بیست و دوم خرداد ماه، مصادف با چهل و هفتمین سالروز درگذشت دکتر محمد خزائلی، ادیب، معلم و محقق نابینا بود.
دکتر محمد خزائلی حق بزرگی بر جامعه ی ادبیات و همچنین جامعه ی نابینایان دارد. گرچه بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن، هنوز آنچنان که باید قدر این مرد بزرگ را گران نداشته اند، اما آثار و تأثیر اقدامات او چنان عمیق است که تا سال ها، بلکه قرن ها جاودان خواهد ماند.
محمد خزائلی (۱۲۹۲، اراک- ۱۳۵۳) پسر آقا محمد رضا و جهان خانم، در ۱۸ ماهگی بر اثر ابتلا به بیماری آبله بینایی خود را از دست داد ولی توانست با روش حفظ کردن معلومات تدریسشده در مدرسه و دانشگاه، به تحصیلات خود ادامه دهد و تا مقطع دکترا در رشته ادبیات و حقوق ادامه تحصیل دهد. وی همچنین به زبانهای فارسی، عربی، فرانسوی و انگلیسی تسلط کامل داشت. وی بیشتر عمر خود را صرف خدمت به بهبود وضعیت نابینایان در ایران نمود و تأسیس چند مرکز آموزشی برای نابینایان، تألیف چند مجله و کتاب از جمله خدمات وی بهشمار میآید.
شایسته خزائلی، دختر دکتر محمد خزائلی در گفت و گو ها و مصاحبه های مختلف، بار ها به حافظه ی بی نظیر پدرش اشاره کرده و خاطرات زیادی مربوط به تأثیر حافظه ی پدرش در شناخت افراد مختلف را نقل کرده است.
در یکی از کلاسهای درس بود که محمد خزائلی عاشق یکی از شاگردان خود به نام صدیقه عظیمی عراقی شد. علیرغم آنکه این عشق دوجانبه بود،ولی پدر و مادر دختر با این ازدواج مخالف بودند. بالاخره بعد از گذشت چند سال این ازدواج سر گرفت و در سال ۱۳۱۸ زندگی مشترکشان را آغاز کردند. حالا دیگر همسرش کتابها را برایش میخواند و او مطالب را به حافظه اش میسپرد. ثمره این پیوند چهار پسر و چهار دختر است.
دکتر محمد خزائلی نه تنها در راه نشر معارف دیرپای ایران و اسلام به راستی فعالیت مینمود، بلکه زندگانی و بهسازی و بهزیستی جامعه نابینایان ایران را نیز مدنظر داشت. وی طی بیست سال متوالی که انجمن ملی هدایت و حمایت نابینایان ایران را بنیاد نهاده بود و بعد منجر به تشکیل سازمان رفاه نابینایان ایران شد، خدمتی همیشگی و مستدام در حق این گروه نمود و آنچه داشت برای آنان در طبق اخلاص نهاد و هدیه کرد. دکتر محمد خزائلی، در ۲۲ خرداد ۱۳۵۳ پس از یک هفته اغما چشم از جهان فروبست و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
در آن زمان برای آموزش و پرورش نابینایان وسایل و مدارس خاص وجود نداشت. از این رو رهسپار مکتب خانههای قدیم شد و در هفت سالگی به مکتب شیخ حسین مدنی رفت. مدتی برای فراگرفتن قرآن نزد شیخ میرفت تا روزی به پدرش گفت: «آقای معلم قرآن را غلط میخواند!» و این اولین انتقاد او نسبت به محیط تعلیم و تربیت بود. پدرش متوجه شد که این مکتب خانه جوابگوی خواسته پسرش نیست. لذا به محض افتتاح اولین مدرسه در اراک به نام مدرسه صمصامیه او را روانه این مدرسه ساخت. درسها را برایش میخواندند و او به لطف داشتن حافظه قوی آنها را یاد میگرفت. در ۱۲ سالگی قرآن را کاملاً حفظ بود و چنانچه آیهای برایش تلاوت میشد بلافاصله دنباله آن را قرائت میکرد. رفقای دوران تحصیل وی نقل میکنند: هنگامی که برای گردش و تفریح به بیرون شهر میرفتند از آنان درخواست میکرد که نوشتههای روی سنگ قبرها را به وی نشان دهند و او با لمس کردن آنها با اشکال مختلف حروف فارسی آشنایی پیدا می کرد.
در دوره ابتدایی همیشه شاگرد اول بود و با وجود نابینایی با اشکال زیادی مواجه نشد و به اخذ مدرک پایه ششم ابتدایی با معدل ۲۰ نایل گردید.
تحصیلات متوسطه را در صمصامیه اراک ادامه داد ولی برای گذراندن امتحانات پایه سوم متوسطه با مشکلات فراوانی مواجه شد. در این زمان بود که برای اولین بار فقدان بینایی خویش را بیشتر احساس کرد. امتحانات شفاهی دروس را با موفقیت گذرانید ولی نابینایی، مانع از امکان شرکت وی در امتحانات کتبی میشد. از این رو در آن سال موفق به دریافت مدرک سوم متوسطه نشد. مدت دو سال به مکاتبه با مرکز مشغول بود تا اینکه شکیبا رئیس فرهنگ وقت به تهران آمد و ترتیبی داد که محمد خزائلی بتواند با کمک منشی امتحانات کتبی را بگذراند. به این ترتیب معمایی بزرگ حل شد و از آن پس این شیوه امتحان برای همه نابینایان معمول گردید.
برای همه در آن زمان عجیب بود که فرد نابینایی بتواند تحصیل کند، ولی او اهل مبارزه بود و آنی از تلاش غفلت نمیکرد؛ تا اینکه بالاخره به تهران آمد و در امتحانات متفرقه پایه ششم متوسطه شرکت کرد و در رشته ادبی در سراسر کشور رتبه اول را به دست آورد و به دریافت مدال علمی نایل آمد.
محمد خزائلی اولین فعالیت اجتماعی خود را ضمن ادامه تحصیل در دبیرستان، با تشکیل کلاس درس در منزل آغاز نمود. در همین دوران بود که به یادگیری زبان فرانسوی، خارج از محیط مدرسه نزد شخصی به نام ژوزف که از ارامنه جلفا و پدرش تاجر فرش بود پرداخت. این معلم ابتدا الفبای زبان فرانسه را با کمک حروفی که از گچ و چوب درست کرده بود به وی یاد داد و سپس به تعلیم کتابهای مقدماتی فرانسه پرداخت.
روزی که محمد امتحان زبان فرانسه را در دبیرستان میگذرانید، طبق روال پیشین فقط یک نسخه سؤال از مرکز برای آن حوزه امتحانی ارسال شده بود. اگر میخواستند سؤالات را در جلسه عمومی قرائت کنند آن گاه در دست منشی او نسخهای از سؤالات نبود تا برایش بخواند و اگر عکس قضیه را انجام میدادند سایر شاگردان از آن مطلع میشدند. در اینجا حافظه و هوش سرشار وی مددکار همه شد و به ممتحنین پیشنهاد نمود که ابتدا یک مرتبه دیکته و ترجمه فرانسوی را برایش بخوانند و بعد برای انجام امتحان سایر شاگردان بروند. این کار را کردند و وی بدون اشتباه، مطالب قرائت شده را به منشی اش دیکته کرد و هجی نمود و نمره ۲۰ گرفت.
محمد خزائلی که او را محمد نابغه لقب داده بودند، هیچ گاه در راه تحصیل علم از پای ننشست و به آموختن ادبیات عرب، فلسفه قدیم، عرفان، فقه و اصول، ملل و نحل، علم کلام و تاریخ اسلام پرداخت. آنگاه به تهران آمد و با وجود مشکلات فراوانی که در سر راهش بود در کنکور دانشگاه شرکت کرد و قبول شد و سرانجام در سال ۱۳۲۴ موفق به اخذ درجه لیسانس با رتبه شاگرد اولی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران و نیز مفتخر به دریافت مدال علمی گردید. پس از آن باز هم در سال ۱۳۲۵ از دانشکده حقوق و در سال ۱۳۲۹ از دانشکده ادبیات به دریافت لیسانس توفیق یافت.
با پشتکار عجیب و ذوق به تحصیل علم و دانش که در نهاد او منحصر به فرد بود تحصیلات عالیه خود را ادامه داد تا در سال ۱۳۳۲ در رشته ادبیات فارسی و در سال ۱۳۳۶ در رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران درجه دکترا گرفت. وی به تصدیق اغلب دانشمندان و اهل فن، در زمینه علوم مذهبی، ادبیات عرب، معقول و منقول، تصوف، تفسیر، حقوق اسلام و مذهبشناسی کم نظیر بود. به زبانهای عربی، فرانسوی و انگلیسی تسلط کامل داشت و با زبان آلمانی نیز آشنا بود.
محمد خزائلی در سال ۱۳۱۱ آموزشگاه خزائلی را در اراک تأسیس کرد و بعدها آموزشگاههای متعدد خزائلی را در تهران بنیاد نهاد و تمام آنها را شخصاً مدیریت میکرد. او بنیانگذار اولین مدرسه شبانه در ایران است.
وی نه تنها به باسواد کردن افراد بینا سعی وافی نمود بلکه از با سواد نمودن نابینایان نیز غافل نبود. او اولین کسی بود که «انجمن هدایت و حمایت نابینایان ایران» و سپس «آموزشگاه نابینایان بزرگسال» را تأسیس نمود و سهم خود را در باسواد کردن روشندلان کشور تا سر حد امکان ایفا نمود. وی یک لحظه از تلاش در عرصه تعلیم و تربیت غافل نماند و به راستی عمر خود را در گرو تحصیل و تدریس علم و دانش نهاد.
در سال ۱۳۴۸ «مجله روشندل» را برای اشاعه اخبار مربوط به نابینایان ایران و جهان منتشر نمود. از مؤسسات نابینایان کشورهای سیلان، هندوستان، فرانسه، جمهوری فدرال آلمان، عربستان سعودی، جمهوری دمکراتیک آلمان، روسیه و اسپانیا با هدف گسترش فعالیتهای نابینایان ایران بازدید نمود. وی عضویت «کمیته اجرایی خاورمیانه» در «شورای ملی رفاه نابینایان «اتحادیه بینالمللی نابینایان» و «کمیته اجرایی کنفرانس بینالمللی تربیت مبتلایان به نقص بینایی» را برعهده داشتهاست.
محمد خزائلی علاوه بر تدریس در آموزشگاههای خود، در مراکز آموزشی عالی کشور نیز به تدریس ادبیات فارسی اشتغال داشت و در مدت ۶۲ سال زندگی پرثمر خود ۳۹ کتاب ارزنده تألیف کرد که اغلب آنها در دانشگاهها و مدارس علمیه تدریس میشوند.
تألیفات وی در چهار بخش تحت عناوین:
رسالات، کتابهای درسی، سایر تألیفات و آثار چاپ نشده به شرح ذیل است: رسالهها:
رساله دکترای ادبیات خود را به روشنگری دربارهٔ «اعلام قرآن» اختصاص داد و اکنون این کتاب ارزنده از جمله کتابهای منبع و مأخذ تحقیقات قرآنی و اسلامی است.
رساله دکترای حقوق او نیز کتابی است به نام «مسئولیت مدنی کارفرما، ناشی از عمل کارگر» که این اثر پژوهشی نیز میتواند ملاک بسیاری از داوریهای وزارت کار قرار گیرد.
دکتر محمد خزائلی تألیف ارزنده دیگری دارد به نام «احکام قرآن» این کتاب جامع، مقام آن را دارد که رهنمود راستین حکام شرع قرار گیرد. همچنین کتاب «فقه» را در شش جلد تدوین نمودهاست. «فلسفه اسلام» و ترجمه «معالم القریه فی الحکام الحسبه» نیز از آثار دیگر اوست.
وی در گلستان و بوستان سعدی نیز عارفانه و محققانه سیر معنوی و علمی نموده و با تألیف دو جلد کتاب به نامهای «شرح گلستان» و «شرح بوستان»، هرگونه معضل و مشکلی را که ادب دوستان در بیانات و سرودههای سعدی داشتهاند رفع کرده و پرده ابهام و ایهام را از آن به کنار زدهاست. کتاب دیگری به نام «گلهای ادب» درچهار جلد را نیز تقدیم علاقهمندان به ادبیات فارسی نمودهاست و همچنین کتاب «دستور زبان جاویدان» از آثار گرانقدر دکتر محمد خزائلی است.
«خودآموز حکمت مشاء» یکی دیگر از تألیفات اوست که ترجمهای بلیغ و رسا از «مقاصد الفلاسفه» امام محمد غزالی است. برگزیدههایی زیبا از آثار ادب عرب گردآورده که با طبع لطیف و حساس خود، کتابی خواندنی و جمیل به کتابخانههای دانش پژوهان هدیه داشته و نام آن را «المنتخب فی ادب العرب» نهادهاست. کتابهای «نهج الادب» در صرف و نحو عربی را در شش جلد و «الاسلوب الحدود» برای مکالمه عربی را در دو جلد تألیف نمودهاست. سه کتاب دیگر در رشته منطق دارد به نامهای «منطق و مختصری از فلسفه شرق»، «منطق نظری» و «منطق عملی» که در حقیقت از راه دانش ثمر بخش منطق، دریچهای به باغ فلسفه گشودهاست.
منبع: ایران سپید.