نویسنده: زهرا همت
منبع: سی امین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
همیشه وقتی از توان بخشی و کنار آمدن با شرایط ایجادشده در اثر معلولیت و رشد و پیشرفت افراد دارای معلولیت صحبت می شود، خواسته و ناخواسته صحبت از پذیرش شرایط نیز به میان می آید. شاید بتوان با اطمینان گفت که همه با این نظر که راه پیشرفت و به ثمر نشستن توانایی ها و استعداد ها از پذیرش شرایط آغاز می شود؛ موافق هستند. می دانیم برای اینکه بخواهیم گام در راه پیشرفت و بر عهده گرفتن نقشی مؤثر در جامعه و رسیدن به موفقیت بگذاریم، باید جایی را که هستیم و شرایط کنونی را بپذیریم و مشخص است که این تنها شامل افراد دارای معلولیت نیست و تمامی افراد جامعه را در برمی گیرد. هر فردی باید نقطه ای را که اکنون در آن قرار دارد، به خوبی بشناسد و بپذیرد و تنها از این مسیر است که می تواند به سمت هدف حرکت کند، اما در اینجا تنها به افراد دارای معلولیت می پردازیم.
به طور معمول، پیش از انجام هر کاری به ملزومات آن می اندیشیم و وسایل مورد نیاز انجام کار را فراهم می کنیم. در مورد انتخاب و برنامه ریزی برای دستیابی به یک هدف نیز همین روال در پیش گرفته می شود، اما مشکلی که ممکن است برخی افراد دارای معلولیت در این مرحله با آن مواجه شوند؛ این است که در بسیاری از موارد، نگاه جامعه نگاهی سیاه و سفید است و افراد بر اساس توانستن ها و نتوانستن ها دسته بندی می شوند؛ برای مثال گفته می شود: نابینا و بینا و بر اساس این دسته بندی، افراد به دو گروه تقسیم می شوند که اعضای یکی از گروه ها توان دیدن دارند و اعضای گروه دیگر، این توانایی را ندارند. این نوع نگاه، هم برای افراد دارای معلولیت هم برای خود جامعۀ گسترده، پیامد های منفی بسیاری دارد؛ به این صورت که از یک سو موجب می شود افراد دارای معلولیت، خود را برای رسیدن به مقصدی توانمند نبینند و از سوی دیگر، جامعه با اتکا بر این نگاه سیاه و سفید و باور به محدودیت و ناتوانی افراد دارای معلولیت، از نیروی این افراد به شکل شایسته و مؤثری استفاده نمی کند.
اکنون با توجه به پیشرفت دنیای امروز و تغییر نظرات و دیدگاه ها، زمان آن رسیده است که این نگاه طبقه بندی شده و سیاه و سفید کنار گذاشته و هر فرد به شکل مجموعه ای از ویژگی ها در نظر گرفته شود و معلولیت نیز در کنار سایر ویژگی های فردی نگریسته شود. هر انسانی، مجموعه ای از توانایی ها، محدودیت ها، نیاز ها، خواسته ها، میل ها، سلیقه ها و … است. میزان بینایی، شنوایی یا بهرۀ هوش افراد نیز یکی از همین ویژگی هاست که باید در کنار سایر ویژگی ها و هم تراز و هم اندازه با آنها نگریسته شود و جلوتر و پررنگ تر از آنها نباشد.
در یکی از یادداشت های مایکل هاینسون، از دست اندر کاران کرزویل، خاطره ای جالب خواندم که ذکر آن در این مجال خالی از لطف نخواهد بود. او نقل می کند که روزی با تعدادی از بستگانش در هتلی اقامت داشته است. هنگامی که با همراهانش از پله های هتل پایین می آمده است، صدای جیغ و فریاد افراد حاضر در طبقۀ اول ساختمان را می شنود و از آنها می پرسد که این سر و صدا ها برای چیست و متوجه می شود که برق ساختمان قطع شده است و این افراد دچار ترس شدند و سعی می کنند با کمک نور موبایل هایشان، راه خود را پیدا کنند و تازه این در حالی بوده که برق ساختمان های دیگر و خیابان هم وصل بوده و فضا به طور کامل تاریک نشده بوده است. این اتفاق، فکر مایکل را به خود مشغول می کند. او به این می اندیشد که چگونه افراد تا این اندازه به نور وابسته هستند و حتی نمی توانند زمان کوتاهی را بدون نور تحمل کنند. افراد با وجود داشتن قدرت بینایی، بدون حضور نور کافی، نمی توانند از این ویژگی فیزیکی خود استفاده کنند و انسان برای برطرف کردن این نیازش یا شاید بتوان گفت برای مناسب سازی محیط با توجه به توانایی ها و محدودیت هایش، نور مصنوعی را اختراع کرده و با این کار، قدرت پیدا کرده است که در هنگام شب و عدم حضور نور طبیعی از حس بینایی استفاده کند. به نظر می رسد که این الگوی بسیار خوبی برای تعریف دوبارۀ معلولیت به عنوان یک ویژگی و نه به عنوان یک کاستی و محدودیت باشد.
در بسیاری از موارد، با در نظر گرفتن تمهیداتی اغلب ساده، فضا و امکانات برای افراد دارای معلولیت نیز قابل استفاده و دسترس پذیر خواهد بود؛ به عنوان مثال یک برنامه نویس می تواند با تبعیت از پروتکل های دسترس پذیری، محصول خود را برای افراد دارای معلولیت، اعم از افراد با آسیب بینایی، شنوایی، جسمی و … کارآ یا اصطلاحاً «دسترس پذیر» کند. با در نظر گرفتن تجهیزاتی مانند یک رمپ ساده می شود مکانی را برای فردی که از ویلچر استفاده می کند دسترس پذیر ساخت یا با کمک توصیف صوتی برای افراد با آسیب بینایی و مترجم زبان اشاره برای افراد با آسیب شنوایی می توان لذت تماشای محتوای ویديویی را به این افراد هدیه کرد. مسلماً همان گونه که انسان توانست برای تولید نور مصنوعی کاری بکند؛ قدرت انجام کار هایی، حتی بزرگ تر برای دسترس پذیری دنیا برای همه را دارد.
با توجه به تنوع ویژگی های افراد و توانایی ها و محدودیت های گستردۀ انسان ها ضروری است که تغییرات بزرگی در نگاه دنیا به این ویژگی ها ایجاد شود که البته خوشبختانه این گردش نظری مدتی است که آغاز شده است و هرکداممان باید به سهم خود در ترویج این نگاه جدیدتر و البته زیباتر و مفیدتر بکوشیم. ضرورت این کوشش زمانی بیشتر می شود که به احتمال بالای حوادث و بروز معلولیت در همۀ افرادی که دست کم اکنون معلول نیستند بیندیشیم، پس باهم بکوشیم سهمی در عبور دنیا از تاریکی شب و طلوع نوری دوباره داشته باشیم.