نویسنده: امیر سرمدی
منبع: هشتمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
وقتی صحبت از سازمان های مردم نهاد در ایران، آن هم در حوزه آسیب دیده گان بینایی به میان می آید، ناخودآگاه اولین چیزی که به ذهن متبادر می شود، رشد قارچ گونۀ این انجمن ها در سال های اخیر است. انجمن هایی که تعدادشان در دو دهۀ اخیر شاید از مرز نود مؤسسه، انجمن، جامعه، کانون و به طور کلی سمن های مجوزدار هم گذشته باشد؛ سمن هایی که یا از وزارت کشور مجوز گرفته اند یا زیر نظر بهزیستی، فرمانداری و بخشداری و نیروی انتظامی فعالیت می کنند. مجوز برخی های شان دیگر منقضی شده و از بسیاری از آنها هم تنها در حد یک نام باقی مانده است. خیلی های شان به صورت خانوادگی و دورهمی اداره می شوند و نشانی از یک سازمان مردم نهاد حرفه ای ندارند. برخی از این انجمن ها با فعالیت محدود در سطح یک شهرستان یا استان تأسیس شده اند و برخی هم تنها به علت منفعت های شخصی ادامه فعالیت می دهند. ثمرۀ حیات چنین سمن هایی نهایتاً بی اعتبار کردن اقداماتشان نزد جامعه هدف و عدم مشارکت فعالانه نابینایان نخبه در این انجمن هاست. آن دستۀ انگشت شمار هم که فعالیت های اثربخشی ارائه می کنند، بعضاً برنامه و اهداف مشخصی ندارند.
عدم تعیین اولویت ها
انجمن ها عمدتاً اولویت های کاری خود را تعیین نکرده اند و کمتر شاهد فعالیت های تخصصی از سوی آنها هستیم. وقتی اساسنامه این انجمن ها را مطالعه می کنیم، اهداف مشترک و یکسانی در آنها به چشم می خورد؛ گویی که از روی هم کپی شده اند. خیلی از این انجمن ها حتی فاقد یک وبسایت اطلاع رسانی هستند و اولویت های کاری خود را هم تعیین نکرده اند و اعضای هیئت مدیره آنها شرح وظایف و برنامه مشخصی ندارند و استفاده از نیرو های صرفاً داوطلب در بدنه اصلی انجمن باعث شده برنامه های شان به کندی پیش برود. از آنجا که افراد داوطلب حقوق مشخصی هم دریافت نمی کنند، انتظار چندانی هم از آنها در قبول مسئولیت های مشخص نمی رود. اولین چیزی که در انجمن های فعال باید مد نظر قرار گیرد، رایزنی با شرکت ها و صنایع بزرگ برای جذب و استخدام نیروی انسانی برای پیشبرد اهداف اصلی انجمن است. این کار می تواند کمک قابل توجهی به پر کردن خلأ ها و کمبود های مالی انجمن ها بکند. از نیرو های داوطلب نیز می توان در برخی پروژه ها و به صورت پاره وقت استفاده کرد. لذا بر انجمن ها واجب است ابتدا اولویت های برنامه های خود را تعیین کنند و سپس در راستای رسیدن به آن، از افراد متخصص استفاده کنند؛ تا بتوانند برای جامعۀ هدف خود اثربخش باشند.
راه اندازی کارگروه های تخصصی
بسیاری از انجمن های نابینایان فاقد کمیته ها و کارگروه های تخصصی برای پیشبرد برنامه ها و اهداف خود هستند. تن ندادن به خرد جمعی و عدم استفاده از نظرات و ایده های اعضای جامعه هدف، باعث شده بسیاری از انجمن ها فاقد رشد و بالندگی باشند و در سال های اخیر همواره درجا بزنند. آن دسته معدودی هم که اسماً کمیته های تخصصی تشکیل داده اند، یا خروجی مشخصی از کمیته های آنها بیرون نیامده است و یا در بُعد اطلاع رسانی کم کاری کرده اند.
همان طور که اشاره شد، این وجه غالب سمن های نابینایی در ایران است و نباید فعالیت های درخور فرهنگی، آموزشی و ورزشی برخی از انجمن ها در سال های اخیر را نادیده گرفت. فعالیت های ارزشمند برخی از این انجمن ها در مقایسه با تعداد مؤسسات مجوزدار بسیار اندک است و باید توسعه یابد. انجمن های نابینایی می توانند کمیته هایی تخصصی از جمله روابط عمومی، آموزشی، توانبخشی و توانمندسازی، فرهنگی و هنری، حقوقی، ورزشی، جذب مشارکت های مردمی، دانشجویان و دانش آموزان، اشتغال و کاریابی، فناوری اطلاعات، تجهیزات کمک توانبخشی، خدمات مشاوره ای و بسیاری از فعالیت های تخصصی دیگر را تشکیل دهند و با تعیین یک مسئول متخصص برای هر کدام از این کمیته ها، هدفمند تر به راه خود ادامه دهند. هم افزایی و استفاده از خرد جمعی نابینایان در استان ها محاسن بسیاری دارد که متأسفانه سمن های نابینایی عمدتاً به آن تن نمی دهند.
مدیران سالخورده جای خود را به جوان تر ها بدهند
آسیب دیگری که در بسیاری از سمن ها به چشم می خورد، سن بالای مدیران بسیاری از انجمن های نابینایی است: مدیرانی که علی رغم داشتن تجربه مدیریتی، خود را با تکنولوژی های روز تطبیق نداده اند و اساساً اعتقادی به مشورت کردن با نیرو های جوان تر، خوش فکر و متخصص در امور مختلف ندارند؛ مدیرانی که پس از دو یا سه دهه فعالیت بر مسند مدیریت یک انجمن، حاضر نیستند جای خود را به جوان تر ها بدهند و با ایجاد تغییرات ساختاری، موتور محرکه انجمن خود را تقویت کنند. نتیجۀ چنین اقداماتی، بروز رخوت و دلسردی در میان اعضای جامعه هدف در یک شهرستان یا استان است و عدم مشارکت فعالانه نیرو های نخبه را به همراه دارد. میدان ندادن به جوان تر ها باعث شده وقتی این دسته از مدیران در جلسات با مسئولان شرکت می کنند، به علت نداشتن برنامه و اهداف مشخص، موفقیت چندانی هم به دست نیاورند. چنین مدیرانی اگر خود را صاحب مادام العمر یک انجمن می دانند و حاضر به ترک میز خدمت نیستند، حداقل باید با تشکیل اتاق فکر از میان نخبگان جامعه هدف و دادن برخی از اختیارات به آنها، اثربخشی انجمن خود را افزایش دهند.
پیشنهاد تشکیل انجمن های منطقه ای و ادغام شبکه های ملی
آنچه که مشخص است، ثبت نزدیک به یکصد انجمن نابینایی، نتوانسته مشکلات و چالش های متعدد این قشر را برطرف سازد. نگاهی به کشور های توسعه یافته مانند اسپانیا، انگلستان و آمریکا نشان می دهد که معمولاً یک یا سه چهار انجمن ملی قدرتمند، بار مشکلات نابینایان در این کشور ها را به دوش می کشند؛ لذا ایجاد تشکل های منطقه ای و هم افزایی آنها با یکدیگر، شاید بتواند توان تخصصی و نیروی انسانی آنها را تقویت کند و باعث اثربخشی بیشتر آنها شود. نگارنده معتقد است در این راستا، کشورمان را می توان از نظر جغرافیایی و همجواری استان ها به هفت منطقه تقسیم کرد و یک انجمن، راهبری مشکلات نابینایان و پوشش نیاز های آنها در حوزه های مختلف در آن ناحیه را بر عهده بگیرد: منطقه شمال غرب؛ استان های نیمه غربی؛ استان های شمالی؛ دامنه جنوبی البرز؛ فلات مرکزی؛ استان های جنوبی و نواحی نیمه شرقی کشور، از جمله مناطقی هستند که می توانند با هم افزایی و ایجاد یک تشکل متمرکز، مشکلات و خواسته های نابینایان را بهتر به شبکه های ملی و مسئولان کشوری منعکس کنند. تحقق این امر البته به معنای تعطیلی تمامی انجمن های این مناطق نیست؛ بلکه صرفاً مدیریت و راهبری انجمن های آن ناحیه ذیل یک انجمن قدرتمند شکل می گیرد و سایر انجمن ها به مثابه واحد های آن تشکل در آن منطقه هستند. ضرورت دیگری که در بحث سمن های نابینایی باید به آن توجه شود، ادغام هرچه سریع تر هر دو شبکه ملی نابینایان یعنی «چاووش» و «شمنا» است. تجربه یک سال گذشته نشان داده که ایجاد دو شبکه ملی نه تنها رقابت سالم برای پیگیری مشکلات نابینایان را به دنبال نداشته؛ بلکه در بسیاری از موارد باعث موازی کاری و ایجاد تفرقه میان مدیران و انجمن ها شده است. این دو شبکه نه تنها هیچ فعالیت های ملی و شبکه ای در سطح کشور نداشته اند؛ بلکه همان طور که پیش تر اشاره شد، نقش آنها در سطح یک سمن تقلیل یافته است. چاووش و شمنا هم مانند بسیاری از انجمن های نابینایی که دو مجوز برای فعالیت دارند، می توانند از هر دو نهاد بهزیستی و وزارت کشور مجوز فعالیت داشته باشند؛ اما از نظر چارت سازمانی، اعضای هیئت مدیره و سیاست گذاری یک شبکه واحد را تشکیل دهند. ایجاد هفت انجمن منطقه ای تحت چتر واحد یک شبکه ملی، به همراه نکاتی که در بالا بدان اشاره شد، شاید بتواند بخش عمده ای از مشکلات سمن های ویژه نابینایان در ایران را برطرف کند. مشکلات انجمن های نابینایان البته تنها به این مسائل خلاصه نمی شود و در مجال دیگری به آنها خواهیم پرداخت.