نویسنده: مریم مشایخی
منبع: بیست و هفتمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
سم: سلام رفقا! مثل همیشه به برنامۀ ما خوش اومدید. امروز هم یه مهمون خیلی فوق العاده داریم. دوست من، جیمز، قراره برامون راجع به شغلش صحبت کنه. خب جیمز! لطفاً خودت رو معرفی کن و قبل از هر چیز از مشکل بیناییت برامون بگو.
جیمز: ممنون که من رو دعوت کردید. اسم من جیمز وُرنْکِن هست و در شمال شرق اوهایو زندگی می کنم. بیماری چشمی من یه بیماری پیش رونده ست به نام «دیستروفی شبکیه» که پانزده شانزده سالیه من رو درگیر خودش کرده و اگه بخوام خیلی ساده توصیفش کنم، مثل این می مونه که هم زمان هم دوربین باشی هم نزدیک بین. دید نزدیکم خیلی کاربردی نیست و در فاصلۀ بیشتر از یک و نیم متر هم دیدم تار می شه و جزئیات و رنگا رو تشخیص نمی دم.
ـ چند دقیقه پیش به من گفتی که میزان بیناییت رو نمی دونی. فکر می کنم این سؤال به ما کمک کنه، وقتی با کامپیوتر کار می کنی میزان درشت نمایی که ازش استفاده می کنی چقدره؟
ـ معمولاً ۲۰۰ تا ۳۰۰درصد، اما فاصله م با مانیتور فقط ده سانتی متره. هم به مونیتور نزدیک می شم هم شدت درشت نمایی رو بالا می برم.
ـ چقدر این کار برای من آشناست. خب جیمز! زندگیت رو چطور می گذرونی؟
ـ در اصل در دنیای استراتژی بازاریابی تجاری مشغولم، اما به تازگی به دنیای دسترس پذیری دیجیتال وارد شدم. چون مدرکم در زمینۀ بازاریابی تجاری بود، این کار رو شروع کردم. در این فضا کار هایی مثل طراحی وبگاه، بهینه سازی موتور جستجو، تبلیغات در گوگل و رسانه های اجتماعی رو انجام می دادم. حدود دو سال پیش بود که در یک گفتگو بحث دسترس پذیری دیجیتال مطرح شد و من با اینکه با معلولیت بزرگ شده بودم و پنج سال هم در کالج درس خونده بودم، در نهایت شگفتی هیچ چیز راجع به این موضوع نشنیده بودم. خب! من به جای شرمندگی و دور شدن از این مبحث به سراغش رفتم و حدود یک سال و نیم در موردش تحقیق کردم، راهنمایی گرفتم و قبل از تصمیم به تغییر شغل، کار هایی از این دست انجام دادم؛ چون می خواستم در انجام یه کار جدید، بهترین نسخۀ خودم باشم، نه اینکه صرفاً به عنوان یک مبتدی کار جدیدی رو شروع کنم و کم کم رشد کنم.
ـ خب جیمز! تو یه کم از راهنمایی و آموزشایی که گرفتی حرف زدی. آیا این آموزشا روند عادی ای هست که برای ورود به این شغل باید طی بشه یا تو راه خودت رو رفتی؟ به طور کلی چه آموزشایی برای این شغل وجود داره؟
ـ قطعاً من راه خودم رو رفتم، البته با راهنمایی برخی اساتید. درکل فکر نمی کنم راه مستقیم و مشخصی برای ورود به حوزۀ دسترس پذیری دیجیتال وجود داشته باشه. این حوزه، تقریباً حوزۀ نامحدودیه، درست مثل استاندارد ها و دستورالعملاش. خب! قطعاً شما می تونید گاهی آموزشا و حتی دوره های آموزشی هم در این زمینه پیدا کنید، اما همۀ اینا به نوعی تونلی به سمت انجمن بین المللی متخصصان دسترس پذیری هستن؛ همون سازمانی که آزمونای پروانۀ دسترس پذیری رو برگزار می کنن و در نهایت گواهی رو به افراد واجد شرایط که آزمون رو با موفقیت بگذرونن اعطا می کنن.
ـ معمولاً ما فکر می کنیم برای حوزه هایی مثل توسعۀ وبگاه ها یا فناوری اطلاعات کلاسای آموزشی مشخصیست که افراد رو تا حدی با این حوزه ها آشنا می کنه. ولی درکل به نظر می رسه مفهوم دسترس پذیری روز به روز مرسوم تر می شه.
