نویسنده: کیمبرلی بنکس (Kimberly Banks)
مترجم: شبکه مترجمین ایران
منبع نسخه ی انگلیسی: future reflections
منبع نسخه ی ترجمه شده: محله ی نابینایان
«مدرسه تابستانی»
در پایان سال نهم، آلیسا در زبان انگلیسی مردود شد. در آن کلاس آلیسا اکثر تکالیف خود را بهصورت چاپی دریافت میکرد. اگر هم خط بریل را دریافت میکرد، معمولاً خوانا نبود و هفتهها و گاهی ماهها پس از تعیین تکالیف درسی آنها را میگرفت. با این حال، در ارزیابی استاندارد اداره شهرستان، آلیسا یکی از بالاترین نمرات بخش و بالاترین نمره کلاس خود را کسب کرد. در جغرافی نمره D گرفت، اما در امتحان جغرافیای پیشرفته نمره 4 کسب کرد، نمرهای که به منظور دریافت اعتبار کالج برای کلاسش کافی بود. آزمونهای استانداردشده مذکور توسط اداره ایالت یا هیئت کالج ارائه شده و به خط بریل به آلیسا داده میشد. آلیسا در ریاضیات نیز مردود شد، کلاس دیگری که در آن موارد دسترسپذیر را بهطور مرتب دریافت نمیکرد. به ما گفته شد که آلیسا باید در کلاسهای تابستانی برای دروس انگلیسی و ریاضی شرکت کند.
از آنجا که آلیسا میبایست مدرسه تابستانی را بگذراند، حتی با وجود پسرفت شدیدی که بهلحاظ تحصیلی داشت و هرچند هیچ آموزشی در زمینه فناوری از خانم اچ دریافت نکرده بود، دوباره از تمدید سال تحصیلی ای-اس-وای (ESY) محروم شد. مجددا به من گفتند که تمدید سال تحصیلی ای-اس-وای یک اولویت تحصیلی نیست. مدرسه تابستانی از طریق پلتفرم آنلاینی ارائه شد که با صفحهخوان یا نمایشگر خط بریل قابلدسترس نبود. وقتی این موضوع را به اطلاع اداره رساندیم، به ما گفتند که اگر آلیسا نتواند به برنامه دسترسی دیداری داشته باشد، باید دوباره کلاسها را بهطور کامل در کلاس دهم بگذراند.
در آن مرحله، اداره اعلام کرد که اگر آلیسا بتواند آزمون صلاحیت کلاسهای آنلاین مدرسه تابستانی را بگذراند، دیگر نیازی به تکمیل کل برنامه درسی بهصورت بصری نخواهد داشت. از آنجا که آزمون آنلاین دسترسپذیر نبود، درخواست کردم که از نمرات آلیسا در امتحانات استاندارد او برای جایگزینی آزمون صلاحیت استفاده شود. این درخواست رد شد. آلیسا تصمیم گرفت که از بینایی محدودش برای شرکت در امتحان تعیین صلاحیت ریاضی استفاده کند. وی این آزمون را با نمره A در چند ساعت به پایان رساند. زمانی که او را از مدرسه بیرون بردم، میگرن شدیدی داشت و اشک میریخت. او چند روز درد کشید و لذا از شرکت در کلاس زبان انگلیسیِ مدرسه تابستانی بازماند. اداره ناحیه همچنان نه به آلیسا اجازه میداد که صلاحیت خود در کلاس زبان انگلیسی را با نمرات امتحانی استاندارد ثابت کند، و نه مواد درسی را به خط بریل در اختیار آلیسا قرار میدادند. با این حال، در نهایت موافقت کردند که به من اجازه دهند در نقش خواننده بینا [یا منشی] برای کلاس وی عمل کنم.
«بیشتر تلاش کن تا ببینی!»
در ابتدای کلاس دهم، اداره بخش از ما پرسید که آیا معلم ویژه دیگری میخواهیم. گفتیم اگر آلیسا مواد درسی مورد نیاز خود را بهدست آورد، مایلیم به کار با خانم اچ. ادامه دهیم. اداره بخش به هر حال تصمیم گرفت معلم ویژه را تغییر دهد، زیرا شاید نوعی تعارض شخصیتی بین ما و خانم اچ وجود داشت. معلم ویژه جدید آلیسا خانم ال. (Ms. L.) بود.
خانم ال. فردی دوستداشتنی بود، و سعی کرد کار را بهخوبی شروع کند. این بار، آلیسا در شروع کلاسها بخش عمده کتابهای درسی خود را به خط بریل در اختیار داشت و آزمونهایش را نیز بهخط بریل میگذراند. با این حال، همچنان روزانه با جزوات و برگههای کلاسش مشکلاتی داشت. او بهراحتی مواد درسی مورد نیاز برای انجام تکالیفش را دریافت نمیکرد. آلیسا در کلاس نهم مواد درسی غیرقابلدسترسیاش را بهصورت یک گزارش یادداشت میکرد. وقتی در کلاس دهم موارد غیرقابلاستفادهای دریافت کرد، به ثبت آنها ادامه داد.
در طرح آموزش اختصاصی آی-ای-پی (IEP) آلیسا، چندین هدف را برای آموزش فناوری تعیین کرده بودیم. طرح آموزش اختصاصی اعلام کرد که آلیسا از صفحهنمایش بریل نوینی برای ویرایش و قالببندی اسناد استفاده خواهد کرد. خانم ال.، مانند خانم اچ.، نمیدانست چگونه از صفحهنمایش بریل نوین استفاده کند. آلیسا در کلاس زبان انگلیسی مشکل داشت، زیرا هیچکس نمیتوانست در وارد کردن داستانهای کوتاه مورد نیازش در بریلنوت ایپکس (BrailleNote Apex) به وی کمک کند. میتوانست اسنادی را در ایپکس بسازد و آنها را در یک فلش ذخیره کند، اما معلماناش اجازه نمیدادند تکالیفش را با فلش انجام دهد. علاوه بر این، بهدلیل موانع اداری در شبکه اداره بخش آموزش و پرورش و خود دستگاه، نمیتوانست تکالیف را از طریق ایمیل برای معلمان خود ارسال کند. از او میخواستند که کارش را چاپ کند، اما هیچ چاپگری در کلاس وجود نداشت. برای استفاده از چاپگر، مجبور میشد کلاس را ترک کرده و به دفتر برود.
آلیسا در تمام کلاسهای نهم و دهم برای گذراندن واحدهای درسی، دستنوشتهاش را به معلمان خود میداد. دستخط وی در واقع بسیار منظم است، اما او قادر نیست آنچه را که نوشته است بخواند. او نمیتواند تغییرات یا اصلاحاتی را در دستنوشتهاش ایجاد کند و نمیتواند از آن برای مطالعه استفاده کند. آلیسا خط بریل را ترجیح میداد، اما وقتی تکالیف را بهخط بریل چاپی تحویل میداد، آنها معمولاً رونویس یا درجهبندی نمیشدند، و آلیسا نمره صفر میگرفت.
از آنجا که خانم ال. نمیتوانست فناوری مربوطه را آموزش دهد، به پیشنهاد اداره بخش، سعی کردیم از طریق لایتهاوس محلی خود برای نابینایان (Lighthouse for the Blind) آموزش دریافت کنیم. لایتهاوس گفت که آموزش فناوری برای دانشآموزان در سنین مدرسه بر عهده مدرسه است. حتی اگر از طریق برنامه بزرگسالان آنها آموزش ببینیم، اصلاً نمیتوانستند از پیادهسازی آموزش در کلاس درس مطمئن شوند.
یکی از بزرگترین مشکلاتی که با آن مواجه شدیم مربوط به کلاس ریاضی بود. آلیسا عمدتاً از نسخه چاپی بزرگ برای انجام تکالیف ریاضیاتش استفاده میکرد. وقتی مواد درسی تا فونت 24 نقطهای بزرگ میشدند، برای وی مناسب بود، اگرچه مشکل بزرگنمایی مناسب همچنان باقی میماند. در این مرحله من فکر کردم که اگر نسخه چاپی را کلاً از طرح آموزش اختصاصی آی-ای-پی حذف کنیم، سردرگمی در مورد بزرگنمایی رفع خواهد شد. ما همچنین میدانستیم که آلیسا برای ریاضیات پیشرفتهتر، باید از خط بریل استفاده کند. او میبایست کدهای نیمت (Nemeth Code) را یاد میگرفت و با تصاویر لمسی آشنا میشد. با این حال، خانم ال. کدهای نیمت را نمیدانست و شناخت وی از تصاویر لمسی بسیار محدود بود.
طرح آموزش اختصاصی آلیسا بهروشنی بیان میکرد که آلیسا بهدلیل نیستاگموس و خستگی دیداری، نمیتواند عملاً از سامانه تصاویر مداربسته (CCTV) استفاده کند. یک بار، معلم ریاضی به آلیسا گفت که از سامانه تصاویر مداربسته برای خواندن ماشین حساب نموداری خود استفاده کند. وقتی آلیسا به او یادآوری کرد که نمیتواند از سامانه تصاویر مداربسته استفاده کند، معلم گفت: «تو باید بیشتر تلاش کنی. برای بهتر دیدن باید بیشتر تلاش کنی.» آلیسا میدانست که اگر تکلیفش را انجام ندهد، صفر میگیرد، اما معلم از او میخواست کاری انجام دهد که نشدنی بود. از کلاس بیرون رفت و به من زنگ زد. خیلی ناراحت شد، از من خواست که او را از مدرسه ببرم.
وقتی چهل و پنج دقیقه بعد به مدرسه رسیدم، آلیسا آشفته بود.
«من نمیتوانم کاری را که آنها میخواهند انجام دهم!»
او گریه میکرد:
«من نمیتوانم بهتر ببینم! ایکاش کور نبودم! کاش میتوانستم ببینم!»
ماهها بود که میدانستیم مشکلات مدرسه سبب آسیبهای روحی سنگینی میشوند، اما این اتفاق کارد را به استخوانمان رساند.
ادامه دارد.
پاورقیها:
- Lighthouse for the Blind: Lighthouse for the Blind & Low Vision برنامه های جامع توانبخشی در محل را برای افراد نابینا یا کمبینا در دو مکان در فلوریدا ارائه میدهد. برنامههای آموزشی برای کمک به افرادی که اخیراً بخشی یا تمام بینایی خود را از دست دادهاند، طراحی شدهاند تا مهارتهای لازم برای انجام وظایف روزمره زندگی را بهطور مستقل به دست آورند و با استفاده از فناوریها و دستگاههای کمکی، اشتغال خود را حفظ کنند.
- کد Nemeth: برای ریاضی و کار با معادلات ریاضی طراحی شدهاست.