مقاله: پدر و مادر عزیز، بگذارید زندگی را لمس کنم!

نویسنده: زهرا همت

منبع: نهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا

دانلود نسخه ی صوتی نوشته

هوا لطیف و خنک شده و برگ های درختان در جنب و جوشی بی پایان رنگ به رنگ می شوند و با ریزشی آرام، زیر پای عابران جا خوش می کنند. پاییز فصل شور است؛ فصل شوق یک آغاز. برای برخی شاید آغاز عشق باشد و برای برخی دیگر فستیوال تحول.

صبح که بیدار می شوی، اگر پنجره را باز کنی، علاوه بر نسیم ملایم و آواز برگ ها، این صدای دویدن و خنده های پسرکان و دخترکان شاد است که روحت را می نوازد. آنها که با قلبی مملو از عشق و شادی، دست در دست پدران و مادران یا دوستان به سمت مدرسه می روند برای یک شروع دوباره، پر از انرژی و حس خوبند و انگار تو را هم به حرکت وا می دارند. می روی و با دیدن در های باز مدرسه، لبریز از هیجان می شوی. پدر ها و مادر ها غنچه های لطیفشان را راهی کلاس می کنند و در دل، انتظار شکفتن شان را می کشند. در چهره کلاس اولی ها، هم شوق هست و هم دلهره. دست مادر را محکم گرفته اند اما با هیجان به بازی بچه ها در حیاط مدرسه نگاه می کنند. مدیر از پدر و مادر ها خواسته چند روزی بچه ها را در مدرسه همراهی کنند و آن ها نیز هر لحظه در تلاشند که جذابیت و ایمنی مدرسه را به بچه ها یادآوری کنند و کودکان، کم کم از مادر فاصله می گیرند و با اطمینان خاطر به سمت کلاس ها می دوند.

اما سری که به مدرسه کودکان آسیب دیده بینایی بزنیم، هر چند باز از دیدن کودکان پر انرژی محظوظ می شویم؛ اما از دیدن شمار بی شمار مادر ها در مدرسه، دلمان می گیرد. قرار بود چند روز و فقط چند روز، بچه ها را همراهی کنند؛ ولی چه شد که شدند حضار تمام وقت مدرسه؟! زنگ تفریح که می شود، در حیاط که بنشینی، کمتر دانش آموزانی را می بینی که دسته دسته دوان دوان به حیاط بیایند! دوره آن ها که صدای جیغ ها و خنده هایشان تمام فضا را پر می کرد گذشته و کمتر می بینی که توپی را که خودشان زنگ دار کرده اند، وسط بیندازند و چند نفری با  هم فوتبال بازی کنند. بیشتر بچه هایی را می بینی که دست در دست مادر، آرام و با احتیاط، پا به حیاط مدرسه می گذارند و در زنگ تفریح، فقط مشغول خوردن میان وعده از دست مادر می شوند. تماشای مادری که با دستمال کاغذی کنار فرزندش نشسته و پس از خوردن هر لقمه، دست و دهان او را پاک می کند، قلب را پر از اندوه می کند. اینجا مدرسه است، مدرسه ای ویژه افراد آسیب دیده بینایی؛ مدرسه ای با مربیان متخصص این حوزه؛ مدرسه ای که قرار است کنار آموزش کودکان، پرورش و توان بخشی آنها را نیز عهده دار باشد. معلم کلاس آمادگی، تلاش دارد مهارت های خود یاری را پیش از هر چیز به نو آموزانش بیاموزد؛ اما اگر پدر ها و مادر ها بگذارند!

در پایه آمادگی و اول ابتدایی و در برخی موارد حتی در پایه های بالاتر، مادر ها اصرار دارند که با بچه ها سر کلاس بروند و به آن ها کمک کنند! کمکی که قطعاً هیچ حاصلی جز سد کردن راه استقلال و آموزش کودکان نخواهد داشت. ممکن است کودکان در ابتدای هر راهی نیاز به راهنمایی و حمایت پدر و مادر و بزرگ تر ها داشته باشند؛ اما اگر قرار باشد این همراهی به مرور کم رنگ تر نشود و در جایی پایان نیابد، به هیچ عنوان سازنده نیست و در عوض، بی نهایت مخرب است و ممکن است دیوار بلندی بر سر راه استقلال بچه ها بسازد که بعد ها خراب کردنش بسیار دشوار و در مواردی ناممکن باشد.