ـ یه جوک بین همکاران من هست و اونم اینه که برای هر مدرک چهارساله شاید به زحمت یه دورۀ آموزشی راجع به دسترس پذیری پیدا بشه. در مورد درستی یا نادرستی این نکته نظری ندارم، ولی من واقعاً می بینم که به مرور زمان از واژۀ دسترس پذیری در نرم افزار ها و وبگاه ها خیلی بیشتر از قبل استفاده می شه. خیلی می شنوم که می گن نرم افزار ما برای افراد معلول دسترس پذیر شده و نه صرفاً برای افراد عادی؛ بنابراین خط خاکستری بین دسترس پذیری و قابل استفاده بودن، روزبه روز خاکستری تر می شه و به نظر من این لزوماً چیز بدی نیست.
ـ اگه کسی بخواد این مسیر رو دنبال کنه، به نظر تو به چه آموزشا و تخصصایی نیاز داره؟
ـ راستش من با جستجو در گوگل شروع کردم و اولین چیزی که جستجو کردم راهنمای دسترس پذیری محتوای شبکه بود که ورژن فعلیش 1 و 2 هست. خوندن محتوای این راهنما درک عمیق تری راجع به این حوزه به ما می ده. بعد از اون می تونید مطالبی رو جستجو کنید که کنجکاوی شما رو قلقلک می ده. واقعیت اینه که دنیای دسترس پذیری بسیار گسترده ست، مثلاً شما می تونید بر بحث دسترس پذیری چندرسانه ای، دسترس پذیری وبگاه ها، نرم افزار های تلفن همراه، پرونده ها یا مدیریت پروژه تمرکز کنید، البته از راهنمای کاربردی اونا هم استفاده کنید.
ـ خب! بریم سراغ ابزارا. برای این شغل از چه ابزار ایی استفاده می کنی؟ نرم افزار، سخت افزار، زمان، وسیلۀ حمل و نقل، به طور کلی به چه ابزار ایی نیاز داری؟
ـ زیبایی فضای دسترس پذیری دیجیتال، به خصوص وقتی در حوزۀ تست نرم افزارا و وبگاه ها و متنا کار می کنی، اینه که از هر ابزار دسترس پذیری، چه نرم افزار و چه سخت افزار، که شما باهاش راحتید، می شه استفاده کرد؛ درواقع شرکتایی هستن که برای تست نرم افزارا، متنا و وبگاه هاشون دنبال افرادی می گردن که ازشون کمک بگیرن؛ بنابراین شما با هر ابزاری که راحتید، می تونید فرصتای شغلی متناسب با اون ابزار مورد نظرتون رو پیدا کنید و با هر ابزاری که باهاش راحتید کار کنید، مثلاً من با متنای درشت خط، مرورگر ای دسکتاپ، افزایش اندازۀ متن و استفاده از تضاد رنگا در موبایل و صفحه خوان ان وی دی ای استفاده می کنم و وقتی قراره دسترس پذیری وبگاهی رو تست کنم، حوزۀ کار من می شه همون ابزار ایی که کار باهاشون برام راحته، مثلاً متناسب بودن تضاد رنگا در یک وبگاه رو تست می کنم. خیلی از این موارد هست که شما می تونید انتخاب کنید و در اونا مهارت پیدا کنید. حوزۀ دسترس پذیری با در نظر گرفتن انواع معلولیتا اون قدر گسترده ست که شما باید مبحث مورد علاقۀ خودتون رو پیدا و در اون مهارت پیدا کنید.
ـ قبل از این شغلا شغلای دیگه ای هم تجربه کردی؟
ـ بله! در سال اول کالج فقط شش هفته توی یه رستوران کار می کردم. به نظرم اونا متوجه مشکل بینایی من نشدن و من رو برای انجام همۀ کار ها بیرون می فرستادن و این خیلی برای من استرس زا و خسته کننده بود. بعد از اون یه تولیدی کوچیک تی شرت و هودی راه انداختم. بعد همه چی دومینووار پیش رفت و توجه ها به سمت کار من جلب شد. مردم می پرسیدن چطور می تونی تو فضای مجازی این قدر دنبال کننده داشته باشی. پس شروع کردم به کار هایی مثل مشاوره در زمینۀ بازاریابی. درنهایت با شرکتا و سازمانای زیادی در این حوزه کار کردم و از هر فرصتی برای کار کردن تو این حوزه استفاده کردم و درنهایت به این شغل رسیدم.
ـ چقدر عالی جیمز! خیلی ممنونم از اینکه قصۀ خودت رو با ما به اشتراک گذاشتی.