یادداشت: تبعیض زیر نام برابری جولان می دهد

نویسنده: جواد سقا

منبع: بیست و پنجمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا

دانلود نسخه ی صوتی نوشته

ساعت 12:40 روز جمعه ۱۵ دی ماه پیامکی با این مضمون به تلفن همراهم ارسال شد: «صلاحیت جنابعالی از طرف هیئت محترم نظارت احراز نگردید.» علت را در همان روز حضور در هیئت نظارت برای ارائۀ توضیحات متوجه شدم؛ کم بینایی!

من یک شهروند کم بینا هستم، کارمند دولتم و تحصیلات عالی در سطح دکتری علوم ارتباطات دارم. هدفم از داوطلب شدن ارائۀ ایده های نو به منظور بهبود سطح رفاه اجتماعی همۀ همشهریان، با نگاه ویژه به جامعۀ فرهیخته و تحصیل کردۀ نابینایان و کم بینایان و سایر افراد دارای معلولیت بود. سابقۀ این تصمیم به روز چهارشنبه 22 مهر 1394 بازمی گردد؛ زمانی که نمایندگانی بی خبر از این همه پیشرفت تصمیم گرفتند رأی به عدم حضور نابینایان و کم بینایان در مجلس شورای اسلامی بدهند؛ اسلامی که به مساوات و برابری میان همۀ انسان ها رأی داده است.

یکی از دلایل این مخالفت، در قرن هوش مصنوعی و پیشرفت های شگرف، عدم امکان نوشتن لوایح به خط بریل بود؛ آن هم در قرن بیست و یکم و در دنیای فناوری امروز که همه چیز با استفاده از پیشرفت فناوری های نوین ارتباطاتی در دسترس همگان است. دلیل دیگر آنها ناتوانی افراد دارای مشکل بینایی در انجام امور نمایندگی بود، حال آنکه با جستجویی مختصر در اینترنت با سیاست مدارانی در سایر کشورها آشنا می شویم که بدون محدودیت های قانونی تا سمت های وزارتی در سایر کشورها فعالیت کرده اند. در همین کشور خودمان آقایان علی صابری و مجتبی شاکری ها که نابینا هستند در دوره  های گذشته، با انتخاب مردم شهر به عضویت شورای شهر تهران درآمدند. چرا چنین افرادی نباید اجازۀ فعالیت در عرصه های بالاتر و تأثیرگذار را داشته باشند؟

در همان مجلسی که این قانون تبعیض آمیز را تصویب کرد، یکی از مخالفان حضور افراد نابینا و کم بینا در مجلس بیان کرده بود که ما به جای رأی مثبت به این قانون باید در پی حقوق شهروندی آنان باشیم؛ غافل از اینکه تصویب این قانون حقوق اولیۀ شهروندی را زیر پا می گذارد. نماینده ای در مخالفت با این حضور گفته بود: اگر قرار است با تصویب قانون حضور نابینایان و کم بینایان در مجلس به این افراد احترام گذاشته شود، می توان در عرصه های مختلف دیگر به این افراد احترام گذاشت. در پاسخ باید گفت: در کدام عرصه برادر؟! در مردمی ترین میدان حضور، یعنی نمایندگی مجلس که هرکس آزاد است در آن شرکت کند، عرصه را تنگ کردید، آن وقت شعارهای رنگارنگی سر می دهید؟!

آیا دیگران برای آیندۀ ما صلاحیت تصمیم گیری دارند و خودمان از حق تصمیم گیری محرومیم؟ آیا فقط حضور ما برای پرشور نشان دادن انتخابات لازم است و دیگر هیچ؟ شاید چشمانم به خوبی شما نبیند، اما ذهن پویایی دارم، از ادراک بالایی برخوردارم و در تفسیر مسائل قدرتمندم، در صورت لزوم حتی شاید بهتر از شما بتوانم راه حل ارائه دهم و گره کور مشکلاتی را که شما قادر به حل آن نیستید، به آسانی باز کنم. من در جامعه به امان خود رها شده ام، زندگی خانوادگی را می چرخانم و از پس تمام مشکلات ریز و درشتی که همه با آن دست به گریبان اند تا امور خود را بگذرانند برآمده ام، اما طنز تلخی است که به بهانۀ برنیامدن از امور نمایندگی مجلس، مهر عدم احراز صلاحیت بر من بزنید. اگر عدالت محوری تنها یک شعار جذاب نبود و اگر اصل برابری در جامعه رعایت می شد، اگر قوانین تبعیض آمیز در جامعه ای که داعیۀ عدل علی دارد حکم فرما بود، بسیاری از افراد به ظاهر بینا باید جای خود را به داوطلبان نابینا و کم بینای توانمند می دادند. چرا فرصتی داده نمی شود تا نابینایان و کم بینایان خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند؟ من نمی دانم بر اساس  کدام حق و کدام عدالت منِ شهروند کم بینا باید از حضور در دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی منع شوم!

تصویب این قانون روزی ناخوشایند را برای جامعه ای مظلوم در هیاهوی عدالت طلبانه سیاسیون رقم زد. شما با استفاده از ادراک بینایی خود بر افراد نابینا و کم بینا اعمال قدرت کردید نه مصلحت اندیشی، حال آنکه فاصلۀ توانمندی و ناتوانی در میان افراد جامعه اندک است. گاهی افراد به ظاهر سالم بسیار ناتوان تر از کسانی هستند که با اعمال قدرت سلامتی خود آنان را «کم توان» می نامید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهار × 2 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *