در پاریسِ قرن هجدهم، بیشتر مردم در فقر و تنگدستی زندگی می کردند و بسیاری از آنها حتی توان سیر کردن شکم گرسنه خود را هم نداشتند.
اما نکته جالب ماجرا آنجا بود که در روزهای یکشنبه، همین مردمان گرسنه و بیچیز، بهترین لباسهای خود را میپوشیدند و برای انجام مراسم مذهبی در کلیسا حاضر میشدند و پس از انجام فرایض دینی، به تفریح در خیابانهای پاریس میپرداختند. در یکی از همین یکشنبه های ماه سپتامبر سال 1771، جوان 25 ساله ای به نام Valentin Hauy که به عنوان زبانشناس در وزارت خارجه فرانسه مشغول به کار بود، مثل بقیه مشغول تفریح بود که دیدن رویدادی که یک گروه نابینا در حال رقم زدن آن بودند زندگی خود او و همه نابینایان جهان را عوض کرد. در طول تاریخ، در بیشتر جوامع نابینایان به عنوان افرادی غیر قابل آموزش و به درد نخور محسوب می شدند. بیشتر مردان، زنان و کودکان نابینا در خیابان برای گدایی رها میشدند. والنتین در آن یکشنبه ماه سپتامبر، گروهی از نابینایان را دیده بود که لباسهای احمقانه و مسخره ای پوشیده اند و سازهایی را به دست گرفته و بدون این که بتوانند صدای بهنجاری از آنها خارج کنند به نوازندگی مشغولند. جمعیتی که ناظر این صحنه بودند نابینایان را مورد توهین و تمسخر قرار میدادند. صداهای تمسخر مردم که بالاتر رفت، فضا برای والنتین غیر قابل تحمل شد چرا که از نظر او، معلولین و نابینایان هم مثل بقیه انسان بودند و هیچ انسانی هم شایسته تمسخر نبود. این صحنه تکان دهنده فکر والنتین را مشغول این موضوع کرد که باید برای آنها کاری کرد. اما چه کاری؟! دو ماه بعد جواب سؤالش را یافت. در یکی از یکشنبه های سرد ماه نوامبر، وقتی والنتین از کلیسا خارج شد کودک نابینا و پابرهنه ای را دید که از سرما به خود میلرزید. صحنه دو ماه پیش برایش تداعی شد و چند سکه در دست کودک نابینا گذاشت. والنتین با حیرت دید که کودک انگشتان خود را بر روی سکه میکشد تا بتواند مقدار آنها را تشخیص دهد. ناگهان به ذهنش رسید که میشود به این شیوه، کتابها را به گونه ای طراحی کرد که برای نابینایان هم قابل خواندن باشد. این کار میتوانست انقلابی در دنیای نابینایان باشد. کودک خود را فرانسوا لیسووِر معرفی کرد و والنتین تصمیم گرفت او را تحت آموزش خود قرار دهد. او از یک نجار خواست تا حروف را به شکل برجسته روی چوب برایش طراحی کند. و به این ترتیب زندگی نابینایان جهان در مسیر جدیدی قرار گرفت. شغل خود را رها کرد و تمام زندگی و اندوخته مالیش را وقف آموزش نابینایان کرد. ظرف چهار سال توانست به کمک افراد نیکوکار خانه ای قدیمی در پاریس را به اولین مدرسه ویژه نابینایان تبدیل کند. فرانسوا یکی از اولین معلمانی بود که در این مدرسه به کار گرفته شد. حالا تقریباً 240 سال بعد از آن ماجراها، دو مجسمه سنگی از والنتین و فرانسوا به عنوان اولین معلمان نابینایان در یکی از شلوغترین خیابانهای پاریس نظر رهگذران را متوجه خود میسازد.
منبع: ایران سپید