نویسنده: Mark Riccobono
منبع نسخه ی انگلیسی: Future Reflection
مترجم: داوود چوبینی
منبع نسخه ی ترجمه شده: محله ی نابینایان
یادداشت سردبیر
سناتور تَمی داکوُرس، “Tammy Duckworth” سناتور جوان و کم سابقه ایالت ایلینوی “Illinois” میباشند. ایشان دارای درجه جانبازی هستند، در افغانستان مشغول به خدمت بوده و در حین خدمت، جراحات جبرانناپذیری به وی وارد شده است. این مصاحبه، پیشتر توسط رئیس فدراسیون ملی نابینایان آمریکا، یعنی جناب مارک ریکُبُنُ “Mark Riccobono” انجام و ضبط شده است.
مصاحبه ای با سناتور تَمی داکوُرس “Tammy Darkworth”
جناب ریکُبُنُ: سناتور داکوُرس، از اینکه در گردهمایی فدراسیون ملی نابینایان آمریکا شرکت کردید، نهایت سپاسگزاری رو از شما دارم.
سناتور داکوُرس: خیلی خوبِ که اینجا حضور دارم. از شما تشکر میکنم.
جناب ریکُبُنُ: فرصت پیش اومده برای پرسیدن چند سؤال از شما رو به فال نیک میگیرم. میدونم زمان شما محدودِ. پس خیلی سریع میرم سراغ اصل مطلب. خصایص و ویژگیهای بیشماری تو شما دیده میشه و استفاده از همین ظرفیتها و ویژگیهاتون باعث شده تا الان در مقام یه سناتور باشید. در حال حاضر، شما تنها سناتور آمریکایی هستید که دارای معلولیتِ. ممکنِ کمی در خصوص حوزه کاریتون تو مجلس سِنا و اینکه چطور همکارانتون شما رو تو این مقام پذیرفتن، صحبت کنید؟
سناتور داکوُرس: خب، از شما تشکر میکنم. بله، چون از صندلی چرخدار استفاده میکنم، مشخصِ یه تفاوتی بین من و سایر سناتورها وجود داره. فقط منم که به لحاظ جسمی، با سایر 99 سناتور دیگِ تفاوت دارم. فکر نمیکنم این مسأله توانسته باشه تأثیری بر نحوه پذیرش من توسط سایر سناتورها داشته باشه. اما اگِ یه روز شما وارد مجلس سِنا بشید، همه از مسیر سختی که گذروندید تا به اینجا برسید، آگاهن. جالبِ بدونید، از زمانی که من به عنوان سناتور برگزیده و وارد مجلس نمایندگان شدم، مجبور شدم زمان زیادی رو صرف آموزش به همکارانم بکنم. چون اونا خیلی از کارها و فعالیتها رو صرفاً به خاطر اینکه در گذشته هم به شکل روتین انجام میدادند، الان هم انجام میدن. اولین روزی رو که وارد مجلس نمایندگان شدم رو به خاطر میارم. مراسم معارفه و آشناسازی تازه واردها با ساختار اداری و فضای خانه نمایندگان رو داشتیم. اونا برای معارفه، یه رستوران رو انتخاب کردن، رستورانی که دو طبقه باشه تا بتونن مراسم رو تو طبقه دوم برگزار کنن. دلیلش هم این بود که اونا عادت داشتن، مراسم معارفه تازه واردها رو تو یه اتاق خصوصی و اونم تو طبقه دوم رستوران برگزار کنن. جالب این بود که وقتی اونجا رفتم، متوجه شدم برای رفتن به طبقه دوم، آسانسوری وجود نداره. بنابر این وقتی اونجا رسیدم، خب برام سؤال پیش اومد: من چه شکلی به طبقه دوم برم؟ تا اون لحظه، هیچ کی حتی به این مسأله فکر هم نکرده بود. خیلی مَسخَرَست. دلیلش روشنِ. چون همیشه وقتمون رو تلف کردیم تا به بقیه یاد بدیم تا وقتی نیازهایی دارن، اونا رو اعلام کنن. این در حالیِ که چنین مسائلی از این دست، دیگه خیلی ساده، پیش پا افتاده و از پیش قابل پیشبینی بوده. اونا تمامی جلسات رو تو ساختمونهای مجلل مرکز شهر برگزار میکنن. از این جور ساختمونها تو شهر واشنگتن دیسی “Washington DC” زیاد میتونید ببینید. ساختمونهایی که شما برای رفتن به داخل اونا، مجبورید از چندین پله بالا برید. متوجه ساختن مردم از چنین مسائل پیش پا افتاده ای، خودش یه فرایند آموزشی رو میطلبه. برای مثال: وقتی کسی من رو به جایی دعوت میکنه، من باید بهش بگم، اگِ جایی که تو من رو داری به اون دعوت میکنی دسترسپذیر نباشه، وقتی اونجا برسم و متوجه این نکته بشم، وارد اون مکان نمیشم و اونجا رو ترک میکنم. حتی اگِ بتونم چهار دست و پا هم از پله ها بالا برم، با وجود این، تن به این کار نمیدم. این مسأله خوب به من فهموند که درواقع من باید صدای قشر معلولین باشم و مسائل مربوط به معلول و معلولیت رو مطرح کنم. چون من میتونم به وضوح مشکلات رو در معرض دید مقامات قرار بدم، بهشون بگم که از مشکلات قشر خودم آگاهم و این مشکلات، حکایت یا یه داستان نیستن. این ویژگی در گفت و گوهای بین من و همکارانم و در بحث و جدلهامون، میتونه از جهات مختلفی به من اعتبار بده. تو برخی مسائل، این مسأله ی مزیت برای من به حساب میاد. اینم بهتون بگم که اونا اغلب هر روز از چالشهایی که باهاش برای اومدن به سر کار رو به رو هستم، شگفتزده میشن. یکی از کارهای مهم ما به عنوان سناتور، دفاع از حقوق ایالات متحده در مجامع بین المللی هست. این بخش اعظم کار ما رو تشکیل میده. اخیراً سفری به کره جنوبی داشتم. یکی از نمایندگان جمهوریخواه هم همراه ما بود.
رو کرد به من و گفت: “چطورِ با جت نظامی سفر کنیم. تَمی، خیلی راحتتر هست. دیگه لازم نیست از این فرودگاه به اون فرودگاه بری و کلی تو پروازهای مختلف، انتظار بکشی. تنها کاری که باید بکنی اینِ که از این پایگاه نظامی به اون یکی بری.”
یه نگاهی بهش کردم و بهش گفتم: “تنها دلیلی که باعث میشه این کار رو نکنم، همین دسترسپذیر نبودن جتهای نظامی برای افراد با آسیبهای جسمی-حرکتی هست.”
تا حالا اصلاً با چنین مسأله ای رو به رو نشده بود.
ادامه دادم: “استفاده از سرویس بهداشتی تو جتهای نظامی برای من ممکن نیست. اگِ قرار باشه من رو سوار هواپیمایی بکنید که پروازش 9 ساعت طول میکشه و در طول این 9 ساعت پرواز نتونم از سرویس بهداشتی استفاده کنم، مطمئن باشید این کار رو نمیکنم و ترجیحاً سفرم رو کنسل میکنم.
جناب ریکُبُنُ: بله، بله، قطعاً درستترین کار همین هست.
سناتور داکوُرس: مردم حتی از چالشهایی که یه فرد معلول برای رفت و آمد از خونش به محل کارش و بلعکس باهاش رو به روست رو ازش بی اطلاعن.
جناب ریکُبُنُ: اینکه شما برای اطلاعرسانی و آگاهسازی اونجا هستید، یه نقطه قوت به حساب میاد و این نقطه قوت وقتی بیشتر تقویت میشه که شما دقیقاً همون کارهایی رو در طول روز انجام میدید و با چالشهایی رو به رو هستید که همه ما نیز به عنوان یه معلول، در طول زندگی روزمره باهاش دست به گریبان هستیم. خیلی از حضور شما در مجلس سِنا متشکریم. متشکریم از اینکه بار این مسؤولیت سنگین رو در کنار سایر کارهاتون به دوش میکشید. با توجه به اِشراف شما به مسائل و چالشهای معلولین، مطلع شدیم شما و یکی از نمایندگان به نام اِلینا هلمز نُرتُن “Eleanor Holmes Norton”, مورخ دوم مارس، مصوبه ای رو ارائه کردید که تحت اون قرارِ بنای یادبود فرانکلین دِلانُ رُزوِلت “Franklin Delano Roosevelt” “FDR” برای معلولین دسترسپذیر بشه. از مهمترین مسائل دسترسپذیری که به نابینایان مربوط میشه، میتونیم به نصب تابلوهایی به خط بریل اشاره کنیم. قطعاً این کار شما باید مورد ستایش و قدردانی قرار بگیره. فدراسیون ملی نابینایان آمریکا از این اقدام شما قدردانی میکنه و سپاسگزار شماست. میشه در این خصوص بیشتر برامون بگید؟ توضیح بدید چه اقداماتی رو صورت میدید تا مطمئن بشید این بنای تاریخی به طور صد در صد دسترسپذیر میشه؟
سناتور داکوُرس: با کمال میل. خب، اولاً برای این کار، بنای یادبود رُزوِلت یه سر آغاز خوب به حساب میاد. اما ما نمیتونیم بحث مربوط به دسترسپذیری رو محدود به همین یه مکان بکنیم. اینطور نیست؟ پارکهای ملی، متعلق به تمامی مردم آمریکاست. چه شما با پاهای خودت تو پارک قدم بزنی و یا با صندلی چرخدار، چه نحوه خوندن شما از طریق خط بریل باشه و یا به خط بینایی، چه نحوه ارتباط گرفتن شما با محیط از طریق صدا باشه و یا چشم و یا حتی از این فراتر بریم، چه این مسائل برای شما اهمیت داشته باشه و یا نه، اینها مکانهایی هستند که متعلق به همه ما هستند و واجبِ که مسائل مربوط به دسترسپذیری توشون رعایت بشه تا همه با هر وضعیت جسمی که دارن بتونن از این فضاها استفاده کنند. پارکهای ملی ما میبایست برای همه ما دسترسپذیر باشه.
به هر روی، فکر میکنم مردم باید از نقش مهمی که سران جامعه معلولین ایفا کردند تا صحت فعالیتها و نقش پررن جناب رُزوِلت در جنگ جهانی دوم، نسل به نسل به گوش آیندگان برسه، آگاه بشن. اینکه جناب رُزوِلت تو اون دوران سخت و رکود ایالت متحده، با وجود معلولیتشون ، رهبری کشور رو عهده دار بودن. در خصوص بحث دسترسپذیری، هنوز مشکلات زیادی تو اون بنای یادبود وجود داره، چیزهایی از قبیل نوشته هایی به خط بریل که کاملاً خانا و واضح باشن. من در خصوص نحوه رسیدگی به چنین مشکلاتی، به تحت فشار گذاشتن تمامی دولتها، از جمله دولت حاضر، ادامه میدم. چرا که در هر صورت، اونا میدونن این یه مسأله ملیست و باید به اون رسیدگی کرد. مسؤولین خدمات دهنده پارکهای ملی هم در جریان هستند و به خوبی از مشکلات آگاهن. تازه قصد دارم با اداره خدمات پارکهای ملی و بناهای تاریخی کشور در جهت دسترسپذیر کردن تمامی این اماکن و پارکها همکاری داشته باشم. بحث دسترسپذیری شامل وبسایت این اماکن نیز میشه. باید به حال این وضعیت با صدای بلند گریه کرد! باور نمیکنم. منظورم اینِ که واقعاً ما تو سال 2021 قرار داریم؟! صفحات وب در گذشته کشف شدن و اینطور نیست که فکر کنیم تازه باید این صفحات رو به وجود بیاریم. پس بنابر این دسترسپذیری این وبسایتها نباید کار سختی باشه. از این گذشته، 30 سال از تصویب قانون حمایت از حقوق معلولین میگذره. دوستان به خودتون بیاین.
جناب ریکُبُنُ: بله، خب ما در فدراسیون ملی نابینایان آمریکا، 100% با فرمایِشات شما موافقیم، به خصوص در بحث وبسایتها و برنامه های موبایلی مربوط به این داستان. البته که لازمِ این تغییر و تحولات تو خیلی از حوزه های دیگه هم اتفاق بیفته و به پارکهای ملی محدود نشه. همونطور که خودتون اشاره فرمودید، این تحولات باید در حوزه هایی مثل آموزش، کار، سفر، مراقبتهای مربوط به حوزه سلامت و خیلی بخشهای دیگه نیز اعمال بشه. در حال حاضر بر این امر واقف هستیم که اکثر قریب به اتفاق این وبسایتها، دارای موانعی هستند که دسترسی افراد معلول، به ویژه افراد نابینا رو به اونا سخت و حتی گاهی ناممکن میکنه. همونطور که تلاشهای اخیر شما به ما ثابت کرده، شما این مسأله رو جدی گرفتید و دارید برای بهبود هرچه بیشتر اون تلاش میکنید. میشه یه کم بیشتر با مخاطبین ما در خصوص علاقه و فعالیت خودتون در جهت افزایش بهبود وضعیت دسترسپذیری این وبسایتها صحبت کنید؟
سناتور داکوُرس: بله، با کمال میل. بخشی از این مسأله به خاطر تجربیات خودم هست. وقتی برای اولین بار زخمی شدم و داشتم دوران نقاهتم رو تو والتِر رید “Walter reed” میگذروندم، نمیتونستم بازوانم رو تکون بدم. برای اینکه بتونم از دست چپم استفاده کنم، کلی مراحل درمانی رو پشت سر گذاشتم. دکترا هم مطمئن نبودن بتونن دست راستم رو هم درمان کنن.
درمانها بالاخره ثمربخش بودن. اعضای بدنم، سالها تحت درمان قرار گرفتن. همیشه خطر از دست دادن بازوم اونم به خاطر عفونت، بهتر بگم عفونت مداوم، منو تهدید میکرد. اینو گفتم تا بدونید به همین خاطر از همون اوایلی که وارد والتِر رید شدم، فهمیدم برای استفاده از وبسایتها باید از وسایل کمکی استفاده کنم. مجبور بودم نحوه استفاده از دستیار صوتی به نام “Dragon NaturallySpeaking” رو یاد بگیرم. اون زمان به این نتیجه رسیدم، با وجود داشتن بینایی، نمیتونم تایپ کنم و از دستام بهره بگیرم. با صفحاتی رو به رو شدم که حرکت بین عناصر مختلفش، به طرز باورنکردنی سخت و مشکل بود. در جریان هستید که با وجود گذشت یازده سال از ابلاغ اولین اخطاریه در خصوص تدوین قانونی، مرتبط با بحث دسترسپذیری صفحات وب در قالب ابلاغیه های شماره 2 و 3 از سوی مسؤولین دفاع از حقوق معلولین، هنوز هم ما شاهد یک آییننامه قانونی در این خصوص نیستیم. میدونم دولت میتونه پله ها رو یکی یکی طی کنه، اما گذشت این میزان زمان برای تصویب یه چنین قانونی، دیگه خیلی مَسخَرَست. با علم به اینکه میدونیم چقدر آمریکاییها به اینترنت و برنامه های تلفن همراه وابسته هستن، پرداختن به این موضوع در جهت تضمین دسترسی برابر تو این حوزه، اونم تحت یه قانون درست و حسابی برای معلولین، به شدت حیاتیست. فکر کنم مسأله روشنِ.
میخوام در مورد جلسه ای که با خانم کریستِن کلارک “Kristen Clarke” داشتم، با شما صحبت کنم. در حال حاضر، ایشون ریاست بخش حقوق مدنی وزارت دادگستری ایالات متحده رو عهده دار هستن. تو اون جلسه، نه تنها ازش خواستم متعهد بشه تا معاونی رو برای دادستانی کل قرار بده که تمرکزش روی امور معلولین باشه، بلکه ازش درخواست کردم تا این اطمینان رو به ما بده که وزارت دادگستری نهایت تلاش خودش رو میکنه تا تصویب مقررات به این مهمی رو تو اولویت کارش قرار بده. میتونیم درخواستهای بالا رو تو مجلس به شکل یه قانون در بیاریم. میتونیم قوانین رو مکتوب، تصویب و بعدش به این وزارتخونه ارجاع بدیم. اما منطق به ما میگه، باید به دولت تکیه کنیم و اجازه بدیم اون کار درست رو انجام بده. چون دولت واقعاً میتونه از پس این کار بربیاد. فقط کافی دولتمردان برای تحقق این هدف، به مسؤولین مربوطه فشار بیارن.
جناب ریکُبُنُ: بله، کاملاً حق با شماست. کاملاً با شما موافقیم. در راستای حل این مسأله و تحقق این تغییر و تحولات در دولت، چه کمکی از دست نابینایان آمریکا بر میاد؟
سناتور داکوُرس: خب، خیلی کارا. قبلش، این اطمینان رو به شما میدم که صدای شما قطعاً شنیده میشه و به گوش مسؤولین میرسه. با نمایندگان قانونگذار خودتون صحبت کنید. حتی با کسایی مثل من که خیلی صمیمانه دوست دارن پای درد و دل شما بشینم و مشکلات رو پیگیری کنن، حرف بزنید. شخصاً دلم میخواد نامه های شما رو دریافت کنم و پیغامهاتون رو از طریق دستگاه پیغامگیر خودم بشنوم. ما هنوز هم پذیرای ایمیلها و فکسهای شما عزیزان هستیم. لازمِ با هم در ارتباط باشیم و از هم خبر بگیریم. صدای شما باید به گوش مقامات برسه. وقتی صدای شما به گوش مقامات برسه، نمایندگان شما در کنگره و مجلس سِنا متوجه میشن این مسأله واقعاً مهمی هست. میتونید به کاخ سفید مراجعه و دادخواست خودتون رو تقدیم مقامات بکنید. اگِ در قبال دادخواستی که ارائه میدید، امضاهای لازم رو هم جمعآوری کنید، مقامات مجبور میشن تدابیر لازم رو به عمل بیارن. اونا باید به این دادخواست پاسخ بدن. بعداً باید یه بار دیگه بررسی کنم، ولی فکر میکنم برای بررسی یه دادخواست صد هزار امضا نیاز هست. در هر صورت شما باید یه کاری کنید که صداتون شنیده بشه تا در مرحله بعد، من بتونم وارد راهروهای سازمانهای قانونگذار بشم و به دوستان قانونگذار بگم: “میدونید چیه؟ فقط ظرف همین یه ماه گذشته، من ضرورت وجود یه قانون در خصوص بحث دسترسپذیری صفحات اینترنتی رو از دهان پنج هزار فرد معلول شنیدم.” به طور مداوم به عنوان یه آمریکایی از حق و حقوق خودتون به طور کامل بهره ببرید و از ما به عنوان نمایندگان خودتون پاسخ بخواین. با ما ارتباط بگیرید. باهامون صحبت کنید. حتی میتونید با اونایی که فکر میکنید رفتار دوستانه و صمیمانه تری با اربابرجوع دارند، حرف بزنید. در چنین شرایطی هست که من میتونم برم پیش مقامات و بهشون بگم: “ببینید، من پنج هزار نامه در خصوص این مسأله از طرف معلولین دریافت کردم. بر اساس همین پنج هزار نامه هم میخوام فشار وارد کنم و بر روی خواسته مردم پافشاری کنم. چون این خواسته کساییست که به من رأی دادن و قطعاً این خواسته حائز اهمیت هست.”
جناب ریکُبُنُ: عاشق این تضادی هستم که تو دریافت این پنج هزار فکس در خصوص دسترسپذیری صفحات وب وجود داره. بیایم و سیل فکسهای خودمون رو مرتبط با بحث قانون دسترسپذیری صفحات وب به سمت شماره فکس سرکار داکوُرس روونه کنیم. البته که همین فکسها هم باید به شماره فکس سایر اعضای کنگره هم ارسال بشه. بیایم به یه مسأله دیگه بپردازیم. هم شورای ملی نظارت بر حقوق معلولین و هم کمیسیون حقوق مدنی ایالات متحده آمریکا توصیه کرده اند تا دریافت حداقل حقوق دریافتی از سوی کارمندان معلول باید به تدریج از قانون حذف بشه. قاعدتاً، ما در فدراسیون ملی نابینایان آمریکا بر این باور هستیم که پایین آوردن سطح انتظارات، یکی از بزرگترین مسائلی هست که باهاش رو به رو هستیم. شما قبلاً کمی در خصوص چگونگی غلبه بر پایین آوردن سطح انتظارات دیگران از خودتون در حوزه سیاسی که در اون مشغول به خدمت هستید، صحبت کردید. میشه کمی بیشتر در این خصوص برای ما حرف بزنید؟ بعد از اون هم بفرمایید آیا شما از حذف تدریجی بخش 14 بند ج که در خصوص قانون استانداردهای کار منصفانه هست، حمایت میکنید؟
سناتور داکوُرس: بله، البته. خلاصه عرض کنم. حداقل دستمزد باید از بین بره. به خصوص اینکه ما داریم تو سال 2021 زندگی میکنیم و این قانون سازگاری با زمان زندگی ما نداره. این قانون از نظر من ناعادلانه، ساده انگارانه و به دور از انصافِ. مثالهای زیادی رو میتونیم بیاریم که تو اونا، افراد دارای معلولیت، وقتی در محیط کاری یکپارچه و رقابتی قرار میگیرند، اتفاقاً عملکردشون برای کارفرماهاشون، خیلی هم سود آور بوده. بر اساس همین عملکردها، میشه ثابت کرد که قانون دریافت حداقل مزد برای کارمندان با لیاقت معلول، باید از بین بره و حقوقی معادل همتاهای کارمندان غیر معلول براشون تعیین بشه.
من براتون یه مثال میزنم. مثال مد نظر من، صنایع فانوس دریایی شیکاگو “Chicago Lighthouse Industries,” هست. این مرکز، یه آژانس مرتبط با بحث صنایع ملی نابینایان به حساب میاد. حقوقی که این مرکز به کارمندانش پرداخت میکنه، یه حقوق منصفانست. در خصوص بحث پرداختیها، شما هیچ مشکلی رو نمیتونید مشاهده کنید. ما باید این تضمین رو به افراد معلول بدیم که میتونن به فرصتهای شغلی دسترسی کاملی داشته باشن، فرصتهای شغلی که البته بتونه بر اساس سختی کار، مزایای قابل توجهی رو هم برای این قشر به بار بیاره. چرا باید معلولین رو به چشم یه شهروند درجه دو نگاه کنیم؟ به همین علت هم در کنگره پیشین، من و سناتور کِیسی “Senator Casey”, لایحه تبدیل قانون استخدام گزینشی که بیشتر به شکل سلیقه ای اعمال میشد به قانون استخدام بر اساس رقابت رو ارائه کردیم. الان هم با افتخار اعلام میکنم، حامی قانون افزایش حقوق هستم. قانونی که تحت اون حداقل دستمزد تعیین شده توسط دولت فدرال رو برای کارمندان معلول در مرحله اول افزایش میده و کارمندان و کارفرماهایی که مشمول بخش چهارده، بند جیم میشوند رو به تدریج از دریافت حداقل حقوق ماهیانه خارج میکنه. اشتباه، اشتباهِ، حتی اگر در قالب قانون خودش رو نشون بده. باید از شر این قانون غلط خلاص بشیم. ما مدتهاست که تمرکزمون رو روی رسیدن به همین هدف معطوف کردیم.
جناب ریکُبُنُ: نهایت تشکر و سپاسگزاری رو از شما دارم. البته که ما هم با شما همسو هستیم. فکر میکنم موضع شما همراستا با موضع نابینایان آمریکاست. درواقع شما دارید با اونا برای احقاق حقوقشون همنوا میشید. فدراسیون ملی نابینایان آمریکا، رهبری شما در پیشبرد این لوایح قانونی رو ارج مینهد.
میدونم وقت زیادی برای ما باقی نمونده و شما باید برید و به کارهای مهم خودتون برسید. فقط دلم میخواد دو تا سؤال دیگه از خدمتتون داشته باشم. گردهمایی ما بزرگترین گردهمایی نابینایان در دنیا به حساب میاد. گردهمایی که به شکل سالانه برگزار میشه. اگِ فقط بخواین یه توصیه برای کسایی که اینجا دور هم جمع شدن داشته باشید، اون توصیه چیه؟
سناتور داکوُرس: من صحبتم با شما اینِ. شما هیچ تفاوتی با دیگران ندارید. داشتید در مورد پایین آوردن سطح انتظارات صحبت میکردید. هیچ وقت اجازه ندید مردم سطح انتظاراتشون رو از شما پایین بیارن. جامعه میخواد نحوه برخورد با ما رو خودش شکل بده و اون رو به شکل یه هنجار در بیاره. خب، تقصیر ما به عنوان یه فرد با آسیب بینایی چیه؟ مقصر خود جامعه هست. ما نباید زیر بار این هنجارها بریم. باید مسیر رو طور دیگه ای تغییر بدیم. میدونم تغییر این هنجارها ممکنِ ملالآور باشه. اما تأکید میکنم رد کردن این هنجارها بسیار مهمِ.
بعضی وقتها با خودت میگی: نمیخوام انگشتنمای مردم باشم. نمیخوام عامل دردسر من باشم. من فقط ترجیح میدم کارم رو انجام بدم و روند طبیعی زندگیم رو به جلو ببرم. بعضی وقتها لازمِ عامل تغییر شما باشی. فکر کردی جامعه چه شکلی شکل میگیره؟ با همین تغییراتی که تک تک ما صورت میدیم. همه ما به همین شکل این کشور رو بنیان نهادیم و ساختیمش. تک تک ما با کاشتن بذری، عامل تغییر بودیم و یه کشور رو ساختیم. فکر میکنم لازمِ از این مسأله آگاه بشید که شما هرجایی هم که باشید، متحدینی شما رو همراهی میکنن. پس خواهش میکنم صداتون رو به گوش همه برسونید. شما من رو به عنوان یه متحد خود دارید. شما تو این راه تنها نیستید. حتی اگِ تو یه موقعیت خاص قرار گرفته باشید. بدونید متحدین زیادی در سرتاسر این کشور بزرگ هستند که تمایل به همراهی شما رو دارن.
صادقانه عرض کنم، شما نه فقط برای خودتون، بلکه برای دیگرانی که در جامعه هدف حضور دارند و حتی برای کسایی که هنوز دچار معلولیت نشدن، دست به مبارزه میزنید. میدونید، وقتی به لحاظ جسمی در شرایط خوبی بودم و با هلیکوپتر پرواز میکردم، این جامعه معلولین بود که برای احقاق حقوق من به عنوان یه معلول، وارد یه کشمکش شد. نمیدونستم قرارِ یه روزی برای گذراندن اکثر زمان عمرم به حمایت سازمان دفاع از حقوق معلولین احتیاج پیدا کنم. اما حقیقت همیشه حقیقت هست و میبینید که الان اینجا هستم. خدا رو به خاطر وجود افرادی مثل مارکا بریستُ “Marca Bristow” و امثالُهُم تو جامعه معلولین شُکر میکنم. چون قبل از اینکه من احتیاجی به اونا داشته باشم، برای گرفتن حق و حقوق معلولین دست به مبارزه زدن. امروز آمریکاییهای زیادی هستن که ممکنِ مخالف کارهایی باشن که شما دارید در جهت رفاه معلولین انجام میدید. اما همین آدمهای مخالف، اگِ معلولیت رو در آینده تجربه کنند، بیتوجه به مخالفتهایی که روزی با این مسأله داشتن، خدا رو شُکر میکنن که در گذشته آدمهایی مثل شما وجود داشتند و برای گرفتن حق و حقوق معلولین کاری انجام دادن. پس به کارِتون با قدرت ادامه بدید. چون دارید به طرز قابل توجه و باورنکردنی، کار مهمی رو انجام میدید که منتج به بهتر شدن زندگی ملتمون میشه. این اقدام، ما رو به سمت اتحاد مطلقی سوق میده که از گذشته برای رسیدن به اون تلاش میکنیم، اما هنوز بهش دست پیدا نکردیم. به خاطر کاری که در حال انجامش هستید، از شما سپاسگزارم.
جناب ریکُبُنُ: ما هم متقابلاً از شما متشکریم. متشکریم از اینکه شما عامل تغییر برخی از دردسرهای شیرین بودید. دوست داریم بهتون بگیم، شما باید امیدوار باشید اونقدر از خدا عمر بگیرید و با قشر نابینا نشست و برخاست داشته باشید تا بتونید از دید اونا به قصه نگاه کنید. اگر این مجال نصیبتون بشه و این همنشینی مداوم حاصل بشه، اون موقع هست که شما میتونید معلولیت نابینایی رو درک کنید.
خب رسیدیم به آخرین سؤال: نابینایان زیادی خارج از این گردهمایی حضور دارن و صدای شما به گوش اونا میرسه. شاید اونا شما رو الهامبخش خودشون برای دستیابی به یکی از کرسیهای کنگره قرار بدن. چه صحبتی برای نابینایانی دارید که علاقمند به خدمت در مناصب دولتی هستند و البته کمی هم نسبت به حضور در چنین جایگاههایی که کار گروهی حرف اول رو میزنه، مردد هستن؟
سناتور داکوُرس: این کار رو بکنید. این کار رو بکنید. پا به عرصه بذارید و به سمت این قصه حرکت کنید. نیازی نیست قدم اول برای حضور در چنین مناصب دولتی رو با نامزد شدن تو سِنای آمریکا بردارید. قدم اول شما میتونه نامزد شدن برای پستهای پایینتر باشه، پستهایی مثل شوراهای محلی و یا هر منصب سیاسی دیگری که شما در حال حاضر توان مدیریت اون رو تو خودتون میبینید. حضور تو هیأت مدیره کتابخونه محل زندگیتون میتونه یکی دیگش باشه. چه کسایی تصمیم میگیرن بچه ها چه نوع کتابهایی رو بخونن؟ هیأت مدیره کتابخونه. بنابر این، اگِ شما در چنین جایگاهی حضور داشته باشید، احتمالاً بتونید تأثیر خودتون رو در جهت ورود کتابهای بریل و کتابهای صوتی به بخش کودکان و یا حتی به بخش بزرگسالان کتابخونه محلی بذارید. میتونید برای حضور در هیأت امنای صندوقی در محل و یا شهر خودتون نامزد بشید. میتونید برای رسیدن به ریاست انجمن اولیا و مربیان یه مدرسه اقدام کنید. نیازی نیست حتماً برای حضور در مجلس سِنا و یا کنگره ایالات متحده نامزد بشید. اما اگِ علاقمند بودید و اقدام کردید، با من تماس بگیرید. حتماً بهتون کمک خواهم کرد. بالاخره از یه جایی شروع کنید. چون همیشه هم قرار نیست تغییرات از اون بالا شروع بشن و اتفاق بیفتن. بعضی وقتها تغییر باید از جز به کل اتفاق بیفته. تک تک شما میتونید حتی با وجود نداشتن منصبهای عالی رتبه، عامل تغییر و رقم زدن تفاوتها تو دنیا باشید. فقط شروع کنید.
جناب ریکُبُنُ: عالیه! نهایت سپاسگزاری رو از شما داریم. در تلاش باشید، فعالیت کنید و حلّال دردسرهای شیرین باشید. بله، من عاشق این کارم. خب سناتور، میدونم وقت اون رسیده که به کاراتون تو مجلس سِنا برسید. از اینکه وقت خودتون رو در اختیار ما گذاشتید از شما قدردانی میکنیم. مرسی که اومدید و تو گردهمایی فدراسیون شرکت کردید. تمایل دارم از طرف مقامات و سایر اعضای فدراسیون ملی آمریکا در شعبه ایلینوی “Illinois” و سایر شعبه های ما در سر تا سر ایالات متحده اعلام کنم، ما قدردان حضور مؤثر و قدرتمندانه شما در کنگره هستیم. توصیه میکنم به کارمندان مربوطه یادآوری کنید تا بخش مخزن کاغذ دستگاه فکس رو مجدد پر کنن. چون فکر میکنم رفقای من تو فدراسیون ملی نابینایان آمریکا، قرارِ سیلی از فکسهای متعدد رو به سمت شما روونه کنن. عمده این فکسها هم در خصوص قدردانی از شما و مدیریت سالم شما در مورد مسائلیست که بر روی زندگی مردم نابینای آمریکا تأثیرگذار هست، خواهد بود. از اینکه وقت خودتون رو در اختیار ما قرار دادید، متشکریم.
سناتور داکوُرس: منم متقابلاً از شما تشکر میکنم. ما دستگاه پیغامگیر هم داریم. شما میتونید از اون طریق هم پیامهای خودتون رو به دست ما برسونید.
جناب ریکُبُنُ: در خصوص دسترسپذیری صفحات وب با شما همسو و موافق هستیم. در عصر اینترنت، 11 سال یه عمر به حساب میاد. به خاطر این یازده سال از شما متشکریم.
سناتور داکوُرس: سپاسگزارم، سپاسگزارم، مراقب خودتون باشید.