روزگاری راننده خودرو زرهی بود. سربازی تعلیم دیده که به دلیل تواناییهای خارق العاده اش، به مأموریتی در خاور میانه اعزام شده بود.
انفجار اما مأموریتش را بیپایان گذاشت و او را راهی کشورش کرد. انفجار مهیبی که چشمهای «Steve Baskis» را از او گرفت و او را به عضوی از جامعه نابینایان تبدیل کرد. استیو اما نابینایی را سد راه خود نمیداند و زندگی تازه ای را با مختصاتی تازه، شروع کرده است. استیو حالا ورزش و ماجراجویی را به عنوان حرفه اصلی خود برگزیده است. یک روز بر فراز بلندترین قله آمریکای جنوبی قدم میگذارد و روز دیگر مسیر رودخانه ای خروشان را با قایق طی میکند. شیرجه در دل آسمان و چتربازی هم از دیگر علاقه های این کهنه سرباز نابینا محسوب میشود. از میان همه ورزشها، کوهنوردی برایش از اهمیت بیشتری برخوردار است. از نپال گرفته تا کنیا، هرجا که امکانش باشد، برای نبرد با صخره های سخت و سرد عازم میشود. استیو در باره روش کوهنوردی نابینایان در سطح حرفه ای میگوید: «نابینایان برای کوهنوردی در مسیرهای دشوار تا حد زیادی وابسته به قدرت لامسه هستند. بارها پیش آمده مجبور باشم برای تشخیص مسیر صحیح، چهار دست و پا بر روی زمین حرکت کنم. با دستهایم شکل صخره ها را لمس میکنم تا بتوانم محل مناسبی برای استقرار و بالا کشیدن پیدا کنم.» او در باره مسیریابی خود در کوهستان میگوید: «من معمولاً با یک راهنما حرکت میکنم. راهنما برخی اوقات جلوتر از من حرکت میکند و من میتوانم با دنبال کردن صدای پای او یا زنگوله ای که به کوله پشتیش آویزان کرده، مسیر حرکتش را تشخیص دهم. در مسیرهای پر خطر هم ممکن است راهنما پشت سر من قرار گیرد و با گفتن جهت حرکت، به من کمک کند.» استیو قرار است این ماه به بلندترین قله آمریکای جنوبی یعنی قله «Aconcagua» در کشور آرژانتین سفر کند. این، بیست و پنجمین قله ای است که استیو بعد از نابینایی بر آن قدم میگذارد. او معتقد است اتفاقات ویران کننده ای نظیر نابینایی در اثر انفجار، آدمها را درگیر چالشی پیچیده میکند. فرد آسیب دیده باید بتواند با احساساتی نظیر نا امیدی و افسردگی مبارزه کند و خود را دوباره به آغوش زندگی باز گرداند. همین امر خود به خود از او یک انسان قوی میسازد. استیو در باره حال و روز فعلی خود میگوید: «هنوز هم این احساس بسیار سراغم میآید که گویی به مکان یا منظره ای تاریک خیره شده ام. در چنین مواقعی وحشت بر من مستولی میشود اما در طول این سالها یاد گرفته ام چطور باید با این وحشت مبارزه کنم.» این کهنه سرباز نابینا یکی از مشکلات افراد دیر نابینا را گوشه نشینی میداند و معتقد است نابینایان به قدر کافی تحرک ندارند و همین خود منشأ آسیبهای زیادی میشود. او مؤسسه ای را هم به منظور آموزش مهارتهای ورزشی و ماجرا جویانه به نابینایان تأسیس کرده و سعی میکند اطرافیان نابینایش را از خطر خمودی و کسالت نجات دهد.
منبع: ایران سپید