یادداشت: زندگی میدان رقابت نیست: قهرمان خودت باش

نویسنده: زهرا همت

منبع: بیست و سومین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا

دانلود نسخه ی صوتی نوشته

کم کم به دوازدهم آذر ماه، روز جهانی معلولین نزدیک می شویم و باز هم مثل همیشه، برنامه های گوناگون تلویزیونی و رادیویی یادی از معلولان می کنند و در دعوت از این افراد به برنامه هایشان، گوی سبقت را از هم می ربایند؛ شبکه ها پر می شود از افرادی که هر یک به نوعی قله های موفقیت را فتح کرده اند و مثل خورشید تابان در این برنامه ها می درخشند؛ یکی مخترع است و آن دیگری حافظ تمام قرآن؛ یکی برنامه نویس موفقی است و دیگری در آشپزی، مهارت بی نظیری دارد. خلاصه هر یک از این افراد به دلیل داشتن ویژگی یا موفقیت خاصی به این برنامه ها دعوت می شوند و به یاد نداریم که فردی معمولی و فاقد درخشش خاصی در این برنامه ها دیده شده باشد. سیاست زیربنایی نام گذاری روز هایی مانند 23 مهر و 12 آذر، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی جامعه از توانایی ها، نیاز ها و محدودیت های اقشار خاص است، اما متأسفانه برنامه ها معمولاً تنها به بخش توانمندی های معلولان می پردازند و برای جذاب تر شدن برنامه ها از افراد بسیار موفق دعوت می کنند و در بسیاری موارد، از بیان نیاز ها و محدودیت های این قشر غافل می شوند. این برنامه ها برای بیننده ها جذاب هستند و آنها از دیدن این همه توانایی یک فرد معلول شگفت زده می شوند. برنامه سازان نیز تصور می کنند تصویر بسیار خوبی از معلولان در ذهن مخاطبان ایجاد کرده اند و با نمایش این افراد توانمند، سطح پذیرش این افراد در جامعه و شأن اجتماعی آنان را ارتقا داده اند؛ غافل از اینکه هدف از بزرگداشت چنین روز هایی، اطلاع رسانی و فرهنگ سازی صحیح و مبتنی بر واقعیت است، نه صرفاً اغراق و بزرگ نمایی توانمندی های افراد دارای معلولیت. از سویی در بین مخاطبان برنامه های تلویزیونی، رادیویی یا حتی شبکه های اجتماعی، افراد دارای معلولیت هم حضور دارند و این پرداختن بیش از اندازه به افراد بسیار موفق، ممکن است آنان را دچار اشتباه کند و به آنها آسیب برساند. شاید شما مخاطبان گرامی نیز این تجربه را داشته باشید که وقتی فرد بسیار موفق و برجسته ای را در برنامه ای می بینید، با خودتان فکر کنید که چرا شما مثل او نیستید؛ درست مثل همان زمانی که روزمرگی های برخی بلاگر ها را در شبکه های اجتماعی می بینیم؛ صفحه هایی که از صبح تا آخر شب، تصاویری از زندگی شیک و «لاکچری» و سفر ها و رستوران گردی هایشان منتشر می کنند و بی شمار افرادی هستند که با دیدن این تصاویر وسوسه بر انگیز، دچار غم و حسرت می شوند و بسیاری حتی به سمت افسردگی می روند؛ بدون اینکه حتی یک لحظه به احتمال بزرگ نمایی های موجود در این صفحه ها فکر کنند. اگر کمی واقع بین باشیم در کنار این تصاویر زیبا، زندگی انسان هایی را که هر روز در کوچه و بازار می بینیم، در ذهن تصور می کنیم و به سادگی متوجه می شویم که آنچه جلوی دوربین ها می بینیم، تمامِ واقعیت نیست.  دوربین ها به دنبال شکار سوژه های خاص هستند و تلاش می کنند تصاویر بسیار مثبتی از افراد معلول در ذهن مخاطبان ایجاد کنند و شاید بتوان گفت که درواقع به دنبال به وجد آوردن مخاطبان هستند و قطعاً سوژه های فاقد درخشش خاص نمی توانند مخاطبان را زمان بیشتری در یک صفحه، در شبکه ای اجتماعی یا روی یک موج رادیویی یا پای یک شبکۀ تلویزیونی نگه  دارند؛ بنا بر این زندگی های معمولی و موفقیت های اندک نمی تواند جایی در برنامه ها داشته باشد و حذف این صحنه ها بسیار معمول است و این نکته ای است که افراد دارای معلولیت و خانواده های آنان باید از آن آگاه باشند. به یاد داشته باشید که افرادی که به برنامه های گوناگون دعوت می شوند، یک نفر هستند در میان هزاران یا شاید میلیون ها نفری که امکان حضور در چنین برنامه هایی را نداشته اند!

علاوه بر این، همۀ ما می دانیم که انسان ها با هم متفاوت اند و هرکدام در زمینۀ خاصی برجسته هستند و ممکن است در زمینه ای دیگر دچار ضعف باشند، اما همان گونه که این حقیقت را به خوبی می دانیم؛ به سادگی هم فراموشش می کنیم و با دیدن برجستگی های دیگران به سرعت به یاد این می افتیم که چرا ما در آن زمینه موفق نیستیم؛ برای مثال با دیدن نوازندگی خوبِ فردی با آسیب بینایی، به این فکر می کنیم که چرا ما نمی توانیم به  زیبایی او ساز بزنیم. خوب است همیشه به خود یادآوری کنیم که هر انسانی نقاط قوت و ضعفی دارد یا اگر واقعاً فکر می کنیم در زمینۀ خاصی استعداد و توانایی داریم، دست کم برای رسیدن به جایگاهی که حسرتش را می خوریم بیشتر تلاش کنیم.                 نکتۀ دیگری که خوب است بیشتر به آن بیندیشیم این است که معلولان، با توجه به محدودیت هایشان باید برای رسیدن به اهداف یا حتی رسیدن به توانایی انجام امور روزمره تلاش بسیاری کنند. در اینجا قصد نداریم به نقد شعارهای پوچ و زرد و لایک خور «معلولیت، محدودیت نیست»، «ما می توانیم» و…بپردازیم، اما باید بگوییم که اتفاقاً معلولیت سبب چالش ها و محدودیت های بسیاری می شود و معلولان باید مهارت ها یا حتی خلق راه کار ها و ترفند هایی برای فائق آمدن بر این چالش ها و محدودیت ها را بیاموزند. آنچه در اینجا اهمیت ویژه ای دارد، تلاش برای یادگیری و به کار گیری حد اکثری مهارت هاست. خوب است هرکدام از ما تلاش کنیم بهترین خودمان باشیم و برای ادامۀ زندگی  برنامه ریزی کنیم و با در نظر گرفتن اهدافمان، برای کسب مهارت های مورد نیاز جهت دستیابی به آن اهداف تلاش کنیم. زندگی مسابقه نیست، قرار نیست حسرت دیگرانی را که مقابل دوربین ها قرار می گیرند و تحسین می شوند بخوریم، بلکه نیکوست آرزو هایمان را در قالب اهداف کوچکی در زندگی برای خود تعریف کنیم و برای رسیدن به هر یک از این اهداف کوچک تا جایی که توانایی ها و محدودیت هایمان اجازه می دهد تلاش کنیم و از لحظه به لحظۀ زندگی لذت ببریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پنج × چهار =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *