یادداشت طنز: شرحی بر انحراف بنیادین برنامه ی عصر جدید

راستش را بخواهید تصمیم گرفته بودیم در این قرن جدید سعی کنیم سمعکمان را تعویض کرده و با سمعک خوش شنوی مسائل را بشنویم. خب وقتی نمی بینیم هر نوع عینکی هم بزنیم فایده ای ندارد. پس بر ما خرده نگیرید که از گزینه های جایگزین استفاده کنیم. به هرحال سعی کردیم مثبت باشیم که ناگهان جناب آقای علیخانی که خیلی هم معروف و محبوب است، با تریلی از روی مثبت نگری ما رد شد. ماجرا آن قدر سروصدا کرده که بدانید از چه می گویم؛ ولی اگر نمی دانید بگویم که دوستمان در برنامۀ عصر جدید که ۲۷ اسفند سال گذشته پخش شد، یک خانم به اتفاق مادرش را به روی صحنه آورد. این خانم و مادرش که از افراد بسیار، بسیار خوشنام در بین نابینایان شیراز هم هستند، در این برنامه مدعی شدند که دخترخانم قصۀ ما که نابینای مطلق هم بوده، در بیمارستان خدادوست شیراز، شش ماه قبل طی عمل جراحی مبتنی بر سلول های بنیادین، از تاریکی مطلق به روشنایی کامل رسیده و تصویر را با رزولوشن بالا و فول اچ دی دریافت می کند؛ اما مشکل اینجاست که این عملی که ایشان مدعی به انجام آن هستند، در تمام دنیا در مرحلۀ آزمایشی خود به سر برده و در ضمن این خانم هم طبق شهادت همشهری های نابینای خود نیمه بینا بوده، نه نابینا. بیمارستانی که ایشان اسمش را آوردند طبق استعلام نابینایان همیشه در صحنه اعلام کرده که چنین چیزی صحت نداشته و این خانم فقط عمل انحراف چشم در آنجا انجام داده است.

اما بعد از این برنامه، واکنش های تندی را علیه این برنامه از طرف جامعۀ نابینایان شاهد بودیم؛ ولی ما که قول دادیم مثبت باشیم، تمام تلاشمان را می کنیم که سر حرفمان بمانیم. به نظر ما که اصلاً اتفاق بدی نیفتاده. آقای علیخانی سعی کردند که نسخه ای امروزی از فیلم سلطان قلب ها را به صورت زنده روی آنتن صداوسیما ببرند. خب قصد ایشان کمک به نجات سینما از رکود بوده و نباید به ایشان خرده گرفت. حتی می شد از آقای حمید فولادی هم دعوت کرد تا بعد از این اتفاق برای آن تیتراژی بخواند تا همه جوره خاطرات این اثر نوستالژیک سینمایی زنده شود. پس تا اینجا مشکل ما موضوع نیست؛ بلکه نوع اجرا و مطرح شدن آن است. به نظر ما آقای علیخانی می توانست خیلی تأثیرگذارتر این خبر را به مردم بدهد؛ مثلاً می توانست طبق روال ماه عسل هایش آن پرستاری که در زمان نوزادی آن خانم با اشتباهش باعث معلولیت ایشان شد را ناگهان روی صحنه بیاورد و دو نفر یکدیگر را سخت در آغوش بگیرند. بعد آن پرستار خدا را شاکر باشد که بالاخره اشتباهی که کرده ختم به خیر شده و از قهرمان قصۀ ما عذرخواهی کند که باعث شده این اتفاق برایش بیفتد و ایشان هم با بزرگواری تمام پرستار احتمالاً تاکنون بازنشسته را بخشیده و همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود. حتی می شد آقای دکتری که در این برنامه نامشان آورده شد هم ناگهان روی صحنه بیاید؛ البته دیگر ماجرای بغل کردن و این ها را باید فراموش کنید. چرایش را هم می دانید دیگر ما نگوییم. خلاصه از نظر ما آقای علیخانی خیلی حوصله نداشته و اگر می خواست می توانست خیلی جذاب تر این خبر را به مردم بدهد.

موضوع دیگری که می شد در این برنامه انجام شود، بحث راستی آزمایی این ادعا بود. به نظر ما می شد آقای علیخانی مثل خیلی از مهمانانش که مثلاً اعداد حفظ می کردند و ایشان و داوران این ادعا را می آزمودند، این بار هم این کار را بکند؛ مثلاً انگشتانش را به آن خانم نشان می داد و می پرسید این چند تاست. این هم برای نابینایان خیلی خاطره انگیز است و هم اگر ایشان جواب درست می داد، می توانست باعث تحسین و تشویق حاضران در سالن شود؛ حتی می توانست از تماشاگران بخواهد از فاصلۀ دورتر این آزمون را از آن خانم بگیرند.

اما ما از شما هم نوعان خود هم خواهش داریم که خوددار باشید. اتفاقی نیفتاده که این قدر عصبانی هستید! آقای علیخانی سبک برنامه سازی اش به این شکل است که مخاطب را غافلگیر می کند. ولی این به آن معنا نیست که لزوماً هرآنچه اتفاق می افتد واقعیت دارد. مگر خودش اعتراف نکرد که عروس را به عقد پدر شوهرش درآورده! خب الان یعنی آن خانم همسر دوم پدرشوهرش شده و دارند با هم خوش و خرم زندگی می کنند؟ گاهی تنوع در صداوسیما لازم است دیگر! همه اش که نمی شود با مردم صادق باشند! گاهی لازم است از قصد دروغ گفته شود تا ببینند مردم حواسشان جمع است یا نه. اصلاً آقای علیخانی خواسته ببیند چقدر مخاطب نابینا دارد! نکند از اینکه به آن خانم سفر به مشهد و کربلا و شمال هدیه داده ناراحتید! خب ما همین جا از آقای علیخانی خواهش می کنیم که به بقیه هم از این سفرها بدهد. ما خودمان به شدت استقبال می کنیم؛ البته اگر از طرف حامی مالی برنامه هم مثل بقیه که بهشان هدیۀ نقدی می دهند، به ما هم بدهند دیگر خیلی عالی می شود.

در پایان به این نتیجه می رسیم که آقای علیخانی در دلش هیچ چیز نیست و دوست دارد همه خوب و خوش باشند. به همین خاطر تمام تلاشش را می کند که با برنامه هایی که می سازد به این هدفش برسد. در همین راه بعضاً از قصد ممکن است اتفاقاتی که نیفتاده را به صورتی خیال انگیز طوری جلوه دهد که واقعاً به وقوع پیوسته اند. پس نگران نشوید و جدی هم نگیرید. صداوسیما هم که عاشق مثبت جلوه دادن همه چیز است، از ایشان به عنوان یک سرمایه حمایت می کند. پس به دلتان بد راه ندهید و صرفاً با این برنامه ها تفریح کنید. همین آخر کاری از دوستان برنامۀ عصر جدید خواهش داریم که در راستای صحبت هایی که قبل از نوشتن این مطلب با هم داشتیم، اقدامات لازم را انجام دهند. ما به زودی باید مبلغ هنگفتی قسط بابت وام مسکنمان پرداخت کنیم که به شدت احتیاج به حمایت امثال آقای علیخانی داریم. از این مدیر مسئول و سردبیر که آبی برای ما گرم نشد! حتی یک عیدی به ما ندادند که ندادند! همین جا خواهشمندیم اگر ماه بعد از ما چیزی نخواندید، فوراً به پلیس اطلاع دهید ما را بیابد. این مدیر مسئول ما تنها چیزی که ندارد، اعصاب است.

امضا: یخ نکنی نمکدون.

دانلود نسخه ی صوتی نوشته.

منبع: ماهنامه ی نسل مانا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهار × دو =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *