مقاله: حل تدریجی مشکل نارساخوانی: کمک به بریل خوان هایی که با مشکلات خواندن دست به گریبانند

نویسنده: «کارلتون آن کوک واکر» (Carlton Anne Cook Walker)

مترجم: مریم موسوی

منبع نسخه ی انگلیسی: future reflections

منبع نسخه ی ترجمه شده: محله ی نابینایان

یادداشت سردبیر:

نارساخوانی را عموماً نوعی معلولیتِ یادگیری می دانند که بر خوانندگان متون چاپی تأثیر می گذارد. با این حال، بسیاری از والدین و آموزگاران متوجه نیستند که بریل خوان ها هم ممکن است دچار نارساخوانی باشند. در این کارگاه، کارلتون واکر اطلاعات پایه را دربارۀ نارساخوانی به اشتراک می گذارد و منابعی را برای کمک به بریل خوان های گرفتار این مشکل پیشنهاد می دهد.

خواندنْ ارتباطِ کَتبیِ ادراکی است، یعنی ارتباطی که آن را دریافت می کنید. نوشتن ارتباطِ کَتبیِ بیانی است. خواندن و نوشتن، هر دو بر زبانِ شفاهی استوارند. ابتدا زبانِ شفاهی پدیدار شد و خواندن و نوشتن کاملاً مبتنی بر ارتباطِ شفاهی می باشند.

یادگیریِ خواندن برای افراد ناشنوا یا نابینا-ناشنوا فوق العاده دشوار است. اگر پایه ای در زبانِ شفاهی نداشته باشید، سخت است زبان را به شکل نوشتاری اش یاد بگیرید. زبان نوشتاری انتزاعی است و زبان شفاهی سازه ای ملموس تر.

پدیدۀ خواندن

مهم است به یاد داشته باشیم که تسلط بر خواندن و نوشتن برای همه آسان نیست. من دچار نارساخوانی ام و در تمام عمرم با خواندن و نوشتن مشکل داشته ام. در مقایسه با دیگر اعضای خانواده ام، نارساخوانیِ من خیلی خفیف است. فرزندم به نارساخوانیِ شدید دچار است.

برای پدرم خیلی سخت بود بفهمد که من با خواندن و نوشتن مشکل دارم. خواندن برای خودش خیلی راحت بود. اگر کاری برای خودتان راحت باشد، سخت متوجه می شوید که برای دیگران دشوار است. خودم درمورد ریاضی همین شکلی ام. ریاضی برای من  آسان است ولی باید به یاد داشته باشم که برای خیلی های دیگر دشوار است.

خواندن و نوشتن فعالیت هایی طبیعی برای انسان ها نیستند. این ها فعالیت هایی بسیار سودمند در زندگی امروزی هستند ولی برای بقای انسان ضروری نمی باشند. در خارج از جامعۀ ساختاریافته، خواندن و نوشتن فایدۀ بسیار کمی دارند. کمکمان نمی کنند به خوراک و سرپناه دسترسی پیدا کنیم. از ما در برابر شکارگران محافظت نمی کنند. باید به این نکته اشاره کنیم که بیشترِ زبان های دنیا هنوز کدهای نوشتاری ندارند. فقط 5 تا 10درصدِ زبان ها شکلِ نوشتاری دارند.

از آنجایی که در بخش عمده تاریخِ بشر خواندن و نوشتن برای بقا ضروری نبود، تعجبی ندارد که امروزه درصد زیادی از افراد با این فعالیت ها مشکل دارند. بنا بر برخی پژوهش ها، نارساخوانی در حدود 20درصدِ جمعیت رخ می دهد.

کدهای قابل مقایسه

بریل و چاپ، هر دو کدهایی هستند که برای خواندن و نوشتن به کار می روند. بریل هم، مثل چاپ، برای ارتباطِ زبانیِ ادراکی و بیانی به کار می رود. بریل و چاپ، هر دو گونه هایی از متن هستند. گونه ای از متن از خطوط و منحنی ها استفاده می کند و گونه ای دیگر از نقطه ها.

چاپ کدی است که در آن شکل حروف نمایندۀ صداهاست. برای ما آدم ها سخت است چاپ را کد به حساب بیاوریم، زیرا به دیدنش کاملاً خو گرفته ایم. چاپ کدی است که در آن خطوط و منحنی ها حروف را تشکیل می دهند و ترکیبات حروف نمایانگر کلمات است.