شاید انجام دادن تمام کار های کودک آسیب دیده بینایی توسط پدر و مادر، راحت تر و سریع تر و برای هر دو  طرف رضایت بخش تر باشد؛ اما والدین کودکان با آسیب بینایی باید علاوه بر لطف و محبت و انجام امور شخصی کودکان شان، به آنها فرصت رشد و یادگیری بدهند. این که مادری خود را وقف کودک آسیب دیده بینایی کند و حتی در مواردی از شغل خود استعفا دهد تا بتواند به صورت تمام وقت در خدمت فرزندش باشد، ایثار نیست؛ اتفاقاً بزرگ ترین نامهربانی با کودک است؛ چرا که فرصت یادگیری و رشد و بالندگی را از او می گیرد. نوجوانی که تا کنون وارد آشپر خانه نشده چون والدین معتقدند ممکن است اتفاق ناگواری برایش بیفتد؛ جوان برومندی که مادر در کلاس دانشگاه هم همراه اوست و کارمندی که برای رفتن به محل کارش از خانواده کمک می گیرد، پر واضح است که با اندکی تلاش می تواند به تنهایی تردد کند و تمام امور روزمره زندگی را انجام دهد؛ اما غلبه بر استرس ناشی از عدم تمرین و تجربه در زمان مناسب، بسیار دشوار و در بیشتر مواقع نیازمند مداخلات تخصصی است.

بهترین یادگیری در جریان عمل و تجربه اتفاق می افتد؛ بنا بر این افراد با آسیب بینایی باید بیش از هر کس دیگر برای غلبه بر محدودیت های ایجاد شده توسط اطرافیان و اضطراب ناشی از آن بکوشند و دست به عمل و تجربه بزنند و والدین نیز باید به آنها فرصت انجام کار های بی کیفیت و شلخته یا حتی خراب کاری را بدهند. این تمرین ها در انجام تمامی امور روزمره از رفت و آمد گرفته تا رسیدگی به بهداشت و نظافت شخصی و کمک در انجام امور منزل مانند آشپزی و… باید آن قدر تکرار شوند تا افراد به سطح عملکرد مطلوبی برسند. مهم ترین نقش در این تمرین ها بر عهده والدین و سایر افراد خانواده است؛ چرا که ممکن است با مشاهده خراب کاری های اوایل یادگیری و تمرین، دل سرد شوند یا حتی در مواردی مانند بریده شدن دست در هنگام آشپزی یا افتادن در هنگام پیاده روی، از اینکه خودشان انجام همه کار ها را بر عهده نگرفته اند، دچار احساس گناه شوند. اما در عوض والدین باید نقش مرکزی را در فرایند یادگیری کودک آسیب دیده بینایی بر عهده گیرند و در ابتدا تلاش کنند بر خود مسلط باشند و از اینکه در حضور دیگران انجام کاری را به عهده فرزند شان می گذارند، شرمسار نباشند و در مرحله بعد، با توصیف عملکرد خود هنگام انجام کار ها (مانند استفاده از چاقو برای پوست کندن میوه) درک درستی از انجام هر کاری در ذهن فرزند ایجاد کنند و با تکیه بر این دانش نظری، وی را در یادگیری عملی و مؤثر همراهی کنند.

توجه به نکات زیر می تواند برای افراد آسیب دیده بینایی و والدین آن ها مفید باشد:

*والدین باید استوار باشند و هر بار که می خواهند فعالیتی را انجام دهند یا به فرزندشان آموزش دهند، از زبان و دستور العمل های همیشگی استفاده کنند و با تغییرات زیاد، کودکان را سردرگم نکنند.

*در مراحل آغازین آموزش جهت یابی، بهتر است والدین، فرزند را تنها نگذارند و از پشت سر، او را راهنمایی و حمایت کنند. از پشت سر راهنمایی شدن، برای کودکان، ساده تر و طبیعی تر و بهتر از کشیده شدن از سمت جلو است.

*از ابزارها  و فناوری های مناسب استفاده کنید. با پیشرفت فناوری ها در دنیای امروز، دسترسی افراد با آسیب بینایی به ابزار ها و فناوری های متنوع در جهت تسهیل امور روزمره زندگی، بسیار ساده تر شده و کافی است با این امکانات آشنا شوند و متناسب با نیاز و موقعیت، آنها را به کار گیرند.

*شجاع باشید و از شکست خوردن و حوادث نترسید. لذت انجام مستقلانه کار ها را از خود نگیرید. همان گونه که پیش از این هم گفته شد، والدین در تشجیع فرزندان و فراهم ساختن فرصت تمرین و آزمون و خطا برای فرزندان، نقش بسیار مهمی بر عهده دارند.

*با دیگران در ارتباط باشید. مشورت با سایر افراد آسیب دیده بینایی و خانواده آنها و افراد متخصص، می تواند با در اختیار گذاشتن تجارب و راه کار های مؤثر، در یادگیری و انجام امور گوناگون بسیار مفید و راه گشا باشد.

باشد که پاییز امسال و هماهنگ با برگ ریزان درختان، افکار نادرست را دور بریزیم و از نو و این بار زیبا تر آغاز کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پانزده − 9 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *