«Riya»، بخش زیادی از روزهای دبیرستان را به ساختن عصایی اختصاص داده که مجهز به حسگر باشد و بتواند کاربری عصای معمولی را برای نابینایان قدری ارتقا بخشد. این دختر نوجوان در مورد انگیزهاش از این کار میگوید: «جرقه زمانی در من زده شد که به خانهی دوستی برای میهمانی رفته بودم و آنجا متوجه شدم مادربزرگ خانواده نابینا است و برای تردد کردن با مشکلات عدیدهای مواجه میشود.» با در نظر گرفتن شرایط مادربزرگ، Riya شروع به جستجو کرد تا ببیند نابینایان برای رفت و آمد از چه ابزارهایی استفاده میکنند. برایش خیلی عجیب بود که هر آنچه که نابینایان استفاده میکردند، در قرن گذشته ساخته شده بود. او در این باره میگوید: «الآن سال ۲۰۱۸ است و این خیلی احمقانه است که در عصر حاضر هیچ کس تلاشی برای به روز کردن این ابزارها نکرده است.» با همین هدف بود که نمایشگاه علومِ مدرسه این فرصت را در اختیارش گذاشت تا با این مشکل دست و پنجه نرم کند.
طراحی یک وسیلهی کمکی هوشمندتر
اولین ایدهای که به ذهن Riya رسید، طراحی کفشهای هوشمندی بود که بتواند با پیغامهای صوتی و لرزشی، عابر نابینا را در مسیر راهنمایی کند. او از توسعهی این ایده صرف نظر کرد چرا که با خود فکر میکرد اگر در زمان استفاده از این وسیله باتری کفش تمام شود، فرد نابینا دیگر هیچ وسیلهی کمکیِ دیگری در اختیار نخواهد داشت و بدون کمک رها میشود. این شد که به فکر طراحی وسیلهی دیگری افتاد. این دختر نوجوان در این خصوص میگوید: «علت این که به سراغ عصا رفتیم تا این تکنولوژی را رویش سوار کنیم این بود که در صورت از کار افتدن فناوری، کاربر نابینا بدون کمک نمیماند و میتواند از قابلیتهای مرسومِ عصا استفاده کند. ما دوست نداریم هیچ نابینایی را در موقعیت خطرناکی قرار دهیم. اگر این فناوری در کفش تعبیه میشد ممکن بود خطراتی برای کاربران به وجود آید. شناسایی این خطرات احتمالی و تعیین نقشه راه بر اساس آنها بسیار مهم است.»
ایدهی بعدی، اضافه کردن حسگرهای فراصوت، برای تشخیص موانع بالاتر از زانو به عصای سفید بود. موتورهای لرزاننده در دستهی عصا وظیفهی آگاه کردن نابینا نسبت به این موانع را بر عهده داشتند.
Riya اما نمیخواست در این نقطه متوقف شود. این یک عصای هوشمند به حساب نمیآمد و Riya دلش میخواست چیزی که طراحی میکند در بازار اولین به حساب بیاید و به معنای واقعی امکانات تازهای را در اختیار نابینایان قرار دهد.
افزون بر لرزانندهی تشخیص موانع، Riya دکمهای با نام «دکمهی خطر» بر روی دستهی عصا تعبیه کرد که در مواقع اضطراری موقعیت فرد نابینا را به اورژانس اطلاع میدهد. او همچنین یک GPS هم به عصا اضافه کرد که با استفاده از پیغامهای لمسی میتواند مسیر صحیح را به نابینا اعلام کند. روش راهنمایی کردن این عصا اینطور است که مثلاً در هنگامی که کاربر باید به راست بپیچد، دستهی عصا دو بار میلرزد و وقتی لازم است عابر نابینا بر اساس مسیر به چپ بپیچد، او را با یک بار لرزش آگاه میکند.
از دیگر امکاناتی که به این عصا اضافه شده میتوان به تشخیص دهندهی نور و آب، مکانیاب و یک بلندگو برای استفاده از GPS یا برقراری تماس با اورژانس اشاره کرد.
این دستگاه را یک میکرو کنترلرِ «Arduino» کنترل میکند.
در مسیر عملی کردن ایدههایش Riya لازم بود اختراعش را در جایی به نمایش بگذارد و در بارهاش بازخورد بگیرد.
به نمایش گذاشتنِ اختراع
Riya برای نخستین بار الگویی از آنچه که قرار بود با همکاری همکلاسیاش بسازد در نمایشگاه علوم مدرسه به نمایش گذاشت. این نوجوان کانادایی در بارهی ادامهی مسیرش میگوید: «ما در نمایشگاه مدرسه جایزهی اول را بردیم و به مسابقات علمی – مهندسیِ منطقه راه پیدا کردیم و آنجا هم چند جایزه به دست آآوردیم اما من به این قانع نبودم و این را آخر قصه تصور نمیکردم. این پروژه برای من چیزی فراتر از یک پروژه برای مسابقهی علمی بود. من به راستی میخواستم زندگی نابینایان را متحول کنم.»
در قدم بعدی Riya پروژهاش را در یک کارگاه دو روزه با هدف طراحی وسایل کمکی به نمایش گذاشت. در کارگاه Hacking Health Hackathon, آنجا او توانست به کمک هشت مشارکت کنندهی متخصص شروع به طراحی بخشهای پیشرفتهی این عصا بکند.
او در بارهی این تجربه میگوید: «در کمال تعجب، من تنها فردِ زیر بیست سال در آن گروه بودم< وقت بسیار خوشی را با آنها گذراندم و چیزهای زیادی از آنها آموختم.»
در پایان این چالش دو روزه تیمِ Riya پروژه را در اختیار پنل بعدی یعنی گروهی از متخصصان صنعتی قرار داد.
این دستگاه توانست جایزهی انتخاب مردمی را در hackathon از آن خود کند. مهمتر از این، Riya توانست یک فرصت کارآموزی در Medic به دست آورد. آزمایشگاهی برای طراحی نرمافزار، وابسته به کالج Mohawk در Hamilton در کانادا.
Riya در باره تجربهاش در Medic میگوید: «تمام طول تابستان را آنجا بودم و چیزهای زیادی در بارهی کدنویسی و مدارات و کلی اطلاعات مفید در خصوص تجارت یاد گرفتم. به علاوه، این فرصت را هم داشتم که اختراعم را در کنفرانسهای زیادی به نمایش بگذارم.»
قصهی Riya به همین ترتیب با راه یافتن به محافل مخترعان و طراحان بزرگتر ادامه پیدا میکند و سر آخر هم تیمی از مهندسان با او همکاری میکنند تا این ایده را به مرحلهی عمل برسانند اما آنچه در این میان برای خوانندهی ایرانی جالب میشود، نوعِ حمایتی است که در کشورهای پیشرفته از یک ایدهی محض از سوی یک نوجوان به عمل میآید. مسیر نوآوری و اختراع قطعاً برای یک نوجوان مسیری پر پیچ و خم و تاریک و ناشناخته است اما به شکلی که در نقل ماجرای بالا دیده شد، با قرار دادن ایدههای نوجوانان در معرض بررسی و قضاوت عموم و فراهم کردن فرصتهایی برای آموختن و تجربهی بیشتر شاید بتوان از یک نوجوان بلند پرواز، یک مخترع حرفهای ساخت و با ایدهها و نوآوریهایش، دنیا را به محلی بهتر برای زندگی تبدیل کرد.