آشنایی با ساختار تشکل های نابینایان در ایران

نویسنده: مسعود طاهریان

منبع: شانزدهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا

دانلود نسخه ی صوتی نوشته

دانلود پادکست

برگی از خاطرات من

با اینکه نابینا بودم و در تهران زندگی می کردم؛ ولی با مؤسسه عصای سفید وقتی آشنا شدم که برای پژوهش دانشگاهی ام می خواستم با افراد دارای آسیب بینایی مصاحبه کنم. قرار شد در زمان های خالی کلاس های موسیقی و سلفژ، در اتاق آکوستیک پیانو، میزی برایم بگذارند تا بتوانم با بچه ها صحبت کنم. در آن چند روز دیدم که بچه ها مؤسسه را پاتوقی برای خود کرده اند و در آن جمع می شوند. آن زمان خبری از تعطیلی مؤسسه نبود و همه از پیر و جوان، زن و مرد به آنجا رفت و آمد می کردند و انواع کلاس های آموزشی مانند مهارت های جهت یابی و حرکت، کاربری کامپیوتر، سفالگری و… برگزار می شد. بیشتر اوقات در کافه تریای مؤسسه چند نفری نشسته بودند که با هم حرف می زدند و شوخی می کردند. در بین مدرسان مؤسسه افراد نابینا و کم بینای موفق زیادی هم بودند که مهارت های خود را به سایر بچه ها آموزش می دادند. در کل مؤسسه جایی بود که افراد نابینا و کم بینا بتوانند با یکدیگر آشنا شوند و تجربه های خوش آیندی داشته  باشند.

تشکل ها و سازمان های مردم نهاد، پایگاهی برای حمایت و توانبخشی افراد نابینا و کم بینا

تشکل ها و سازمان های مردم نهاد (ان جی اُ) مختلفی در سراسر کشور وجود دارد که به افراد نابینا و کم بینا خدمت رسانی می کنند. در کنار نهاد های دولتی مانند آموزش و پرورش استثنایی و بهزیستی، می توان از آنها در زمینه های مختلفی کمک گرفت. خدمات این تشکل ها و سازمان ها به دو دستۀ توان بخشی و حمایتی تقسیم می شود. خدمات پزشکی، پیشگیری، روانشناختی، آموزشی، شغلی، تکنولوژیکی، ورزشی، هنری، تفریحی و سیاحتی در دسته توانبخشی و خدمات حقوقی، فرهنگی، اجتماعی، مددکاری، مالی، معیشتی، مسکن، تجهیزاتی، پژوهشی، مناسب سازی شهری، مکاتبه و مذاکره با نهاد های حکومتی و بین المللی در دسته حمایتی قرار می گیرد.

این تشکل ها و سازمان ها مجوز و پروانه فعالیت خود را از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی می گیرند و زیر نظر این نهاد های دولتی فعالیت می کنند؛ ولی در حال حاضر برخی از مؤسسات و انجمن های مردم نهاد هستند که مجوز و پروانه فعالیت خود را از نهاد های دیگری مانند سازمان جوانان، نیروی انتظامی و فرمانداری ها گرفته اند. به علت رفع همین نا هماهنگی های موجود، مرکز پژوهش های مجلس به دنبال نهایی کردن یک پیش نویس قانون است که بر اساس آن در آینده نزدیک تمام تشکل ها و سازمان های مردم نهاد باید مجوز خود را از وزارت کشور بگیرند.

این تشکل ها و سازمان ها به دو شیوه هیئت امنایی یا مجمع عمومی اداره می شوند. در شیوه اول، هیئت مدیره و مدیر عامل به هیئت امنا پاسخ گو هستند و باید تصمیمات آنها را اجرا و پیگیری کنند. همچنین هیئت مدیره با انتخاب مستقیم هیئت امنا و مدیر عامل هم به واسطه هیئت مدیره تعیین می شود؛ ولی در شیوه دوم تمام اعضا مجمعی را تشکیل می دهند و با انتخابات عمومی، هیئت مدیره را تعیین می کنند؛ درنتیجه هیئت مدیره نماینده مجمع عمومی است و باید به تمامی اعضا پاسخ گو باشد. همچنین تمامی اعضا در انتخاب مدیر عامل به طور غیرمستقیم نقش دارند.

مؤسسۀ حمایت از بیماران چشمی آرپی که خود یکی از این تشکل ها و سازمان های مردم نهاد است، لیست تمامی مؤسسات و انجمن های غیردولتی سراسر کشور را که در حوزه افراد نابینا و کم بینا فعال هستند، جمع آوری و در سایت خود منتشر کرده  است. می توان با مراجعه به سایت این مؤسسه، مشخصات و حوزه فعالیت این مراکز را با تفکیک استانی مشاهده کرد.

