مقاله: دفاع شخصی، امنیت و آسیب بینایی

نویسنده: زهرا همت

منبع: شانزدهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا

دانلود نسخه ی صوتی نوشته

بیشتر ما هنگامی که اصطلاح دفاع شخصی را می شنویم، در ذهن تصور می کنیم که دفاع شخصی یک فعالیت کاملاً فیزیکی و مجموعه ای از تکنیک ها و مهارت ها برای مقابله با آسیب های جسمانی است؛ اما محافظت از سلامت روان و حفظ آرامش در برابر آزار های روانی نیز از جوانب بسیار مهم دفاع شخصی است که متأسفانه بیشتر ما هیچ گونه توجهی به آن نداریم.

در جامعه ای زندگی می کنیم که مهربانی و ترحم به گونه ای با هم در آمیخته اند و در بیشتر مواقع از همدیگر قابل تفکیک نیستند و نمی توانیم حدس بزنیم که فردی که در خیابان به سمت ما می آید و برای عبور به ما کمک می کند، مهربانی را به نمایش می گذارد یا خیر. از این گذشته در بیشتر مواردی که فردی برای کمک و همراهی فرد نابینا پیش قدم می شود، او هیچ نیازی به کمک ندارد و همراهی او باعث اخلال در جهت یابی و حرکت است و حتی برایش آزاردهنده است و موارد بسیار کمی هست که فرد آسیب دیده بینایی واقعاً به کمک دیگران نیازمند می شود. به دلیل عدم اطلاع رسانی و معرفی درست و واقع بینانه پدیده معلولیت و آموزش صحیح جامعه، مردم اغلب تصور می کنند که افراد با آسیب بینایی هیچ گونه توانایی ای ندارند و برای انجام ساده ترین کارها به دیگران وابسته اند و با همین تصور ناگهان به فرد با آسیب بینایی نزدیک می شوند و بدون هیچ صحبتی، دست یا عصای او را می گیرند و می کشند و به سویی می برند. این کار برای فرد آسیب دیده بینایی بسیار ناراحت کننده است و حتی موجب ترس و به هم خوردن تمرکز او می شود. این کار برای فرد نابینا، هم مخاطرات فیزیکی و هم آزردگی های روانی را به  همراه دارد. هنگامی که فرد آسیب دیده بینایی با همراهی شخص دیگری از خیابان عبور می کند، عملاً نمی تواند از خودش در مقابل خطرات محافظت کند و این به معنای عدم امنیت جسمانی است و در جایی که فرد به تنهایی و بدون کمک دیگری می تواند از خیابان بگذرد، این همراهی ها آزردگی روانی را در پی خواهد داشت. بنا بر این به نظر می رسد که درگیر تعارف و رودربایستی بودن، خوب نیست و فرد آسیب دیده بینایی باید گاهی به خاطر حفظ سلامت جسمانی و آرامش روانی خودش، بتواند با صراحت نه بگوید و کمک های دیگران را نپذیرد. یک تمرین ساده این است که هر روز صبح که لباس می پوشید و آماده بیرون رفتن می شوید، با خود این جمله را تکرار کنید: «ممنون از محبت شما؛ ولی من الآن به کمک نیاز ندارم».

اغلب کسانی که با آسیب بینایی متولد نشده  و بعدها دچار این آسیب شده اند، تصور می کنند که چون قبل از آسیب بینایی، بیشتر اطلاعات محیطی را از طریق دیدن دریافت می کرده اند، حالا دیگر نمی توانند متوجه جزئیات محیط شوند و بدون کمک دیگران قادر به انجام هیچ کاری نیستند؛ اما این افراد باید بدانند که با پرورش سایر حواس و یادگیری مهارت هایی، می توانند از عهده بسیاری از کارها بر آیند. فرد آسیب دیده بینایی یاد می گیرد که نقش پر رنگ تری به حواس دیگر (شنوایی، لامسه، بویایی و چشایی) بدهد. برای مثال، هنگامی که فرد با آسیب بینایی در خیابانی پیاده روی می کند، با شنیدن صدای بلند دیگران متوجه درگیری در آن جهت می شود یا با استشمام بوی دود، متوجه خطر آتش سوزی می شود. هرقدر فرد آسیب دیده بینایی حواسش را بهتر پرورش داده باشد، زودتر متوجه موانع و مخاطرات احتمالی می شود و به موقع مسیر مناسب تری برای عبور انتخاب می کند. بنا بر این می توان گفت که افراد آسیب دیده بینایی، با پرورش حواس و یادگیری تکنیک های لازم می توانند به اندازه سایر شهروندان ایمنی داشته باشند.

افراد آسیب دیده بینایی باید مهارت های مناسب شرایط گوناگون را بیاموزند. برای مثال، یکی از چالش های بزرگ افراد با آسیب بینایی، حضور در پایانه های اتوبوسرانی و پیدا کردن ایستگاه اتوبوس مورد نظر و سوار شدن و پیاده شدن در مقصد است. این پایانه ها معمولاً مکان های بزرگی هستند و دارای نشانه های جهت یابی کمی هستند و افراد آسیب دیده بینایی باید به خوبی با این مکان ها آشنا شوند تا بتوانند راحت تر تردد کنند. یکی دیگر از معضلات استفاده از حمل و نقل عمومی که البته فقط مختص افراد با آسیب بینایی نیست و همه مردم با آن مواجه اند، سرقت در پایانه ها و اتوبوس هاست. نیک می دانیم که استفاده از عصا و محافظت از کیف و تلفن همراه و سایر وسایل به طور همزمان، کار دشواری است و افراد لازم است مهارت های حفاظتی مناسب را برای این موقعیت ها خوب بیاموزند و تمرین کنند؛ اما خطرناک ترین موقعیتی که فرد با آسیب بینایی ممکن است در آن قرار بگیرد، زمانی است که تصور می کند باید به خاطر اجتناب از نگاه های دیگران، عصا به دست نگیرد. این کار می تواند مخاطرات بسیار زیادی را برای فرد آسیب دیده بینایی همراه داشته باشد؛ چرا که بسیاری از اطلاعات محیطی به کمک عصای سفید دریافت می شود و عصا می تواند امنیت زیادی برای فرد تأمین کند؛ اما فرد با آسیب بینایی با تصوری اشتباه، هم خود را از چنین امنیتی محروم می کند و هم کار جهت یابی و حرکت را نیز بر خود دشوار می سازد. فردی که با عصای سفید حرکت می کند، معمولاً سرش را بالا می گیرد و در نظر دیگران دارای اعتماد به نفس است؛ ولی فردی که بدون عصا راه می رود، معمولاً برای دقت بیشتر و تعیین مسیر مناسب تر، سرش را پایین می اندازد و فردی مضطرب و فاقد اعتماد به نفس به نظر می آید. اشخاصی که به تازگی دچار آسیب بینایی شده اند، معمولاً اعتماد به نفس کافی را برای استفاده از عصای سفید ندارند و باید تمرینات بسیاری انجام دهند تا بتوانند به راحتی و با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر از عصای سفید استفاده کنند و از امنیت حاصل از این کار بهره مند شوند.

با این تفاصیل اکنون می دانیم که افراد آسیب دیده بینایی باید مهارت هایی را برای محافظت جسمانی و روانی خود بیاموزند و تمرین کنند. مهم ترین این مهارت ها، جهت یابی و حرکت و به کار گیری صحیح عصای سفید است. تکنیک های جهت یابی و حرکت و به همراه داشتن عصای سفید می تواند نقش بسیار پر رنگی در دریافت اطلاعات محیطی و تأمین ایمنی فیزیکی فرد آسیب دیده بینایی داشته باشد. در اهمیت استفاده از عصای سفید هر چه بگوییم کم گفته ایم. علاوه بر این، افراد آسیب دیده بینایی باید مهارت های محافظت روانی را نیز به خوبی بیاموزند و تمرین کنند. هنگامی که فرد آسیب دیده بینایی انتخاب می کند که به جای در خانه ماندن یا وابستگی به اطرافیان، با اتکا به مهارت های جهت یابی و حرکت و استفاده از عصای سفید زندگی مستقلانه ای داشته باشد، ضروری است که جایگاه نگاه ها و صحبت ها و اظهار نظر های رهگذران کوچه و بازار را در زندگی خود کمرنگ کند و ضمن حفظ آرامش خود، تلاش کند هر زمانی که نیازی به کمک و راهنمایی دیگران ندارد، به راحتی به پیشنهادهای کمک، جواب منفی بدهد و با این کار هم امنیت جسمانی و هم امنیت روانی را برای خود تأمین کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ده − یک =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *