نویسنده: فاطمه جوادیان
منبع: بیست و پنجمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
همراهان عزیز! بنا داریم در چندین شماره به چگونگی تعامل میان افراد نابینا و سایر گروه های جامعه بپردازیم و با نظر افراد مختلف در موقعیت های گوناگون آشنا شویم تا در شرایط مشابه از آنها استفاده کنیم.
در این شماره با نگاهی مختصر به ماهنامۀ «مانا» که یک سال پیش از «نسل مانا» منتشر می شد، تعامل با فرزندان را در سه مرحله مورد بررسی قرار می دهیم.
دوران کودکی
کودکان در این دوره بیش از هر زمان دیگری به والدین خود وابستگی دارند؛ برای شیر خوردن، خوردن غذا و دارو، رفتن به دست شویی و حمام، بازی کردن، برقراری ارتباط با سایرین و شناخت محیط پیرامون.
کودکان، خواه بینا و خواه نابینا، به این موارد نیاز دارند و والدین نابینا می بایست با آموختن روش های صحیح از طریق مطالعه و پرسش از دیگران، سطح آگاهی و توانایی خود را در برآورده کردن نیاز فرزندشان بالا ببرند. والدینی که در مصاحبه های مربوط به فرزند پروری شرکت داشتند، در آغوش گرفتن، لمس کردن، خوب گوش دادن و صحبت کردن با کودک را عناصر مهمی در برقراری ارتباط میان خود و فرزندشان برشمردند.
بعضی از آنها مانند بسیاری از مادران جوان برای حمام بردن نوزادشان از کسی کمک می گیرند و بعضی هم خودشان با تکیه بر تجربه های پیشین، فرزندشان را با احتیاط و دقت کافی در زمانی کمی طولانی تر از دیگران به حمام می برند. آنها با مهربانی های مادرانه فضای حمام را برای فرزندشان دلپذیر می کنند.
یکی از مادرها می گوید: «والدین جوان نابینا هم یاد می گیرند، آنها باید سؤال کنند تا یاد بگیرند».
بعضی ها هنگام خوراندن غذا و دارو از قطره چکان استفاده می کنند و بعضی دیگر از لیوان یا قاشقی که کمی گود است؛ بستگی دارد به اینکه فرد نابینا و فرزندش با کدام روش ارتباط بیشتری برقرار کند.
با پدری مصاحبه کردم که پا به پای همسرش کارهای مربوط به کودک را انجام می دهد؛ برای فرزندش شیر را گرم می کند، به او غذای نرم می خوراند و کمی که بزرگ تر می شود، در قالب بازی میوه به دهان یکدیگر می گذارند.
پدری دیگر از نوعی بازی با دخترش یاد می کند که نامش را «غول بازی» گذاشته اند. پدر روی مبل می نشیند و دختر از زوایای مختلف با ایجاد صدا به او ضربه می زند. صداها کمک می کند پدر بتواند از خود دفاع کند یا آمادگی پذیرش ضربه را داشته باشد.
در همین فرایندها است که میان کودک و والدینش ارتباط عمیق تری برقرار می شود. دوستی می گوید: «وقتی کسی برای کمک می آید، ترجیح می دهم او کارهای خانه را انجام دهد تا من وقت بیشتری را با فرزندم بگذرانم».
والدینی تعریف می کنند که از طریق تماشای مستندهایی که کلام دارند، همراه با فرزندشان او را با طبیعت آشنا می کنند. کلام مستند کمک می کند که فرد نابینا بتواند به پرسش های کودک با تسلط بیشتری پاسخ دهد.
در جایی دیگر والدین نابینایی که فرزندشان هم نابیناست، از زمانی می گویند که وقتی روش مهدکودکی را مناسب نمی بینند، مهد را عوض می کنند تا فرزندشان در شرایط مناسب تری در کنار سایرین آموزش ببیند.
اینها همه حمایت هایی است که در دراز مدت از نگاه عمیق کودکان پنهان نمی ماند.
دوران مدرسه
در مصاحبه با والدین نابینا دریافتیم که بیشتر آنها ترجیح می دهند خود با معلم، ناظم و مدیر مدرسه در ارتباط باشند. همچنین افرادی که در انجمن اولیا و مربیان حضوری فعال دارند. با دوستانی صحبت کردیم که گفتند هرگز از مدرسه انتظار نداشتند به فرزندشان ارفاق کنند. آنها گفتند: «به معلم ها می گفتیم انجام آزمایش و یا ساخت کاردستی در خانه را کمی زودتر اعلام کنند تا ما فرصت کافی برای تهیۀ مواد مورد نیاز داشته باشیم».
