نویسنده: امیر سرمدی
منبع: نهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
بیش از ده سال است که نابینایان نیز همپای توسعه اینترنت در زندگی عموم افراد جامعه، حضوری فعالانه در فضای مجازی دارند. سیر حضور آنها مانند سایر مردم جامعه در اوایل دهه 1390 در وبلاگ ها و وبسایت ها آغاز شد و در ادامه با پیدایش شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها، نابینایان نیز به سرعت خود را با این فضا تطبیق دادند و به بستر های جدید روی آوردند؛ تا جایی که در حال حاضر هیچ پایگاه و پیام رسانی در فضای مجازی وجود ندارد که کاربران نابینا در آن حضوری فعال نداشته باشند. در کمترین حالت، هر کس صفحه ای در اینستاگرام راه انداخته و برای خودش فعالیت می کند. تعداد گروه ها و کانال های واتس اپی و تلگرامی هم که دیگر قابل شمارش نیست. شاید اگر هفت هشت سال پیش قرار بود وبسایت های ویژه نابینایان را شمارش کنیم، تعداد آنها از انگشتان یک دست فراتر نمی رفت؛ اما در قرن پانزدهم هجری شمسی، صد ها صفحه، گروه و کانال در فضای مجازی به دست نابینایان مدیریت و به روز می شوند. نابینایان خیلی زود خود را با شبکه اجتماعی کلاب هاوس وفق دادند و کم کم حضور خود را در یوتیوب و توییتر تثبیت کرده اند.
نگاهی به سال های ابتدایی حضور نابینایان در فضای مجازی
سه چهار سال ابتدایی حضور نابینایان در فضای مجازی که عمدتاً با فعالیت در وبلاگ ها و وبسایت ها همراه بود، علی رغم آنکه برای این قشر تداعی کننده خاطرات اغلب شیرین است، عمدتاً همراه با تفرقه افکنی و رقابت های بی حاصل می گذشت. در واقع، عدم اتحاد و جو روانی نامناسبی که در فضای واقعی جامعه نابینایان وجود داشت، به همان کیفیت در فضای مجازی نیز ظهور و بروز می نمود. در کنار این فضا؛ اما مطالب و آموزش های بسیار مفیدی در آن سال ها تولید و منتشر شد که سهم بسزایی را در زندگی مستقلانه و توانمندسازی جامعه آسیب دیدگان بینایی به دنبال داشت.
عدم فعالیت های مستمر و تولید محتوای ناپایدار در فضای مجازی نابینایان
از اواسط دهه 90 به بعد که شبکه های اجتماعی جای خود را کم کم در میان مردم باز کرد، نابینایان نیز وارد بستر هایی همچون تلگرام، واتس اپ، اینستاگرام و تیمتاک شدند. نکته قابل تأمل در این بین اما عدم فعالیت های مستمر نابینایان در این فضا هاست. احساسات، غالب آن روز های فعالیت های نابینایان در فضای مجازی بود؛ توجه به یک موضوع مرتبط با نابینایان، به سرعت به یک دغدغه فراگیر بدل می شد و بی آنکه نتیجه ای حاصل شود، احساسات که فروکش می کرد، سرِ آن موضوع هم به سرعت به طاق نسیان می خورد. برای مثال، برگزاری کنفرانس های مجازی در تیمتاک زمانی آنچنان رونق پیدا کرد که هر شب شاهد برگزاری چندین کنفرانس بودیم و مدتی بعد این مسئله هم فراموش شد. آسیب دیگری که حضور نابینایان در فضا هایی مانند تلگرام، واتس اپ و تیمتاک ایجاد می کند، آن است که این فعالیت ها در قالب وب ثبت و ضبط نمی شود. با توجه به اینکه دستیابی به عمده محتوای تولید شده در این قالب از طریق جستجوی گوگل دشوار یا حتی در برخی مواقع ناممکن است، این قبیل فعالیت ها عملاً نمی تواند اثربخشی مستمر و مناسبی برای جامعه هدف داشته باشد. از آنجا که تب استفاده از این اپلیکیشن ها ممکن است مثل بسیاری بستر های قدیمی در میان کاربران سرد شود، عملاً تمامی این آموزش ها در خطر ثبت در یک فضای نا ایمن و حتی نابودی قرار دارند. به تمامی مدیران فعال جامعه نابینایان که در تیمتاک، واتس اپ، اینستاگرام و تلگرام فعالیت می کنند، توصیه می شود آموزش ها و مطالب مفید خود را از طریق وبسایت ها نیز آرشیو کنند تا به صورت پایدار تری در اختیار اعضای جامعه هدف قرار بگیرد.
نکتۀ دیگری که در این حین باید به آن توجه شود، تولید محتوا در جامعه نابینایان به صورت صوتی است. تولید به روش صوتی مزایا و معایبی دارد؛ اما تولید محتوای متنی از نظر دسترسی موتور های جستجوگر می تواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. آسیب دیگری که در فضای مجازی نابینایان امری رایج است، عدم فعالیت های مستمر و تخصصی است. پادکست ها و مجموعه های زیادی هستند که با شور و شوق اولیه و اهداف آنچنانی شکل می گیرند و بعد از چند هفته، به کلی از بین می روند. در حال حاضر تعداد مجموعه هایی که به شکلی مرتب و مستمر مشغول تولید پادکست های تخصصی برای نابینایان هستند، شاید کمتر از پنج یا شش مورد باشند. این در حالی است که با نگاهی به نمونه های موفق خارجی، می توان دریافت که نظم و استمرار در تولید، یکی از برگ های برنده آنها در تولید محتوای صوتی بوده است. کم نیستند پادکست هایی که عمرشان به بیش از ده سال می رسد. از آنجا که محتوای صوتی، پیش و بیش از اینکه بین عموم جامعه محبوب شود، همواره محبوب قلوب نابینایان بوده، حتی در میان پادکست های ویژه نابینایان می توان نمونه هایی را پیدا کرد که تاریخ تولدشان به قبل از پیدایش کلمه «پادکست» باز می گردد.
فضایی که حرفه ای و هدفمند مدیریت نمی شود
حضور نابینایان در فضای مجازی، بیش از آنکه حضوری حرفه ای و هدفمند باشد، جنبه داوطلبانه و سر و شکلی دورهمی گونه دارد. نظم و استمرار در تولید از سوی نمونه های موفق خارجی که در سطور بالا از آن سخن به میان آمد، لزوماً محصول حس خیرخواهی و نوع دوستی افراد نیست. مطمئناً کسی که قصد می کند وقتش را مصروف تولید محتوا برای هم نوعانش کند، عنصر هم نوع خواهی را مد نظر قرار داده است؛ اما این به تنهایی کافی نیست و آنچه باعث تداوم پانزده بیست ساله پادکست های خارجی شده، حمایت مالی از سوی شرکت ها و مجموعه های تجاری است؛ شرکت های تجاری و مجموعه هایی که دستشان به دهانشان می رسد، حامی یک پادکست تخصصی می شوند تا چراغش روشن بماند و سایر نابینایان هم بتوانند از مطالبش بهره مند شوند. نکتۀ دیگری که در این بین جلب توجه می کند، کیفیت ضبط عالی، ویرایش صوتی حرفه ای و حضور گویندگان مسلط نابینا در این مجموعه پادکست هاست؛ مسئله ای که هم نوعان هموطنمان کمتر به آن توجه می کنند و عمده بسته های تولیدی در زمینه های گوناگون اعم از آموزشی، توانبخشی، فرهنگی و… از این حیث کیفیت مناسبی ندارند. البته اشاره به این نکات، نافی زحمات نابینایانی نیست که بدون دریافت حتی یک ریال، سهم عمده ای در ایجاد استقلال جامعه هدف خود داشته اند. مشکل اما دقیقاً همینجاست؛ کار داوطلبانه امکان استمرار ندارد و مجموعه هایی که در حوزه های آموزشی یا سایر عرصه های مورد نیاز جامعه نابینایان محتوا تولید می کنند، ابتدا باید برای خود یک حامی مالی دست و پا کنند. این امر هم تنها در صورتی امکان پذیر است که آن مجموعه، ابتدا چندین اپیزود مشخص منتشر کند، برای خود در فضای وب جایی دست و پا کند و با داشتن طرح های مشخص، بتواند جذب منابع مالی کند. یکی از راه های جذب حامی مالی شاید این باشد که افراد، طرح هایشان را از طریق مجموعه های اسم و رسم داری مثل سازمان های مردم نهاد پیش ببرند تا از بخت بیشتری برای تعامل با شرکت های تجاری و اشخاص حقوقی برخوردار شوند.
عدم حضور فعالانه تشکل های نابینایی در فضای مجازی
به هر اندازه که نابینایان خود به صورت شخصی و داوطلبانه در فضای مجازی حضوری فعالانه دارند، ردپایی از انجمن های ویژه نابینایان در بستر اینترنت وجود ندارد. هر دو شبکه ملی نابینایان یعنی چاووش و شمنا نه وبسایت مشخصی دارند تا فعالیت های خود را در آن انعکاس دهند و نه در شبکه های اجتماعی صاحب یک صفحه یا کانال هستند. رویه بسیاری دیگر از انجمن های بعضاً قدیمی و شناخته شده هم همین است. عدم تعامل آنها با اعضای جامعه هدفشان از طریق اینترنت، آسیب های بسیاری را به دنبال دارد که از حوصله این یادداشت خارج است. آن دسته از سمن هایی هم که وبسایت رسمی دارند، هیچ وقتی برای تولید محتوای درخور نمی گذارند. دیگر نکته حائز اهمیت، عدم توجه به تولید محتوا به زبان انگلیسی است. در واقع، آن دسته از سازمان ها و انجمن های مختص معلولان و نابینایان که وبسایت مشخصی دارند، کلیه فعالیت های شان فقط به فارسی در دسترس است. این کوتاهی از سوی سمن ها و سایر مراجع باعث می شود راه تعامل نابینایان ایرانی با فعالان حوزه نابینایان در آن سوی مرز ها بسته شود و اگر کنشگران و پژوهشگران حوزه معلولیت در خارج از کشور بخواهند اطلاعاتی درباره نابینایان ایرانی و تشکل های آنها به دست آورند، منبع مشخصی در این زمینه به زبان انگلیسی وجود نداشته باشد. حتی وبسایت سازمان بهزیستی هم به عنوان متولی امور معلولان در ایران، فاقد این مشخصات است. به مدیران انجمن های نابینایی که در فضای اینترنت فعال هستند، توصیه می شود شرح مختصری از فعالیت ها و اطلاعات مجموعه خود را به زبان انگلیسی نیز در بخش فهرست وبسایت یا پایگاه اینترنتی خود قرار دهند تا به این شکل، ردپایی از سمن های نابینایان در ایران در سطح بین الملل وجود داشته باشد.
مخلص کلام آنکه با توسعه تکنولوژی و شبکه های اجتماعی، می طلبد جامعه نابینایان نیز به صورت سازمان یافته و حرفه ای تری در این فضا حاضر شود و تولیدات خود را در زمینه های مختلف با کیفیت و اثربخشی بیشتری منتشر کند. در همین راستا، انجمن نابینایان ایران نیز در نظر دارد با برگزاری جشنواره ملی گامینو که هر دو سال یکبار برگزار خواهد شد، برای آن دسته از نابینایانی که در فضای مجازی تولید محتوا می کنند، باعث انگیزه مضاعف و رقابتی سالم در میان آنها شود. مراسم اختتامیه اولین دوره جشنواره ملی گامینو، روز شنبه بیست و سوم مهرماه، همزمان با روز جهانی ایمنی عصای سفید برگزار می شود و از آثار برتر ارسالی به دبیرخانه جشنواره، تقدیری شایسته به عمل خواهد آمد.