نگاهی به وضعیت کودکان معلول در ایران

روز جهانی کودک، فرصتی است برای توجه به وضعیت زندگی جمعیت کثیری از جامعه جهانی که اگرچه سازندگان جهان فردا هستند، اما امروز نیازمند انواع حمایتها مانند برخورداری از تغذیه سالم و مکفی، مراقبتهای بهداشتی، دسترسی به امکانات تفریحی و سرگرمی، ورزش و انواع آموزش هستند؛ اما اگر واقعاً چنین بود، نیازی به اختصاص روزی ویژه در تقویم جهانی برای بازنمایی شرایط زندگی کودکان و نوجوانان نبود.
آنچه در کشورمان قابل بررسی است، یکی مقایسه وضعیت کودکان ایرانی و در مورد بحث این یادداشت، کودکان دارای معلولیت با شرایطی است که میبایست داشته باشند و دیگر، مقایسه تحولی است که در وضعیت زندگی این کودکان در مقایسه با گذشته شان زیر تأثیرات قابل توجه انواع تحریمها و کاهش منابع مالی نهادها و سازمانهای متولی در این حوزه رخ داده است.
تا جایی که به کودکان معلول برمیگردد، فقدان آمار شفاف همچنان مهمترین عامل عدم ترسیم تصویری واقعی از زندگی کودکان معلول به کشورمان است. فقدان آمارهایی مانند جمعیت کودکان معلول کشور چقدر است؟ جمعیت کودکان معلول در حال تحصیل عددی حدود ۱50 هزار کودک است؛ اما این میزان کودک در حال تحصیل چه درصدی از جمعیت کودکان معلول کشور را تشکیل میدهند؟ به عبارتی چه میزان از کودکان معلول کشورمان محروم از تحصیلند؟ دلایل این محرومیت چیست؟
وضعیت دسترسی کودکان دارای معلولیت کشورمان به امکانات ورزشی، فرهنگی و آموزشهای فوق برنامه متناسب با وضعیت هر گروه معلولیتی چگونه است؟ به عنوان مثال آیا در زمانی که کودکان بینا به هزاران بازی رایانه ای و نیز بازیهای فکری فیزیکی دسترسی دارند، کودکان نابینا و کمبینای ما به چه میزان از این بازیها متناسب با وضعیت بیناییشان دسترسی دارند؟ چند درصد وسایل بازی در پارکها و زمینهای بازی ویژه کودکان، برای کودکان معلول حرکتی ما قابل استفاده است؟ وضعیت دسترسی به اردوهای تفریحی-فرهنگی در ایام تعطیل سال برای کودکان معلول چگونه است؟
وضعیت تحصیلی کودکان معلول در نظام آموزش عادی کشور مبین چه شرایطی است؟ آیا این مدارس برای حضور کودکان معلول مناسبسازی شده اند؟ کادر آموزشی این مدارس آموزشهای تخصصی لازم را برای تعلیم کودکان معلول دیده اند؟ متأسفانه اطلاعات حاکی از آن است که حتی در دانشگاه فرهنگیان کشور که عملاً جایگزین مراکز تربیت معلم گذشته شده است، آموزشهای تخصصی لازم برای تربیت کادر آموزشی مدارس پذیرای کودکان معلول ارائه نمیشود. کمبود بودجه و منابع مالی موجب شده است کودکان معلول از وسایل کمک آموزشی نوین، بویژه تجهیزات آی تی سی محروم باشند.
آموزش پیش از دبستان کودکان معلول با کمبودهای فاحش ناشی از عدم توجه و برنامه ریزی مناسب سازمانهای متولی و بویژه عدم  هماهنگیهای میان سازمانی در این بخش رنج میبرند. در یک کلام، بررسی وضعیت زندگی کودکان معلول کشورمان مبین محرومیت مضاعف آنان در مقایسه با کودکان غیر معلول در همه عرصه ها است. آنچه در این میان باید مورد توجه قرار گیرد، فشار تمام این محرومیتها به خانواده کودکان معلول است که مجبورند -البته در مورد آنهایی که تواناییش را داشته باشند– کمبود منابع و عدم برنامه ریزی علمی سازمانهای متولی را خود به دوش بکشند.
نتیجه این انتقال فشار مشخص است. هزینه های کمرشکن تأمین وسایل کمک آموزشی، توانبخشی کودکان معلول، جبران کمبود کادر مراکز آموزشی کودکان معلول از طریق جذب معلولان خصوصی بخشی از این تصویر ناخوشایند است. با این توضیح که اولاً بسیاری از خانواده های کودکان معلول بضاعت مالی جبران ضعف خدمات سازمانهای دولتی را ندارند و ثانیاً در فقدان امکانات آموزشی و پرورشی متناسب با کودکان معلول حتی پول راهگشا نیست. کودکان معلول کشورمان را باید دریابیم؛ چه در میان کودکانی که متحمل محرومیتهای چندگانه اند و چه درمیان افراد معلول مغفولتر و نیازمند حمایت شایسته شأن انسانی خود.
منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

19 − 16 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *