سوال اصلی این بود که چه زمانی باید این پیشنهادها را جدی بگیریم. مبلغ هر پیشنهاد، اندکی بیشتر از قبلی بود. درنهایت، ترس از افت ارزش اسکایپ باعث شد به فکر فروش سریع تر آن بیفتیم. رقبایی همچون مایکروسافت و یاهو سیستم های خود را بهبود داده بودند و گوگل نیز در همان سال سرویس Google Talk را راه اندازی کرد که شایعه شده بود امکان تماس رایگان با تلفن را فراهم می کند! تماس تلفنی، تنها منبع درآمد اسکایپ بود. از طرفی، در تابستان سال ۲۰۰۵ برای اولین بار تعداد کاربران اسکایپ شروع به کاهش کرد و ما از این موضوع به شدت نگران شدیم. ابتدا فکر کردیم شاید یک اشکال فنی در سیستم باشد.»
زنستروم نیز در اشاره به فضای رقابتی آن روزها می گوید: «در سال ۲۰۰۵ ما می دانستیم که یاهو، AOL، مایکروسافت و گوگل همگی وارد این بازار شده اند. ما آن سال را با ۲۰ میلیون کاربر فعال شروع کردیم، درحالی که هر یک از این رقبا بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر داشتند. بنابراین پیش بینی این که آیا می توانیم همچنان در صدر بمانیم یا یکی از این غول ها ما را به زیر خواهد کشید، بسیار دشوار بود. در بین پیشنهادهایی که دریافت کردیم، توانستیم یک قیمت بسیار خوب پیدا کنیم. این پیشنهاد در کنار ریسک بالای شکست در برابر رقبا، ما را به سمت تصمیم نهایی فروش سوق داد.»
آغاز تضادهای فرهنگی
eBay پس از معامله، برایان سوئینی را به تالین فرستاد تا ببیند دقیقاً چه چیزی خریده اند. سوئینی به محض رسیدن به دفتر اسکایپ با صحنه ای غیرمنتظره مواجه شد: همه در سکوت کامل مشغول کار بودند و صدای تایپ از هر گوشه به گوش می رسید. در همین لحظه، یک تماس از آمریکا برقرار شد و صدایی از آن سوی خط پرسید: «آن جا چه خبر است؟» سوئینی نگاهی به اطرافش انداخت و با تعجب پاسخ داد: «به نظر می رسد اصلاً اتفاقی نیفتاده است!»
ادامه ی رشد اسکایپ، تغییراتی را در این شرکت رقم زد. کارکنان دفتر تالین به تدریج شکاف عمیقی را میان خود و دفاتر دیگر اسکایپ، به ویژه دفتر لندن احساس کردند. شرکت، گروهی از مدیران را در لندن گرد هم آورد؛ درحالی که برنامه نویسان شرکت همچنان در تالین باقی ماندند. کایدو کرنر، یکی از مهندسان اسکایپ، درباره ی چالش های آن دوران می گوید: «نیمی از وقتم را در بحث و جدل با این افراد در لندن می گذراندم تا برایشان توضیح بدهم که ماست سفید است! آن ها فقط دو هفته بود که استخدام شده بودند، اما فکر می کردند همه چیز را بهتر از ما می دانند!»
زنستروم در این مورد می گوید: «ما همزمان با دو چالش مواجه بودیم: یکی اختلاف بین تیم های فنی و غیرفنی و دیگری تفاوت های فرهنگی میان استونیایی ها و تیم های انگلیسی آمریکایی. طبیعتاً داشتن یک دفتر واحد و کارکنانی با ملیت مشترک کار را ساده تر می کرد؛ اما ترکیب چندفرهنگی ما درنهایت شرکتی قدرتمندتر و فرهنگی غنی تر برای اسکایپ به ارمغان آورد.»
تلاش های عجیب زنستروم برای ایجاد همبستگی
برای تقویت حس همبستگی، همه ی کارکنان بین المللی اسکایپ به استونی دعوت شدند تا در یک مهمانی مجلل شرکت کنند. در جشنی که در عمارت ساگادی برگزار شد، زنستروم لباس یک دزد دریایی را به تن داشت و در مراسمی دیگر هم آنوس با لباس یک میمون آبی که از نرم افزار Bonzi Buddy الهام گرفته بود، ظاهر شد. اما بزرگ ترین و دیوانه وارترین گردهمایی اسکایپ در سال ۲۰۰۶ در هتل استراند شهر پارنو برگزار شد.
روزها صرف جلسات کاری و بررسی برنامه های توسعه ی شرکت می شد؛ اما شب ها، زمان جشن و پایکوبی بود و حتی اعضای کالیفرنیایی تیم، بعدها از آن شب ها به عنوان خاطراتی فراموش نشدنی یاد می کردند. یک بار همه ی حاضران کنار استخر جمع شدند و با لباس کامل داخل آب پریدند.
تعدادی از نمایندگان eBay که پیش از شروع این بخش از جشن به اتاق هایشان برگشته بودند، تلویزیون هتل را روشن کردند و با تعجب دیدند که مهمانی به صورت زنده در حال پخش است! صبح روز بعد، مدیریت هتل، خسارت ها را محاسبه و اسکایپ تمام هزینه ها را پرداخت کرد. کاربران اسکایپ نیز به افتخار این جشن، یک اموجی اختصاصی دریافت کردند.
شکاف فرهنگی همچنان پابرجا ماند
اما این مهمانی ها هم نتوانست اختلافات فرهنگی عمیق را حل کند. آنوس، که فردی صریح و عمل گرا بود، اولین نفری بود که شرکت را ترک کرد. تیم جدید اسکایپ علاقه ی زیادی به مایکروسافت اوت لوک داشتند؛ درحالی که آنوس استفاده از این نرم افزار را ممنوع کرده بود. او می گفت: «اگر هنوز داریم ایمیل می فرستیم، پس چرا اصلاً اسکایپ را ساختیم؟»
یان تالین می گوید: «اعضای قدیمی به وضوح می دیدند که اوضاع از کنترل خارج شده و کارها دیگر درست انجام نمی شود. افراد بیشتر بر روی مسائلی تمرکز می کردند که فقط در جلسات خوشایند به نظر می رسید، نه چیزهایی که واقعاً برای کاربران مفید بود. اسکایپ مدام نسخه هایی پر از ایراد منتشر می کرد که به اندازه ی کافی توسعه نیافته بودند.»
درنهایت، اسکایپ و eBay هیچ وقت نتوانستند به خوبی با یکدیگر هماهنگ شوند و در سال ۲۰۱۱، مایکروسافت اسکایپ را به مبلغ ۸٫۵ میلیارد دلار (معادل ۱۱٫۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۵) خرید.
ورود مایکروسافت
استیو بالمر، مدیرعامل وقت مایکروسافت مشتاق بود وابستگی این شرکت به کامپیوتر شخصی را کاهش دهد و در همین راستا، اسکایپ با محبوبیت بالایش توانست نظرش را جلب کند. مایکروسافت تا آن زمان تنها شرکت های کوچک و گمنامی را تصاحب کرده بود که ارزش چندان بالایی نداشتند؛ اما بالمر برخلاف این رویه تصمیم گرفت با خرید اسکایپ با مبلغی هنگفت و ۴۰ درصد بالاتر از ارزش این شرکت در آن زمان، بزرگ ترین خرید تاریخ ردموندی ها را انجام دهد.
پس از تصاحب اسکایپ، بیل کئوفود، مدیر اجرایی وقت و مدیر ارشد مالی سابق اسکایپ، همواره به محبوبیت این سرویس اشاره می کرد و آن را ابزاری برای برقراری تماس های بین المللی ارزان یا رایگان می دانست. او به خاطر می آورد که در سفرهای کاری خارج از کشور، هنگام معرفی خود به مأموران مهاجرت، بارها با این جملات مواجه می شد: «اسکایپ چه برند نمادینی است! من از این برنامه برای تماس با مادربزرگم استفاده می کنم.»
تمرکز بر بخش کسب وکار، رویکردی منطقی و هم راستا با استراتژی مدیران قبلی اسکایپ بود. استیو بالمر و دیگر مدیران مایکروسافت در ابتدا وعده داده بودند که اسکایپ به صورت مستقل از لینک (سرویس تلفن اینترنتی جدید مایکروسافت) به فعالیت خود در بخش کسب وکار ادامه دهد. با این حال، دو سال بعد، مایکروسافت این دو سرویس را در قالب «اسکایپ برای کسب وکار» (Skype for Business) ادغام و آن را به مجموعه آفیس اضافه کرد.
تا سال ۲۰۱۸، تقریباً هیچ یک از افرادی که در روزهای ابتدایی همراه اسکایپ بودند، دیگر در این شرکت حضور نداشتند. از آن زمان به بعد دیگر تصمیمات کلیدی در تالین یا لندن گرفته نمی شد، بلکه دفتر مرکزی مایکروسافت در ردموند، کنترل امور را در دست داشت.
براساس افشاگری های اسنودن، eBay در سال ۲۰۱۱ امکان دسترسی سازمان های اطلاعاتی آمریکا را به اسکایپ که زمانی «غیرقابل شنود» توصیف می شد، فراهم کرد. در این راستا، پروژه ای محرمانه با نام Chess در اسکایپ اجرا شد که تنها تعداد محدودی از کارکنان شرکت از آن اطلاع داشتند و پس از واگذاری اسکایپ به مایکروسافت نیز ادامه یافت. با این تغییرات، تعجبی ندارد که بسیاری از کارمندان اولیه ی اسکایپ، دهمین سالگرد تأسیس این شرکت را بیشتر شبیه به یک مراسم ختم می دانستند.
زمانی که استیو جوروتسون برای مصاحبه ای در سال ۲۰۱۸ نتوانست اسکایپ را راه اندازی کند، خبرنگار از او پرسید: «آیا مایکروسافت اسکایپ را به هم ریخته است؟» و جوروتسون پاسخ داد: «تعجبی ندارد. مایکروسافت به هر چیزی دست بزند، خرابش می کند.»
به عقیده ی جوروتسون، مالکیت اسکایپ توسط شرکت های بزرگ با منافع تجاری گسترده، همواره نقطه ضعف بزرگی برای اسکایپ بود. غول های چندملیتی نظیر eBay یا مایکروسافت، ملزم به رعایت منافع شرکای تجاری و دولت ها در سراسر جهان هستند؛ امری که دست اسکایپ را برای دنبال کردن رشد تهاجمی به شیوه ای که منافع شرکا را تهدید می کرد، می بست. برای مثال، عرضه ی اسکایپ برای گوشی های مجهز به وای فای، به دلیل فشار از سوی اپراتورهای بی سیم که درآمد صوتی خود را در معرض خطر می دیدند، با تأخیر مواجه شد.
پایان اسکایپ
پس از سال ها فعالیت، مایکروسافت اعلام کرد که اسکایپ در در تاریخ ۵ می (۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) به طور رسمی تعطیل می شود تا تمرکز بیشتری روی پلتفرم Teams داشته باشد. جف تیپر، رئیس بخش مایکروسافت ۳۶۵ در مصاحبه ورج تأکید کرد که کاربران اسکایپ می توانند تاریخچه ی گفتگوها و فهرست مخاطبان خود را استخراج کرده و از اسکایپ خارج شوند یا اینکه به تیمز مهاجرت کنند.
امیت فولای، معاون بخش محصول مایکروسافت در این مورد می گوید: «اگر کاربران تصمیم بگیرند به تیمز مهاجرت کنند، فوراً منتقل خواهند شد؛ زیرا ما از قبل اقدامات لازم را برای انتقال مخاطبان، پیام ها و تماس هایشان انجام داده ایم.»
یکی از قابلیت های مهم اسکایپ که از بین خواهد رفت، امکان تماس با شماره های داخلی و بین المللی است. فولای در این مورد می گوید: «در گذشته که فناوری VoIP به اندازه ی امروز رایج نبود و هزینه های اینترنت همراه نیز بالا بود، این قابلیت مفید بود؛ اما امروز دیگر نیازی به این قابلیت نیست.»
یکی از دلایل اصلی تعطیلی اسکایپ، کاهش قابل توجه استفاده از این پلتفرم برای تماس های صوتی در سال های اخیر بوده است. مایکروسافت اسکایپ را در سال ۲۰۱۱ خرید، اما در یک دهه ی گذشته، اپلیکیشن هایی مانند فیس تایم، واتس اپ و مسنجر روش های ساده تری را برای ارتباط کاربران از طریق پیام رسانی، تماس های صوتی و ویدئویی ارائه کرده اند.
مایکروسافت از زمان عرضه ی نسخه ی شخصی تیمز در سال ۱۳۹۹ تمام تمرکز خود را روی این پلتفرم گذاشته است. ردموندی ها در آن زمان اعلام کرده بودند که همچنان به پشتیبانی از اسکایپ متعهدند، اما درنهایت نظرشان عوض شد. با وجود این تغییرات، مایکروسافت اعلام کرده است که تعطیلی اسکایپ منجر به تعدیل نیرو در این شرکت نخواهد شد.
یان تالین، در سال ۲۰۱۸ در جواب این سوال که احتمال تعطیلی اسکایپ طی ۱۰ سال آینده چقدر است، گفته بود: «۳۵ درصد.» اما زنستروم خوش بین تر بود و در ایمیلی نوشته بود: «اینکه مایکروسافت MSN Messenger را تعطیل کرده، نشان می دهد که نسبت به اسکایپ تعهد جدی دارد. اسکایپ یکی از قوی ترین برندهای سبد مایکروسافت است. امیدوارم ۱۰ سال دیگر دوباره خبرنگاری به من ایمیل بزند و بخواهد داستانی درباره ی دهه ی دوم اسکایپ بنویسد.»
با وجود این خوشبینی ها، واقعیت به شکل دیگری پیش رفت و چراغ اسکایپ پس از ۲۲ سال فعالیت، برای همیشه خاموش شد.
منبع: زومیت