حرف چاپی (A) بزرگ را در نظر بگیرید. خطی طولانی با زاویه ای حدود 70درجه از چپ به راست بالا می رود. از بالای آن خط دیگری با همان زاویه به سمت راست پایین می آید. در میانه های آن، خطی افقی از خط برافراشتۀ سمت چپ کشیده می شود و تا خط برافراشتۀ سمت راست ادامه می یابد. این توصیف نوشتن حرف (A) بزرگ را خیلی پیچیده جلوه می دهد!

برای نوشتن حرف (A) بزرگ در بریل به دو خانه نیاز دارید. در خانۀ اول نقطۀ 6 قرار می گیرد تا بزرگ بودن را نشان دهد و در خانۀ دوم هم نقطۀ 1 قرار می گیرد که نشانۀ حرف (a) است.

رواجِ چاپ

چرا چاپ خیلی راحت تر از بریل به نظر می رسد؟ چاپ برایمان آشناست. افراد بینا با چاپ خیلی آشناترند تا با بریل. چنان با چاپ آشناییم که می توانیم آن را در شکل های گوناگون بخوانیم. می توانیم خط شکسته را بخوانیم. می توانیم انواع و اقسام فونت های رایانه ای را بخوانیم. می توانیم سبک های فردیِ دست خط را بخوانیم. ما در چاپ غرق شده ایم.

از بدو تولد تا شش ماهگی، بیشتر نوزادان فقط چیزهایی را می بینند که در مقابلشان است و حدود 25 سانتی متر با آن ها فاصله دارد؛ ولی چاپ را هم می توانند ببینند. حروف چاپ شده روی شیشه های غذای نوزاد و جعبه های غلات صبحانه را می بینند. در شش ماهگی، چاپ را از فاصلۀ خیلی بیشتری می بینند. آن را در کتاب های مقوایی و روی نمایشگرها می بینند. چاپ همه جا هست.

وقتی نوزادان تازه به راه افتاده به حروف چاپی دسترسی پیدا می کنند، کم کم متوجه می شوند که حروف کلمات را می سازند. ولی بچه های نابینا به ندرت در اوایل کودکی شان به خط بریل دسترسی دارند. حتی اگر با آن مواجهۀ زودهنگام داشته باشند، این مواجهه به نسبت محدود است. بدون دسترسی به خط بریل، فرصت  ربط دادنِ بریل به زبانِ معنادار را ندارند.

در مقایسه با چاپ، با خط بریل باید از فاصلۀ نزدیک تر تعامل داشته باشیم. بریل را نمی توانیم از 3متری بخوانیم. چون بریل را باید لمس کرد، برای تعامل با آن باید کاملاً خودخواسته عمل کنیم.

دنیای نمادها

ارتباطِ نوشتاری پیوند میان صوت و تصویر است. در چاپ یا بریل، به نمادها نویسه می گویند. نویسه ها نمادهایی هستند که اصوات را نمایندگی می کنند. واج ها صدای مصوت های کوتاه و بلند هستند. در زبان انگلیسی، واج ها به طور یکدست با اصواتی که آن ها را نمایندگی می کنند هم بستگی ندارند. آنچه وضع را حتی پیچیده تر می کند این است که ما ترکیباتی از صامت ها داریم، مثل (gh) و (Ph) و (th). حتی روش املای کلمات هم یکدست نیست. به (one) و (bone) و (gone) و (done) نگاه کنید! کلمات هم آوا را که بگذارید اصلاً حرفش را نزنیم: (to), (two) و (too), تازه ابتدای فهرست بلندبالای این کلماتند! این کلمات همگی مثل هم تلفظ می شوند ولی اجزای نگاشتشان با هم متفاوت است.

مشکلاتِ پردازش

مهم است به این نکته اشاره کنیم که داشتن مشکل در زمینۀ پردازش شنیداری ممکن است مانع خواندن و نوشتن شود. از آنجایی که من اهل جنوبم، واژه های pin و pen را یک جور تلفظ می کنم. این دو واژه را یک جور می شنوم؛ ولی دیگران آن ها را کاملاً متفاوت می شنوند و تلفظ می کنند. اگر دو کلمه را یک جور بشنوید، باید سعی کنید بفهمید چطور متفاوت بنویسیدشان. پردازش شنیداری کلید خواندن و نوشتن است.

مسئلۀ دیگری که در مشکلات خواندن دخیل است، حافظۀ کوتاه مدت است. کودکی که به نارساخوانیِ شدید دچار است، چه بسا بتواند از عهدۀ خواندن قطعات نوشتاری کوچک، شاید هر بار دو یا سه حرف، بربیاید. موقعی  که این کودک به زنجیره های طولانی ترِ کلمات برمی خورد، حافظۀ فعالِ لازم برای پردازشِ همۀ آنها را در اختیار ندارد.

مشکلات پردازش شنیداری را نمی توانیم از میان برداریم و حافظۀ فعال را هم  شاید نتوانیم بهبود بخشیم. با این حال، می توانیم مهارت های دیگری بپرورانیم تا این نقایص را جبران کنیم. درست همان طوری که ترفندهای جانشین مثل تحرک و جهت یابی را به دانش آموزان نابینا و کم بینا می آموزیم، می توانیم به کسانی که در خواندن مشکل دارند نیز ترفندهای جانشین یاد بدهیم.

روش های برابر

همان طور که گفتم، خواندن و نوشتن شامل نمایش کلمات به صورت کدگذاری شده است. از این حیث، چاپ و بریل با هم برابرند. هیچ یک از این دو سیستم بر دیگری برتری ندارد. اغلب اوقات، تقصیرِ تأخیرِ کودکان نابینا در خواندن و نوشتن را به گردن بریل می اندازند. میشنوم که مردم می گویند: «این کودک چون از خط بریل استفاده می کند، املایش ضعیف است. به دلیل وجود آن همه علائم کوتاه نویسی، بریل خوان ها املای کلمات را یاد نمی گیرند.». در عمل، پژوهش نشان می دهد کودکانی که کوتاه نویسی بریل را زودتر یاد می گیرند، املایشان بهتر از آن هایی است که مدت زیادی از بریل بدون کوتاه نویسی استفاده می کنند. یافته ها به وضوح نشان می دهد کسانی که بریل خواندن را زودتر شروع می کنند، روان خوانی و درک مطلبشان بهتر از کسانی است که دیرتر دست به کار می شوند.

چاپ را چشم هضم می کند و بریل را انگشتان. مدت زیادی افراد بر این گمان بودند که نارساخوانی منحصراً به  خواندن متون چاپی محدود می شود. این ایده از آنجایی تقویت می شد که بچه هایی که در خواندن متون چاپی دچار نارساخوانی بودند، گاهی در ریاضی و موسیقی برتری داشتند. عده ای تصور می کردند چنین وضعیتی به این حقیقت برمی گردد که اعداد، علائم ریاضی و نوت های موسیقی با متون چاپی ادبی فرق دارد. موقعی بود که آموزش بریل را به عنوان روشی برای درمان ناتوانی آموزشیِ بچه های دچار نارساخوانیِ شدید ترویج می کردند.

خوشبختانه علم با اِم آر آیِ کارکردی از راه رسید، روشی که به کمک آن می توانیم ببینیم در طول فعالیت های به خصوص کدام قسمت های مغز درگیر می شوند. ما دریافتیم وقتی کسی متن را چه با انگشتانش و چه با چشمانش می خواند، اطلاعات وارد بخش یکسانی از مغز می شود. فرقی ندارد این شخص سرگرم خواندن متن چاپی باشد یا متن بریل. ریشۀ ریاضی و موسیقی به کل متفاوت است. موسیقی و ریاضی به جاهای متفاوتی در مغز می روند. بریل خوان هایی را دیده ام که با متن مشکل دارند و با وجود این، اعداد و نوت های موسیقی را بی هیچ مشکلی می خوانند. برخی دانش آموزان کد نِمِث (Nemeth Code) را تا زمانی می توانند بخوانند که هنوز به مشکلی مبتنی بر کلمات بر نخورده اند. از آن پس، دیگر آن را درک نمی کنند. موسیقیِ بریل را می توانند بخوانند ولی ترانه ها را نه.

این پدیده حیرت آور است چون در چاپ، حروف و اعداد و نوت های موسیقی کاملاً متفاوت از یکدیگر به نظر می رسند؛ ولی در بریل، همۀ آن ها از ترکیبات یکسان شش نقطه استفاده می کنند. یک جورهایی نشانه هایی وجود دارد که به بریل خوان ها می گوید: «این عدد است» و به این ترتیب، آن قسمت از نوشته ها به بخشِ ریاضیِ مغز می روند. موسیقیِ بریل نشانه هایی دارد که اعلام می کند: «این موسیقی است» و به این ترتیب، آن قسمت از نوشته ها به بخشی از مغز می روند که موسیقی را پردازش می کند. کدهای ادبی به بخشی از مغز می روند که برای خواندن این قبیل کدها مؤثر و کارآمد نیست.

پژوهش نشان می دهد نارساخوانی معلولیتی وابسته به زبان است. بریل خوان ها هم ممکن است درست مثل خوانندگان متون چاپی به نارساخوانی دچار باشند. آن ها نیز همان الگوهای مشکلات خوانندگان دچار نارساخوانیِ متون چاپی را بروز می دهند.