برخی از والدین هر سال کتاب بریل را از نزدیک ترین مدرسۀ استثنایی تهیه می کنند تا در درس ها به فرزندشان کمک کنند، مانند بسیاری از والدین دیگر.
یکی از مادرها تعریف می کند که همیشه فرزندانش را با لباس های تمیز و اتوشده و با تغذیۀ سالم و خانگی به مدرسه فرستاده است.
پدری می گوید که همیشه نگران بوده است چطور مسئلۀ نابینایی اش را با فرزندش در میان بگذارد. او ضمن انجام وظایف پدرانه، صبر کرده است تا کودک، خود، از او سؤال کند؛ تا اینکه از طرف مدرسه برای سخنرانی در روز «عصای سفید» دعوت می شود. جالب اینجاست که فرزندش این پیشنهاد را به مدیر مدرسه داده بود.
در اینجا توجه شما والدین نابینا را به چند نکتۀ مربوط با مدرسه جلب می کنم:
- خوب است فرزندتان نسبت به شرایط شما آگاهی کامل داشته باشد؛ به همین منظور می توانید از مشاوران آگاه کمک بگیرید.
- بهتر است ثبت نام فرزندتان را به موقع انجام دهید تا بتوانید در فضایی صمیمی مدیر مدرسه را نسبت به شرایط دانش آموز در خانه آگاه کنید.
- یکی دو روز پیش از نخستین روز مدرسه، از مدیر بخواهید تا معلم کلاس را نسبت به شرایط شما، به عنوان والدین یکی از دانش آموزان کلاس آگاه کند.
- از ناظم مدرسه بخواهید ترتیبی اتخاذ کند تا در روز جهانی عصای سفید زمان کوتاهی را به شما اختصاص دهند تا ضمن بیان صحبت هایی در خصوص توانایی های افراد نابینا، بتوانید با سایر دانش آموزان ارتباط برقرار کنید.
- چنانچه از نظر تحصیلی یا اجتماعی از موقعیت مناسبی برخوردار هستید، عضو انجمن اولیا و مربیان باشید.
- برای تهیۀ کتاب بریل، قبل از شروع سال تحصیلی، در اردیبهشت ماه، با نزدیک ترین مدرسۀ استثنایی شهر خود تماس بگیرید و درخواستتان را مطرح کنید.
- برای انجام برخی امور که نیاز به دیدن دارند، می توانید از داوطلبان برنامۀ بی مای آیز کمک بگیرید.
دوران نوجوانی
دوران حساس نوجوانی با تحول های بسیار همراه است. به گفتۀ یکی از والدین نابینا اگر افراد نابینا از همان ابتدا ضمن پذیرش مسائل مربوط به نابینایی خود، تلاش کنند با فرزندانشان رفتاری عادی و منطقی داشته باشند، فرزندان در دورۀ نوجوانی به عنوان پدر یا مادر روی آنها حساب می کنند، نه به عنوان یک فرد نابینا که به دلیل نابینایی اش به کمک های فراوان نیاز دارد. او می گوید: «ما از طریق کمک کردن به دیگران و کمک گرفتن از دیگران به فرزندانمان آموختیم که همۀ انسان ها به کمک یکدیگر نیاز دارند، البته در بسیاری موارد هم سعی می کردیم به جای بچه ها از سایر اطرافیان کمک بگیریم؛ با این هدف که آنها خود را مسئول ما ندانند. هرچه باشد ما والدین آنها هستیم و نسبت به آنها مسئولیت داریم».
پدری می گوید: «فرزندم به رانندگی بسیار علاقه داشت. رانندگی را از عمویش یاد گرفت. تصمیم گرفتم موقع رانندگی، با آرامش در کنارش بنشینم تا او ضمن مسئولیت پذیری، همواره حمایت و همراهی مرا نسبت به خود احساس کند».
خوب است والدین ارتباط دوستانه ای با فرزندشان داشته باشند تا فرزند در دوران نوجوانی ناشناخته هایش را به راحتی با آنها در میان بگذارد، سؤال بپرسد و نگرانی هایش را در فضایی امن به آنها بگوید. در چنین شرایطی فرزندان برای حل مسائل خود بیش از هر کس به والدینشان اعتماد می کنند و مسائلی از قبیل انتخاب رشتۀ تحصیلی، شغل و همچنین سایر تصمیم ها برای آینده را ابتدا با آنها در میان می گذارند.
گفتنی ها در این باره بسیار است.
شما می توانید در شماره های نخستین ماهنامۀ مانا به بخش های مفصل تری از این گزارش ها دسترسی داشته باشید.
با امید به اینکه در سایۀ تدبیر شاهد کاهش فاصله میان فرزندان و والدین آنها باشیم.
روزهایتان پر از شوق زندگی!