مقاله: دنیا کلاس درس ماست.

نویسنده: میشل موری (Michelle Murrey)

مترجم: پریسا جهانشاهی

منبع نسخه ی انگلیسی: future reflections

منبع نسخه ی ترجمه شده: محله ی نابینایان

یادداشت سردبیر:

زندگی در دوران یک بیماری همه‌گیر، تحولاتی جزئی و کوچک یا ژرف و عمیق را در هر یک از ما سبب شده‌است. در این مقاله میشل موری (Michelle Murrey) توضیح می‌دهد که چگونه خانواده‌اش کناره‌گیری از محیط مدارس سنتی را برای کشف جهانی از امکانات از طریق آموزش در خانه، به وجود آوردن هسته اصلی برنامه‌های درسی در زندگی و احیای اهداف برنامه درسی اصلی ای-سی-سی (ECC) توسط ماجراجویی‌های روزانه برگزیدند.

در سال 2020 جهان دچار تحول شد. مدارس مجازی شدند. کارمندان شروع به کار از راه دور کردند. رستوران‌ها کارایی خود را از اماکن غذاخوری به تحویل کالا تغییر دادند. در طول همه‌گیری، خلاقیت، انعطاف‌پذیری و پایداری برای بقا حیاتی بود.

در سال 2020 خانواده من نیز مانند جهان تغییرات قابل توجهی را تجربه کرد.

در اوایل ماه مارس ما به همراه خانواده و دوستان جشنی به مناسبت پنجاهمین سالگرد ازدواج والدین و بازنشستگی قریب‌الوقوع مادرم گرفتیم. یک هفته بعد همه چیز تغییر کرد. کلاس پیش‌عصا (Pre-K) دخترم تعطیل شد. کار مادرم به ناگاه پایان یافت. سفرهای کاری من لغو شدند. ما دو بار کوچ کردیم.

در خانه ما، به خصوص برای دختر پنج ساله‌ام، آشفتگی بسیاری به وجود آمد. ما بیشترین تلاشمان را برای تطبیق تماس‌های زوم (Zoom) به منظور استفاده برای کاردرمانی و گفتاردرمانی کردیم. تا جایی که امکان داشت به پارک می‌رفتیم و یاد گرفتیم در برابر هرآنچه که تأمین‌کننده مفهوم یک روز مدرسه یا روز کاری بود انعطاف‌پذیر باشیم.

در پاییز سال 2020، زمانی که وقت شروع مهدکودک دخترم بود، ما یک مدرسه مجازی را برای مدت یک ترم امتحان کردیم. به نظر گزینه مناسبی می‌رسید، اما با گذشت زمان دیدم که بارقه‌های انرژی در دخترم فروکش کرد. پس از وحشت از هر تماس زوم و هر جلسه درمانی، نا‌امیدی وی افزایش می‌یافت. و زمانی که از نیازهای وی در محدوده جدیدی که به صورت همزمان در حال بررسی چگونگی ارائه آموزش به هزاران کودک در دوره همه‌گیری بود حمایت می‌کردم نگرانی‌ام افزایش یافت

در پایان سال 2020، با بررسی موقعیت خانوادهمان تصمیم گرفتم مدرسه مجازی را تا پایان دوره مهدکودک دخترم متوقف کنم. تصمیم دشواری بود، چرا که ترک این حوزه بدان معنا بود که ما تمام امکانات دریافت حمایتی آموزش‌های ویژه را از دست می‌دادیم. اما سلامت جسمی، عاطفی و روحی خانوادهمان مهمتر از تلاش برای بهترین بهره‌گیری از یک موقعیت دشوار بود.

اگرچه این چالشی دلهره‌آور بود، ما در ژانویه 2021 بدان وارد شدیم و از آن زمان به عقب باز نگشته‌ایم. برای دستیابی به ابزارهای مورد‌نیازمان خلاقیت و شبکه‌سازی لازم بود، اما جامعه‌ای از مردم را یافتیم که مایل به همراهی ما در ورود به این ماجراجویی جدید بودند.

مدرسه خانگی از زمانی که دخترم سه سال داشت مناسب‌ترین شرایط را برای وی ارائه کرد. او زمان تمرین مداوم مهارت‌ها تا تسلط یافتن به آنها  در زمان مناسب را دارد. فرصت‌های فراوانی برای اصلاح نقشه‌های ذهنی، جهتیابی، استفاده از جهت‌های اصلی، و تکنیک‌های مربوط به استفاده از عصا. زندگی روزمره شرایطی برای یادگیری ریاضیات از طریق آشپزی، فنآوری از طریق ابزارهای هوش مصنوعی (AI), نمایشگرهای بریل (Braille displays), و آی پاد (iPod) ارائه می‌کند. ادبیات از طریق کتاب‌های صوتی، پادکست‌ها، و رفتن به کتابخانه‌ای که علایق وی را کمال می‌بخشد کسب می‌شود. آزمایش‌های علوم در وان حمام، در گلدان‌ها، روی کف خانه ما یا در طول مسیرهای منتهی به یک پارک عمومی انجام میشوند.

بعضی روزها، کلاس پی-ای (PE) بدین معناست که دخترم در خیابان ما میکرو‌اسکوتر (Micro Scooter) خود را می‌راند. او می‌آموزد که تعادلش را حفظ کند، ترمز بگیرد، عقبگرد کند، بچرخد و جهتیابی کند. در روزهای دیگر ما برای طی مسیرها بر طبق سرعت حرکت دخترم به پارک محلی می‌رویم تا قلعه‌های چوبی را کشف کنیم، پرندگان را صدا بزنیم، و تغییرات آب و هوا در طی مسیر را بشناسیم.

مطالعات اجتماعی خواندن کتب یا گوش دادن به موسیقی فرهنگ‌های گوناگون و بازی با همسایگانی از کامرون (Cameroon), فیلیپین (the Philippines), و مکزیک (Mexico) را شامل می‌شود. ما رستوران‌های جدیدی را برای کشف غذاهای یونان (Greece), مکزیک (Mexico), آلمان (Germany), و ایتالیا (Italy) امتحان می‌کنیم.

بعضی روزها به مرکز خرید رفته و حین تعامل با کارکنان فروشگاه، به توضیح درمورد خود می‌پردازیم. دخترم در حال یاد گرفتن تشخیص پول بوده و برای پرداخت بهای یک شیرینی شکلاتی به طور مستقل انگیزه بالایی دارد. سوار شدن بر پله‌برقی و آسانسور یا توجه به هر نوع تغییر در سطوح فرش، کاشی، بتن، رمپ، و ها شانس زیادی برای وی فراهم می‌کند تا با عصای سفید بلندش به کاوش بپردازد.

یادگیری خط بریل نیز امری متفاوت به نظر می‌رسد. ما به جای زمانی معین برای کار بر روی خط بریل به اتفاق یک مربی نابینایان، این انعطاف را دارا هستیم که فرصت‌های سوادآموزی را در زندگی روزمرهمان بیابیم. برای مثال، امروز صبح، در حالی که دخترم صبحانه می‌خورد، من در کنار وی نشسته و به تمرین الفبای خود با نجوای خط بریل (Braille Buzz) پرداختم.

بعضی روزها به داستان‌های خلاقانه‌ای گوش می‌دهم که دخترم در حالی که انگشتانش را روی صفحه بریل می‌کشد برایم تعریف می‌کند. او همزمان با فراگیری اجزای تشکیل‌دهنده سواد، عناصر مربوط به خواندن، نوشتن، داستان‌سرایی، دستور زبان و مانند آنها را در کنار هم قرار می‌دهد.

پنجشنبه گذشته به کاستکو (Costco) رفتیم. در راه بازگشت، دستگاه خودپردازی با دستورالعمل‌های بریل در کنار صفحه‌کلید را یافتیم. دخترم مجذوب یادگیری طرز کار دستگاهی شده بود که پول داخلش داشت.

اغلب باید به خود یادآور شوم که دخترم تنها شش سال در این سیاره زیسته است. موارد بسیاری وجود دارند که او هنوز کشف نکرده است. از این رو خوب است که به آرامی پیش برویم، لحظه را درک و احساس کنیم و اجازه دهیم تا وی از طریق وقایع روزمره زندگی بیاموزد.

این یک مزیت است که در خانه کار کرده و از حمایت خانواده برخوردار باشید تا در طول این مسیر با ما همگام شوید. داشتن فرصتی برای آموختن در کنار دخترم و تماشای گسترش جهان در برابر وی برایم مایه افتخار است. داشتن دوستان و همکارانی که مایلند با ارائه ابزار، راهنمایی و منابع در این سفر به ما بپیوندند در حالی که ما حرکت در این مسیر جدید را می‌آموزیم موهبتیست. همه‌گیری ما را به سوی انتخابی هدایت کرد که شادی بی‌وصفی برایمان به ارمغان آورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سیزده − 9 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *