نویسنده: میرهادی نایینی زاده
منبع: بیست و دومین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
توی این قسمت هم قراره با یکی از نابیناهایی هم کلام بشم که برای خودش یه شغل خوب داره؛ می خوام ببینم چطوری کاراش رو انجام می ده و البته هدفم اینه که یه جورایی یه الگوی خوب برای شما مخاطب های نابینا معرفی کنم. امروز من یه مهمون دارم که خیلی چیزی دربارش نمی دونم. ازش می خوام خودش رو برامون معرفی کنه.
ـ اسم من امیلی مت کالدن است و اسم هنری من هم هِرمانیای آبی. کار من حول و حوش انواع هنر می چرخه. توی زمینه های خود اشتغالی هم فعالیت می کنم.
ـ برام دربارۀ مقدار و حالت بیناییت بگو!
ـ اگه بخوام در این باره حرف بزنم، می تونم بگم که بینایی من عین یه دوربین تنظیم نشده می مونه.
ـ تو یه اشارۀ کوچیک به شغلت کردی. می شه بیشتر برامون توضیح بدی توی کدوم هنر بیشتر فعالیت داری؟ از کدوم وسایل هنری بیشتر استفاده می کنی؟
ـاین روز ها من بیشتر از رنگای اکریلیک استفاده می کنم، البته نقاشی با آبرنگ هم انجام می دم که اونم جای کار خودش رو داره. یکی دیگه از کارایی که انجام می دم، آرایشه که یه جورایی کار هنری محسوب می شه.
ـ من هیچ وقت یه نقاش حرفه ای نشدم و تو حتماً از من موفق تر بودی توی کارت. تو گفتی دیدت مثل یه دوربین تنظیم نشده می مونه و خب! دید مرکزی هم اون طور که باید، نداری. برام از مشکلاتی که در کارت داری… از این نظر حرف بزن!
ـ من به همین علت و تا حد زیادی به خاطر صبری که ندارم، رفتم سراغ رنگ اکریلیک که زود تر خشک می شه و من می تونم کار رو بهتر ببینم.
ـ بذار یه کم به بحث آرایش وارد بشیم. تو برای این کار آموزش خاصی باید می دیدی؟
ـ می دونی سم؟! من از همون بچگی عاشق کارای این طوری بودم. وقتی خانواده یا اعضای فامیل آرایش می کردن، بهشون نزدیک می شدم و اونا رو تا جایی که می شد تماشا می کردم. بعد سعی کردم خودم با دیدن چیزایی که توی اینترنت هست یه کم یاد بگیرم و درنهایت باید بگم برای کارِ مو، صورت و پوست رفتم کالج آرایشگری و دوره های مختصری دیدم، ولی اصل کار رو خودم کردم و سعی کردم خودم معلم خودم باشم.
ـ چند وقته که آرایشگری می کنی؟
ـ من کارم رو از سال ۲۰۱۴ شروع کردم. اون موقع من تو بوستون بودم و از وقتی برگشتم نیویورک هم به کارم ادامه دادم.
ـ می شه بهم بگی با چه مدل آدمایی کار کردی؟ تو تُوی ایمیلایی که باهم رد و بدل کردیم گفتی که با یه سری از موزیسین ها هم کار کردی؟
ـ آره! من تو یکی دو تا ویدئوکلیپی که برای خواننده ها ساخته شده بود حضور داشتم. فک نمی کنم بشه اسمشون رو بیارم، چون حالت تبلیغ پیدا می کنه.
ـ دقیقاً همین طوره امیلی! خب! ولی می تونم بگم کار هیجان انگیزی می تونه باشه.
ـ صد درصد. خیلی جذاب بود که به عنوان یه هنرمند توی همچین کاری هم وارد شدم و این رو یکی از کارایی
می دونم که همیشه هرجا که بتونم ازش یاد می کنم.
ـ امیلی! بهم بگو از چه وسایلی برای کارای هنری و آرایشیت استفاده می کنی؟
ـ خیلی سؤال خوبیه! راستش من خیلی از وسایل زیادی استفاده نمی کنم. من از محصولات آیفون و مک بوکم بیشترین استفاده رو می کنم. مهم ترین کاری که باید بکنم اینه که وقتی عکس می گیرم، بتونم روی عکسم زوم کنم و بهترین استفاده رو ازش داشته باشم.
ـ تو توی کارای هنریت بیشتر دوست داری به جزئیات توجه کنی یا از مقیاس های بزرگ تر استفاده کنی؟
ـ یه جورایی ترکیب این دو تا می شه سم! من خودم خیلی دوست دارم به جزئیات بیشتر توجه کنم، ولی همیشه اون طور که می خوام تصویرش برام ساخته نمی شه و اون طور که دلم می خواد نمی تونم تصویرپردازی کنم، اما خیلی وقتا مخاطب هام می گن توی کارای تو جزئیات خیلی خوب به تصویر دراومدن.
ـ تو تا حالا تجربۀ هنر دیجیتالم داشتی؟
ـ تا حالا هیچ وقت تجربه ش نکردم، ولی فکر می کنم زوم کردن عکسا و کار کردن باهاشون توی هنر دیجیتال خیلی خیلی آسون تر از کاریه که من دارم می کنم.
ـ من پارسال کریسمس برای دخترم یه مداد اپل خریدم و وقتی خودم با مختصر دیدی که دارم باهاش کار کردم، حس کردم خیلی می تونه فوق العاده باشه. من با سیستم کامپیوتر استودیویی مایکروسافتم کار کردم و توصیه می کنم تو هم حتماً امتحانش کنی.
ـ حتماً! فکر می کنم به تجربه ش می ارزه که این کارو هم بکنم و بببینم چه فرقایی با کار من داره.
ـ خیلی مصاحبۀ خوبی بود، فکر کنم هر چی می خواستم رو پرسیدم. مرسی که توی این برنامه بودی!