نویسنده: امیر سرمدی
منبع: دوازدهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
امسال بر خلاف سال گذشته، رئیس جمهور به همراه وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و رئیس سازمان بهزیستی کشور در مراسم روز جهانی معلولان حاضر شدند. برای کسانی که امسال در سالن اجلاس سران حاضر بودند، احتمالاً جز وعده پرداخت هدیه یک میلیون تومانی و یک وعده صبحانه و یک پرس ناهار گرم، دستاورد دیگری نصیبشان نشد. ادبیات دستوری همیشگی ابراهیم رئیسی، وعده های پوچ وزیر تعاون و افتخار رئیس سازمان بهزیستی برای افزایش اعضای تحت پوشش این سازمان، از نکات مورد توجه همایش یازدهم آذرماه در سالن اجلاس سران بود که در ادامه از نظر خواهیم گذراند.
این بار خبری از حفظ ظاهر نبود
در سال های اخیر وقتی رؤسای جمهور یا وزرای مربوط با معلولان در همایش های آنها حاضر می شدند، معمولاً مهمترین نیاز های جامعه معلولان و قوانین بالا دستی برای این قشر را مورد توجه قرار می دادند و دست کم برای حفظ ظاهر هم که بود، برای تحقق اجرای قانون و رفع مشکلات معلولان قول هایی داده می شد؛ وعده هایی که می توانست در طول سال پیگیری و مطالبه شود. یکی از مهمترین مسائل فعلی جامعه معلولان اجرای بی قید و شرط قانون حمایت از حقوق معلولان است که دولت در سال های اخیر همواره از اجرای آن سر باز زده و منابع مالی مورد نیاز آن را فراهم نکرده است. انتظار می رفت در همایش امسال یکی از نکاتی که بسیار مورد توجه قرار گیرد و از سوی رئیس جمهور یا وزیر تعاون وعده مشخصی دربارۀ تحقق آن داده شود، قانون حمایت باشد؛ اما از آنجا که آقایان خود نیک می دانند که اساساً عظم و اراده ای یا توان تخصیص بودجه مورد نیاز اجرای قانون را ندارند، دربارۀ آن قولی هم ندادند تا عملاً مهمترین چشم انداز پیش روی بهبود کیفیت زندگی معلولان همچنان بی افق باقی بماند. چشم انداز تاریکی که این روزها نه بر سر راه زندگی معلولان؛ بلکه بر سر زندگی تمامی مردم ایران سایه افکنده و علت آن حضور مدیران نالایق و بدون تخصصی است که توان حل مشکلات جامعه از جمله معلولان را ندارند. از دیگر نکاتی که بارها در سخنان ابراهیم رئیسی نمود داشت، تلاش برای تلقین این نکته بود که نباید به معلولان ترحم کرد و اگر برای آنها کاری انجام می دهیم، تنها از روی حقوق حقه آنها و وظیفه است. اما باور نداشتن مسئولان جمهوری اسلامی ایران به این رویکرد آنجایی نمود پیدا می کند که رئیس جمهور در مراسم روز جهانی معلولان می گوید: «توجه به نظرات و مطالبات افراد دارای معلولیت نه از سر ترحم؛ بلکه از سر نوع دوستی و دگرخواهی ناشی از خداخواهی دنبال و تبدیل به یک فرهنگ عمومی در جامعه شود.» اگر تحقق مطالبات معلولان یک حق مسلم است، چرا باید آن را به مسائل خیرخواهانه و خداپسندانه گره زد؟!
مشکل اشتغال معلولان با حرف و شعار حل نمی شود
یکی دیگر از نکاتی که در سخنان ریاست جمهور در مراسم روز جهانی معلولان مؤکداً بیان شد، مأموریت به سازمان بهزیستی برای آماده سازی لیست معلولان آماده به کار و ارسال اسامی پشت نوبتی های اشتغال برای سازمان ها و وزارتخانه ها در راستای استخدام افراد جویای کار بود. حال پرسش اینجاست وقتی دولت زمینه ها و مشوق های شغلی اعم از مسائل بیمه ای و معافیت های مالیاتی کارفرمایان را برطرف نکرده و از سوی دیگر هیچ برنامه ای برای حرفه آموزی و توانمندسازی جامعه هدف معلولان در دستور کار ندارد، چه طور می توان انتظار داشت مشکل اشتغال معلولان به همین راحتی حل شود. ایجاد فرصت های شغلی برای معلولان بسترها و ملزوماتی دارد که هنوز هیچ کدام از سوی دولت و وزارتخانه های مسئول مهیا نشده است.
ادبیات دستوری رئیس جمهور گره ای از مشکلات معلولان باز نخواهد کرد
ابراهیم رئیسی مانند سفرهای استانی، در همایش روز جهانی معلولان نیز با ادبیات دستوری تلاش داشت کارهای نکرده دولت خود را با گفتار درمانی به نوعی لاپوشانی کند. جملاتی از این دست که: «مشکلات تجهیزات توانبخشی معلولان از سوی بهزیستی و وزارت تعاون باید برطرف شود»، «تخصیص زمین و ساخت مسکن برای معلولان، از سوی وزارت راه و شهرسازی و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی باید در اولویت قرار گیرد» یا آنجا که ایشان می فرماید: «مراکز توانبخشی معلولان با یک کار جهادی و انقلابی باید تقویت شود»، تمام این باید ها در صورتی است که دولت و مراکزی که در این عتاب و خطاب ها از آنها نام برده شد، هیچ برنامه مشخصی برای عبور از چالش های ذکر شده در بالا ندارند. اگر دولت واقعاً می خواهد مشکلات جدی معلولان در زمینه تجهیزات کمک توانبخشی را برطرف کند، لازمه آن افزایش اعتبارات و بودجه سازمان بهزیستی در زمینه تجهیزات است. با توجه به افزایش پنج تا هفت برابری هزینه تجهیزات توانبخشی معلولان به نسبت سال 96، حتی اگر بودجه تجهیزات بهزیستی به میزان هفت برابر افزایش پیدا کند، تنها پاسخگوی همان روندی است که تا پنج سال پیش طی می شد. این در حالی است که بودجه سازمان در همان زمان تنها پاسخگوی ده درصد نیاز های معلولان در زمینه تجهیزات بود. لذا رفع چالش جدی معلولان در زمینه تجهیزات توانبخشی که به یک قصه پر غصه برای این قشر تبدیل شده است، نیازمند تأمین منابع مالی قابل توجهی از سوی دولت و سازمان برنامه و بودجه است؛ در غیر این صورت نه بهزیستی و نه وزارت تعاون، راه به جایی نخواهند برد. در زمینه ساخت مسکن نیز دولت هیچ برنامه روشن و بودجه مشخصی برای ساخت مسکن معلولان در نظر ندارد. لذا در اولویت قرار دادن معلولان از سوی وزارت راه، مادامی که اعتبارات ساخت مسکن پرداخت نشود، اقدامی صرفاً نمایشی قلمداد می شود و نمی توان ثمره ای برای آن متصور بود. در زمینه مراکز توانبخشی، حداقل مراکز مرتبط با نابینایان در سال های اخیر همواره رو به نابودی بوده و برخی از آنها تعطیل شده اند. لذا معلولان و جامعه ایران دیگر در شرایطی نیست که بتوان مشکلات آن را با گفتاردرمانی و ادبیات شعاری و دستوری برطرف کرد. حل مشکلات واقعی معلولان نیازمند تزریق منابع مالی مناسب، انتصاب مدیران شایسته و متخصص و رتق و فتق مسائل فرهنگی است که متأسفانه فعلاً در میان متولیان اراده ای برای سر و سامان دادن به هیچ کدام مشاهده نمی شود.
افزایش تعداد اعضای تحت پوشش بهزیستی مایه فخر و مباهات علی محمد قادری
یکی دیگر از مواردی که در همایش روز جهانی معلولان بسیار جلب نظر کرد، اعلام افزایش تعداد اعضای تحت پوشش بهزیستی به هفت میلیون نفر از سوی علی محمد قادری، رئیس این سازمان، بود. قاطبه اعضای تحت پوشش بهزیستی را معلولان، زنان سرپرست خانوار، شیرخواران و کودکان بی سرپرست و بد سرپرست، سالمندان از کار افتاده، معتادان و به طور کل اقشار آسیب پذیر جامعه تشکیل می دهند. حال بالاترین مقام سازمان بهزیستی به جای آنکه هدف گذاری این سازمان را کاهش آسیب های اجتماعی و خروج تدریجی اعضای تحت پوشش بهزیستی از چرخه خدمت گیری این سازمان بداند، بابت افزایش نفرات تحت پوشش به خود می بالد و آن را یک اتفاق مثبت در کارنامه مدیریتی خود قلمداد می کند. سازمان بهزیستی با برنامه هایی مانند مشاوره های تخصصی پیش از ازدواج، اجباری کردن غربالگری جنین، گسترش مراکز ترک اعتیاد، کاهش آسیب های اجتماعی و ایجاد اشتغال پایدار با حرفه آموزی برای معلولان و زنان سرپرست خانوار، باید روز به روز اعضای تحت پوشش خود را کاهش دهد و با چابک سازی سازمان، سطح خدمات فعلی را افزایش دهد. بی تردید با توجه به عدم تخصیص اعتبارات لازم به سازمان بهزیستی، هر چه نفرات تحت پوشش افزایش یابد، کیفیت خدمات برای آسیب پذیر ترین اقشار جامعه نیز کاهش می یابد. حال پرسش اینجاست رئیس سازمان بهزیستی به جای پاسخگویی دربارۀ افزایش انسان های آسیب دیده در جامعه، با چه منطقی بابت رشد صعودی مددجویان بهزیستی به هفت میلیون نفر خوشحال است و از این بابت به خود افتخار می کند! پاسخ البته روشن است؛ ایشان هیچ تخصص و اشرافی به مسائل مدیریتی بهزیستی ندارد و هر چه که بیشتر لب به سخن می گشاید، ابعاد فاجعه بیشتر نمایان می شود. منصوب مدیرانی که نگرش آنها تا این اندازه به دور از بدیهی ترین اهداف بهزیستی است، اگر اسمش فاجعه نباشد پس چیست؟ درست مانند سید صولت مرتضوی، وزیر جدید تعاون، کار و رفاه اجتماعی که چندی قبل در همایش مدیران سازمان بهزیستی از آنها بابت سختی کارشان تشکر کرد که بابت مواجهه هر روزه با معلولان، منقلب می شوند. ایشان در همایش روز جهانی معلولان نیز باز هم با یک رویکرد ترحم آمیز با معلولان سخن گفت و اشاره کرد که تزریق عشق و عاطفه خانواده ها به فرد دارای معلولیت، خود به یک فرهنگ بدل شده و بار دولت را کاهش داده است. گویی یکی از مهمترین کارهای دولت تزریق عشق و عاطفه به معلولان است. وزیر جدید کار در این همایش از موافقت دولت با افزایش کمک هزینه پرداختی مندرج در قانون حمایت از حقوق معلولان نیز تشکر کرد؛ اما نگفت افزایش 126 هزار تومانی مستمری معلولان چگونه قرار است پاسخگوی افزایش تورم افسار گسیخته فعلی باشد.
غرض از پرداختن به موارد مطروحه و بازگویی افاضات مسئولین در روز جهانی افراد دارای معلولیت، آن بود که متأسفانه در همایش امسال نیز شاهد ارائه برنامه های مدون برای آینده، ارائه گزارش عملکرد در یک سال گذشته و سخنانی نبودیم که نمایانگر شناخت صحیح مسئولان رده بالای کشور از مشکلات معلولان باشد. در نهایت اینکه لازم است دوباره و چند باره بر این نکته تأکید شود که از چشم اندازی که از سخنان بالا ترین مقامات مسئول مرتبط با معلولان می توان ترسیم کرد، چنین بر می آید که این ادبیات دستوری، نگاه ترحم آمیز و حرف های بی پشتوانه، گره ای از مشکلات معلولان دست کم در یک سال آینده باز نخواهد کرد؛ مشکلاتی که گوش هایشان را در برابر دستور های رئیس جمهور و مدیرانش بسته اند و تو گویی با پیش گرفتن نوعی نافرمانی مدنی، هرچه که رئیس به آنها دستور می دهد حل شوند، آنها از تبعیت از دستور، اجتناب می کنند و همچنان لاینحل باقی می مانند!