رویکردهای جانشین

باید به این نکته توجه داشته باشیم که معلولیت های زبانی مانع خواندن و نوشتن نمی شود. این معلولیت ها را می توان برطرف کرد یا از شدتشان کاست. حتی دانش آموزانی که به شدیدترین شکل گرفتار این قبیل معلولیت ها هستند، می توانند خواندن و نوشتن یاد بگیرند. نارساخوانی بهانه ای برای نخواندن نیست؛ ولی به افراد نارساخوان باید طور دیگری تدریس کرد.

یکی از رویکردهای پرکاربرد برای آموزش خواندن رویکرد زبان کل نگر است؛ ولی این رویکرد از نیازهای دانش آموزان دچار معلولیت های وابسته به زبان نوشتاری پشتیبانی نمی کند. رویکرد قدیمی فونیکس (روش آوایی) بهتر نتیجه می دهد. با این حال، فونیکس هم حلّالِ همۀ مشکلات نیست. مهارت های بسیار مهمی وجود دارد که باید پیش از معرفیِ فونیکس در فرد شکل گیرد. با این حال، فونیکس ابزار مهمی است. اگر دانش آموزی در محیطی با رویکرد زبان کل نگر دچار مشکل بود، می توانید درخواست کنید شکلی از آموزش را برایش به کار بگیرند که بیشتر مبتنی بر فونیکس باشد.

ابزاری سودمند برای برخی بریل خوان ها برنامۀ سوادآموزیِ «من می توانم» (I-M-Able) است. این برنامه از همان ابتدا بر کوتاه نویسیِ کامل کلمات تمرکز می کند و برای کسانی که خواندنِ کاربردی دارند فوق العاده مؤثر است. کسانی که خواندن کاربردی دارند، علاوه بر نابینایی به معلولیت های ذهنی هم دچارند. این افراد می توانند خواندن کوتاه نویسی بریل را یاد بگیرند. هرچه دانش آموز مجبور به خواندن حروف بیشتری باشد، حافظۀ فعالش بیشتر به چالش کشیده می شود. کوتاه نویسی کلمات را کوتاه تر و درکشان را آسان تر می کند.

آموزش چند حسی را برای دانش آموزان نارساخوان مؤکداً توصیه می کنیم. این رویکرد معضلات مربوط به حافظۀ فعال کوتاه مدت را حل نمی کند ولی می تواند به مغز کمک کند چگونگی غلبه بر این مشکلات را بیاموزد.

یکی از دوره های آموزشی ای که از رویکرد چند حسی استفاده می کند «سیستمِ خواندنِ ویلسون» (Wilson Reading System) نام دارد. سیستم ویلسون ساختار زبان انگلیسی را به طور مستقیم و نظام مند آموزش می دهد. دانش آموزان مهارت هایی را در خود می پرورانند که آن ها را قادر می سازد به روانی رمزگشایی و رمزگذاری کنند. این ابزار را می توانید در این نشانی اینترنتی به صورت بریل از چاپخانۀ نابینایان آمریکا (APH) تهیه کنید. مدارس می توانند آن را با استفاده از وجوهِ سهمیه ایِ فدرال بخرند. سیستم ویلسون دارای دوازده سطح است که فقط سه سطح نخست آن را می توان از چاپخانۀ نابینایان تهیه کرد. اگر بتوانید مدرسه تان را به خریدن سه سطح نخست وادارید، کارکردن با سطوح بالاتر پس از آن آسان تر می شود. اگر مدرسه نسخۀ چاپیِ این سیستم را داشته باشد، سطوح بالاتر را می توان بریل کرد.

ویلسون یگانه سیستم موجود برای تدریس به دانش آموزان نارساخوان نیست ولی یکی از سیستم های بسیار خوب است. این سیستم معمولاً قدری خشک است ولی نتیجه می دهد. دستور العمل هایش را باید  با دقتِ زیاد دنبال کرد. ویلسون معمولاً برگزاری جلسات 45دقیقه ای را توصیه می کند. اگر مدارس جلسات 30دقیقه ای ارائه دهند، این دورۀ آموزشی را به شکل مؤثر برگزار نمی کنند. همچنین، دورۀویلسون را باید آموزگارانی اجرا کنند که گواهیِ آن را دارند. توصیه نمی کنیم صرفاً برنامۀ آموزشی را بردارید و خودتان اجرایش کنید! مدارس باید همۀ مواردی را که ناشر ضروری اعلامشان می کند، فراهم کنند.

رسم الخط جزء مهمی از دوره های آموزشی چند حسی است. اصطلاح رسم الخط بر نحوۀ ساختن شکل حروف با دست دلالت  دارد. با برخی از طرف داران این سیستم کشمکش هایی داشته ام، کسانی که بریل خوان ها را پس می زنند و مدعی اند تا وقتی این افراد شکل حروف چاپی را با دستشان نسازند، نمی شود به آن ها درس داد. من استدلال می کنم که بریل رسم الخط است. وقتی خط بریل را با استفاده از ماشین پرکینز یا لوح و قلم می نویسیم، استقرار انگشتان و حرکات  دست ها را به کار می گیریم. وقتی حروف چاپی را شکل می دهیم، مجموعه ای از جهت ها را دنبال می کنیم. برای تشکیل حروف چاپی فرایندی املایی را طی می کنیم؛ برای تشکیل حروف در خط بریل هم فرایندی املایی وجود دارد.

آزمایشِ نارساخوانی

برای تشخیص اینکه آیا دانش آموز نابینا نارساخوان است یا خیر، می توانیم همان آزمایش هایی را به کار بگیریم که برای بچه های بینا به کار می رود. یکی از ابزارهای مناسب برای غربالگری «نام گذاری  خودکار سریع» (Rapid Automatic Naming), یا به اختصار «رَن» (RAN) نام دارد. برخی ابزارهای رَن شاید در دسترس نباشند ولی بسیاری از اجزای آن کاملاً سودمندند. نام گذاری خودکار از نقایصی در حافظۀ فعال پرده برمی دارد که می تواند نشانه های هشدار باشد. (RAN) ابزاری فوق العاده برای غربالگری است و هزینۀ زیادی هم ندارد.

به کمک رمزگشایی از شبه کلمات، یا رمزگشایی از کلمات مهمل، می توانیم نشان دهیم که آیا کودک کلمات را به درستی می شنود یا خیر. روانیِ نوشتن الفبا یعنی نوشتن حروف با بیشترین سرعت ممکن.

مقیاس هوش وِکْسلِر برای کودکان (Wechsler Intelligence Scale for Children) (WISC) نسخه ای هم برای بزرگ سالان دارد. این مقیاس با نابینایی یا کم بینایی تطبیق داده نشده ولی نسخه های بریل و درشت آن موجود است. آزمون وکسلر مهارت های اولیۀ خواندن را بررسی می کند و بیشترش شفاهی است. این آزمون برای تشخیص معلولیت های پردازش شنیداری ارزش زیادی دارد.

برای آزمایش نارساخوانی باید نزد روان شناسی  بروید که با نارساخوانی و دیگر مشکلات یادگیری آشنا باشد. این روان شناس شاید دربارۀ بریل و نابینایی هیچ دانشی نداشته باشد؛ ولی اگر مایل به همکاری با متخصصان امور مربوط به نابینایی باشد، می توانند همکاریِ مؤثری با یکدیگر داشته باشند. متخصص نابینایی باید مشکلات خواندن را تا حدی بشناسد ولی لازم نیست در این زمینه متخصص باشد. افراد زیادی پیدا نمی شوند که در هر دو زمینه گواهیِ تخصص داشته باشند. اگر بتوانید دو نفر را پیدا کنید که یک نفرشان در حوزه های روانی-آموزشی مهارت داشته و نفر دیگر با طرز کار خواندن و نوشتنِ بریل آشنا باشد، به ترکیب بی نقصی دست یافته اید!

مشکلات خواندن ممکن است روحیه تان را خراب کند. این احساس را به شما القا می کند که به گروه تعلق ندارید. روش خواندن چه چاپ باشد و چه بریل، ابزارهای مؤثری وجود دارد تا به افراد نارساخوان کمک کنیم مهارت روان خوانی شان را بهبود بخشند و در این بین، اعتماد به نفسشان را هم بالا ببرند.

پاورقی ها:

فونیکس: یکی از روش های آموزش خواندن و نوشتن که بر پایه صداهای حروف الفبا تمرکز دارد. در این روش، به دانش آموزان نحوه تلفظ و تشخیص صداهای حروف الفبا آموزش داده می شود. با استفاده از این روش، دانش آموزان تمرین می کنند تا جملات را به قطعات کوچکتر تجزیه کرده و صداهایی که در هر کلمه وجود دارند را شناسایی کنند.

کد نمث یا (Nemeth Code): یک سیستم برنامه ریزی برای نمایش نوشتار بر روی کاغذ برای افراد نابینا. این سیستم برای نمایش اعداد، حروف، نمادها و سایر عناصر نوشتاری استفاده می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

3 × 4 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *