به مناسبت روز جهانی نابینایان، دلنوشته نابینایی را از تجربه هایش در خیابان می خوانید

دستانم را در دستانت بگیر، چشمانت را عصای راه من کن و با من راه بیا، بیا تا با هم از راه های ناهموار و خیابانهای نامناسب بگذریم، با من بیا تا پیچ و تاب عصایم را در میان همه فضاهای نامناسب شهری ببینی با من بیا تا ببینی چگونه بارها و بارها در خیابان من را نه به عنوان یک جوان تحصیل کرده که مانند گدایی سر چهار راه دیده اند با من بیا تا ببینی با وجود این که احترام به عصای سفید در آیین نامه راهنمایی و رانندگی درج شده باز هم ماشینهایی که برای لحظه ای زود رسیدن هزاران بار از هم سبقت می گیرند کوچکترین توجه ای به آن نمی کنند مگر نه این است که امروز همه از برابری فرصتها می گویند مگر نه این است که همه جا از شهری برای همه می گویند به راستی سهم من و دوستانم از این شهری برای همه چیست؟ اصلا چرا فرصتها همیشه برای ما برابر نبوده اند نه در کوچه و خیابان نه در اتوبوس و مترو نه حتی در پارک و شهربازی نه در مدرسه نه در دانشگاه و………..
دستانم را در دستانت بگیر من روشندل و کور نیستم من فقط نابینایم و تمام دقیقه و ثانیه های زندگی ام را برای لحظه ای برابری جنگیده ام.
منبع: ایران سپید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دوازده − یک =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *