«دیشب تلویزیون، مداح نابینایی را نشان می داد که تمام شعر ها را از حفظ می خواند! چه حافظه ای دارند نابینایان!»
«بچّۀ شش سالۀ همسایه ما نابیناست؛ اما به قدرت خدا چه گوش های تیزی دارد! حتی اگر چیزی آرام در گوش مادرش بگویم او می شنود. اگر تلفن بزنی و صدایت را هم عوض کنی؛ امکان ندارد تو را با کسی اشتباه بگیرد! اصلاً نمی بیند؛ ولی گوش هایش صد برابر ما می شنود!»
«دختر خاله ام که نابیناست، بوی صد تا عطر را دقیق می شناسد! در کل، بویایی خیلی قوی ای دارد. می گوید: غذایتان سوخت و این در حالی است که ما هنوز متوجّه هیچ بویی نشده ایم! عجب قدرتی دارد این دختر»
«چه لامسه ای دارند این نابینایان! با دست کشیدن آرام روی کاغذ، نوشته های بریل را می خوانند. من که هرچه دست می کشم هیچ احساس نمی کنم!»
«آقا هر کاری کردم، نتوانستم شکلات آلبالویی را به جای شکلات توت فرنگی به برادر زادۀ سه ساله نابینایم بدهم! تا شکلات را به دهان برد، متوجّه شد و گفت: عمو من آلبالویی نخواستم، توت فرنگی بده! یعنی محال است این بچّه اشتباه کند! به برادرم می گویم: درست است که این بچّه نمی بیند؛ اما شنوایی و بویایی و هوش و استعدادش خیلی بیشتر از هم سن و سال هایش است. این یک معجزه است!»
جملاتی از این دست را به کرّات شنیده ایم. تفکّری در بین مردم وجود دارد که فکر می کنند خداوند در عوض بینایی که افراد آسیب دیدۀ بینایی از آن محروم هستند، توانایی ها و استعداد های خارق العاده ای به این افراد داده است و تصوّر می کنند که افراد آسیب دیدۀ بینایی از شنوایی، بویایی، لامسه و حس چشایی قوی تری برخوردارند.
تاکنون هیچ پژوهش علمی و معتبری نتوانسته چنین تفاوتی بین افراد آسیب دیدۀ بینایی و افراد فاقد این آسیب پیدا کند. باید بگوییم که هیچ گونه معجزه ای در کار نیست و افراد آسیب دیدۀ بینایی از نظر قدرت سیستم حسی و توانایی های حافظه، هیچ برتری ذاتی نسبت به سایرین ندارند. شاید شما نیز افرادی را در بین آسیب دیدگان بینایی بشناسید که یکی از حواس پنج گانۀ آنان -برای مثال: لامسه- بسیار قوی باشد. با خود می گویید: «این فرد آن قدر لامسه قدرت مندی دارد که با کشیدن پایش روی زمین به راحتی جهت یابی می کند و بدون هیچ مشکلی حرکت می کند. اگر این قدرت لامسه خارق العاده نیست، پس چیست؟» بله، درست تصور می کنید. یک فرد آسیب دیدۀ بینایی که زندگی مستقل دارد، لامسه قدرتمندی دارد؛ ولی این قدرت در اثر آموزش و تمرین و تقویت ایجاد شده و از بدو تولّد همراه فرد نبوده است.
متأسفانه یکی از عوامل استرس زا در افرادی که در نوجوانی یا بزرگ سالی دچار آسیب بینایی شده اند یا به اصطلاح عامّه، دیر نابینا هستند؛ این است که تصور می کنند مانند افرادی که از بدو تولّد دچار آسیب بینایی بوده اند، از قدرت شنوایی، لامسه، بویایی و چشایی قوی برخوردار نیستند و بنا بر این نمی توانند مثل آن ها از این حواس برای انجام امور روزمره و زندگی مستقل استفاده کنند و در نتیجه، اگر آسیب بینایی برطرف نشود، تا پایان زندگی نمی توانند به استقلال برسند و باید برای همیشه با زندگی مستقل خداحافظی کنند و برای انجام ساده ترین کار ها به دیگران وابسته باشند. قاطعانه باید گفت که این تفکّر صددرصد نادرست است و در اینجا فقط باید آموزش و تمرین صحیح آغاز و سایر حواس افراد، تقویت شود.
در مورد کودکانی که با آسیب بینایی متولّد شده اند نیز وضع به همین منوال است و والدین این کودکان، نباید در دام تفکّرات نا صحیح و خطرناک بیفتند. والدین این کودکان باید بدانند که قدرت حواس در کودک شان ذاتی و خدا دادی نیست و باید با راهنمایی و مشورت متخصصین حوزۀ آسیب دیدگان بینایی، به تربیت و تقویت صحیح این حواس بپردازند تا کودکان بتوانند زندگی طبیعی و مستقل داشته باشند.
بر اساس مطالعات انجام شده، می دانیم که بیشترین سهم درون داد حسی و دریافت اطلاعات محیطی، متعلق به حس بینایی است. هر چند هیچ توافقی بر سر میزان این سهم وجود ندارد؛ ولی متخصصین بر اینکه افراد، بیشترین اطلاعات محیطی را از طریق بینایی کسب می کنند، توافق نظر دارند؛ اما در افراد آسیب دیدۀ بینایی -چه کم بینا و چه نابینا- شرایط متفاوت است و با توجه به اینکه حس بینایی با محدودیت مواجه است؛ باید راه های جایگزینی برای دریافت اطلاعات محیطی و یادگیری در نظر گرفته شود و آن، تقویت سایر حواس و استفاده از آن ها برای دریافت اطلاعات و یادگیری و انجام امور روزمرۀ زندگی است. افراد فاقد آسیب بینایی، اطلاعات بسیاری را به کمک حس بینایی، از محیط دریافت می کنند؛ ولی شرایط برای افراد آسیب دیدۀ بینایی متفاوت است و این افراد باید، برای سازگاری با محیط و انجام امور، راه های متفاوتی را به کار گیرند. اوّلین گام، افزایش کار ایی و بهره وری حواس پنج گانه است. دلیل اینکه هنوز می گوییم حواس پنج گانه و حس بینایی را کنار نمی گذاریم، این است که بر اساس مطالعات و تجربیات، معتقدیم که با توجه به شرایط خاص هریک از افراد، ممکن است بتوان از حد اقل باقی ماندۀ بینایی افراد نیز برای انجام برخی امور استفاده کرد. متخصصین، در اینجا اصطلاح «سِلف ایفیشِنسی» را به کار می برند. این اصطلاح ترجمه های گوناگونی دارد؛ ولی به نظر می رسد که بهره وری حسی، خیلی خوب می تواند مفهوم را منتقل کند؛ بنا بر این ما نیز اصطلاح بهره وری حسی را به کار می بریم.
افراد آسیب دیدۀ بینایی باید یاد بگیرند برای دسترسی به اطلاعات و انجام امور از راه های متفاوت استفاده کنند یا حتی راه هایی برای خود ابداع کنند. برای مثال: یک فرد کم بینا ممکن است با استفاده از یک ذره بین کوچک دستی، بتواند به راحتی، منوی رستوران را بخواند و فرد کم بینای دیگری نیازمند این است که با تلفن همراهش، از منو عکس بگیرد و با جلو آوردن عکس و یا استفاده از درشت نمایی گوشی تلفن همراه، آن را بخواند. هر کسی با توجه به شرایط خاص خودش، راه های دریافت اطلاعات را می یابد یا می سازد. در اینجا باید متذکّر شوم که متأسفانه بسیاری از افراد آسیب دیدۀ بینایی به دلایلی مانند خجالت یا ترس از نگاه ترحّم آمیز دیگران، ترجیح می دهند کاری که موجب جلب توجه دیگران شود، انجام ندهند و با یک همراه بیرون بروند یا از دیگران بخواهند که منو را برای شان بخوانند. این خود بحثی مفصل است که امیدواریم بتوانیم در مطلبی دیگر به آن بپردازیم.
به عنوان مثالی دیگر: یک فرد نابینا می تواند با تقویت حس شنوایی و گوش دادن به صدای حرکت ماشین ها در خیابان، وضعیت شلوغی و خلوتی خیابان را تشخیص دهد و در جهت یابی و حرکت، از این اطلاعات محیطی استفاده کند. مربیان جهت یابی و حرکت و آموزگاران افراد نابینا و کم بینا، باید فعالیت هایی را در جهت تقویت حواس و یادگیری استفاده از درون داد های حسی غیر دیداری برای ارتقای بهره وری حسی افراد آسیب دیدۀ بینایی برنامه ریزی و اجرا کنند.
دوستان عزیزی که دچار آسیب بینایی شده اید! مادر ها و پدر های مهربانی که فرزند شما دچار آسیب بینایی است! منتظر هیچ معجزه ای نباشید. معجزه از درون ما آغاز می شود. برداشتن اوّلین قدم با شماست. شما هستید که باید بین زندگی مستقل و لذت بردن از این عمر چند روزه و یک زندگی وابسته و بی حرکت و پژمرده، دست به انتخاب بزنید. آغاز راه و برداشتن گام های ابتدایی، سخت است و این غیر قابل انکار است و بر هیچ کس پوشیده نیست؛ اما «نابرده رنج، گنج میسر نمی شود». با تقویت حواس و یادگیری روش های جایگزین برای دریافت اطلاعات محیطی، می توان بسیاری از امور روزمرۀ زندگی را بدون نیاز به کمک دیگران انجام داد؛ پس بیایید به عنوان نخستین گام، خجالت های بی منطق را کنار بگذاریم. استفاده از وسایل کمکی مثل عصای سفید و ذره بین و… نه تنها باعث سر افکندگی نیست؛ بلکه نشان از تلاش تحسین بر انگیز افراد برای استقلال و موجب افتخار است؛ پس بیایید شروع کنیم.
منبع: ماهنامه ی نسل مانا.