نقد و بررسی فعالیت های تشکل ها و سازمان های مردم نهاد افراد نابینا و کم بینا

امروزه با تعطیل شدن تدریجی مراکز توانبخشی دولتی و با برون سپاری وظایف نهاد های حمایتی حکومت مانند سازمان بهزیستی، عضویت افراد نابینا و کم بینا در تشکل ها و سازمان های مردم نهاد نزدیک به محل سکونت بیش از پیش اهمیت پیدا کرده  است. حتی گاهی اوقات نیاز های این افراد در برخی از مناطق تنها با کمک خدمات این نهاد های غیر دولتی رفع می شود. ولی در حال حاضر فرایند گرفتن مجوز و پروانه فعالیت این تشکل ها و سازمان ها آشفته است و نظارت کافی بر روی مصرف منابع مالی دولتی و مشارکت های مردمی آنها وجود ندارد. همچنین نهاد های نظارتی نتوانسته اند با داشتن معیار های دقیق راستی آزمایی در رابطه با گزارش های دوره ای، کیفیت عملکرد این نهاد های غیردولتی را به درستی رصد کنند؛ درنتیجه افراد نابینا و کم بینا در استفاده از امکانات و تسهیلات غیر دولتی سر در گم هستند و نیاز هایشان کامل رفع نمی گردد. چراکه در بیشتر موارد این مراکز با وجود حسن نیت، توسط مسئولان خود به صورت بی شکل، بی برنامه و سلیقه ای اداره می شوند و حتی گاهی اوقات انجام فعالیت های خارج از اساسنامه اولیه، در دستور العمل مدیران قرار می گیرد. همچنین در مؤسسات و انجمن ها کمتر به حوزه توان بخشی به ویژه مسائل آموزشی پرداخته می شود. از طرفی دیگر، پایگاه اطلاعاتی یک پارچه ای برای آشنایی با راه های ارتباطی و حوزه فعالیت این نهاد های مردم نهاد وجود ندارد و مراکز تنها به صورت دهان به دهان معرفی می شوند. علاوه بر این به علت نبود حمایت لازم، هر چند وقت یک بار یکی از این تشکل ها و سازمان ها به علت انواع مشکلات مانند مالی و محل اسکان، تعطیل می شوند.

با بروز مشکلات ذکر شده در بالا، تشکل ها و سازمان های مردم نهاد افراد نابینا و کم بینای سراسر کشور، در سال 1393 و زیر نظر وزارت کشور، شبکه ملی «چاوش» را تأسیس کردند تا با کمک یکدیگر فعالیت های خود را یکپارچه و هماهنگ نمایند و قدرت چانه زنی شان را با نهاد های حکومتی و اجتماعی افزایش دهند. سازمان بهزیستی هم در سال 1399 شبکه ملی «شمنا» را تشکیل داد تا بر فعالیت تشکل ها و سازمان های افراد دارای آسیب بینایی نظارت کند و مسیر رسیدن به اهداف و خواسته های آنها را هموار نماید؛ ولی تاکنون این دو شبکه ملی نتوانسته اند نقش پر رنگی در کاهش مشکلات افراد نابینا و کم بینای کشور داشته  باشند؛ چراکه این دو شبکه امکانات و حمایت مالی لازم برای فعالیت های خود را ندارند، چشم انداز مشخصی در فعالیت های آنها دیده نمی شود، نهاد های حکومتی با آنها همراه نیستند، چنددستگی بین تشکل ها و سازمان های افراد نابینا و کم بینا قدرت چانه زنی شان را کاهش داده  است و علاوه  بر  اینها، به حکومت و نهاد های غیر دولتی وابستگی دوگانه دارند. این مسائل باعث می شود که این دو شبکه ملی نتوانند ناظر خوبی برای فعالیت های انجمن ها و مؤسسات افراد نابینا و کم بینای کشور باشند یا به انسجام و همگرایی نهاد های غیردولتی بپردازند. در مقاله «شمنا در مسیر چاووش/ شبکه هایی که ملی نیستند»، از مجله نسل مانا، به نقد و بررسی بیشتر فعالیت های این دو شبکه ملی نابینایان کشور پرداخته شده  است.

سخن آخر

حضور موثر تشکل ها و سازمان های مردم نهاد در خدمت رسانی به افراد نابینا و کم بینای نیازمند به توانبخشی و حمایت، بیش از گذشته احساس می شود و نبود پایگاهی برای ارتباط بین این افراد امروزه به مسئله ای جدی تبدیل شده  است. به همین منظور تمامی انجمن ها و مؤسسات افراد نابینا و کم بینا باید برای ساخت هویتی مستقل و منحصر به فرد بکوشند، خدمت رسانی به جامعۀ هدف را در اولویت فعالیت های خود قرار دهند، با سایر نهاد های مردم نهاد همسو، به منظور افزایش قدرت چانه زنی فعالیت های هماهنگ و منسجم گروهی انجام دهند و در نهایت به اعضای نابینا و کم بینای خود اصول و راه کار های مطالبه گری صحیح را آموزش دهند.

نهاد های دولتی هم اگر گوشی برای شنیدن و قصدی برای بهبود شرایط دارند، باید از ساخت نهاد های موازی پرهیز کنند، از تشکل ها و سازمان های مردم نهاد حمایت حقوقی و مالی کنند، نظارت بر فعالیت های نهاد های غیردولتی را خود بر عهده بگیرند، با تقویت بازو های نظارتی خود و با ایجاد یک سیستم عینی، دقیق، متمرکز و منظم بر روی اجرای وظایف انجمن ها و مؤسسات نظارت کنند و همچنین با اعمال فشار مانند کاهش یا حذف حمایت مالی، گرفتن محل اسکان یا باطل كردن پروانه فعالیت، بخش خصوصی را به اجرای وظایف خود در حیطه اساسنامه اولیه مجبور نمایند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شانزده − 6 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *