نویسنده: فاطمه جوادیان
منبع: دوازدهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
یکی از نیازهای اساسی همه ما انسان ها نیاز به آموزش است. افراد مهارت ها را از طریق تمام حواس به ویژه حس بینایی فرا می گیرند. زمانی که این حس دچار آسیب دیدگی شود یا در بسیاری موارد از ابتدا آسیب دیده باشد، ضرورت اقتضا می کند که برای دریافت انواع آموزش ها و همچنین به کار گرفتن آنچه که آموخته شده، سایر حواس به صورتی سازمان دهی شده تقویت شود. ممکن است افراد آسیب دیده بینایی و خانواده هایشان از شیوه های متداول تقویت حواس آگاهی نداشته باشند؛ به همین منظور افراد دیگری جهت آموزش به نابینایان به کار گمارده می شوند.
این افراد معلمان دانش آموزان استثنایی هستند. در گذشته معلمان کودکان نابینا به طور تخصصی در رشته نابینایان و کم بینایان تحصیل می کردند؛ اما در سال های اخیر با توجه به حضور دانش آموزان با آسیب های چند گانه در کلاس های آموزشی، تصمیم گرفته شد که دانشجویان در رشته آموزش کودکان استثنایی به صورت نظری و عملی با گروه های مختلف استثنایی آشنا شوند.
آنها در واحدهای مربوط به آموزش و پرورش نابینایان با انواع بیماری های چشمی آشنا می شوند؛ همچنین با نیازهای متفاوتی که هر یک از این بیماری ها ایجاد می کند و با نقش مؤثری که رنگ ها و نورها در زندگی افراد کم بینا دارند. آنها به طور نظری و عملی با تکنیک های مربوط به جهت یابی و حرکت آشنا می شوند. آنها می آموزند که چگونه با رعایت کرامت انسانی دانش آموز نابینا، ساده ترین مهارت ها را به او بیاموزند و با بازخوردهای کلامی آن مهارت ها را تصحیح و تقویت کنند؛ مهارت هایی که شاید همسالان آن دانش آموزان در تعامل های بصری به سادگی آنها را فرا می گیرند.
آنها می آموزند که پیش از آموختن هر مهارت به دانش آموز نابینا، ابتدا خود با چشمان بسته آن مهارت را انجام دهند تا نسبت به موقعیت دانش آموز احساس نزدیک تری داشته باشند و بتواند با ساده ترین کلمات و با استفاده از تکنیک هایی همچون قرار دادن دست خود در زیر دست دانش آموز، آن مهارت را به او بیاموزند. آنها خواندن و نوشتن به خط بریل را به صورت نظری و عملی می آموزند و پس از سپری کردن سال های دانشجویی، در کارگاه های مختلف به تثبیت آموخته های خود می پردازند. در فرایند آموزشی، آنها بارها به کلاس های دانش آموزان با نیازهای ویژه اعزام می شوند تا از نزدیک با چگونگی امر آموزش آشنا شوند.
با توجه به سرفصل هایی که دانشگاه در اختیار اساتید قرار می دهد، دانشجویان با انجام فعالیت های متفاوت بیشتر وارد دنیای نابینایان می شوند. گروهی از آنها کتاب های کم حجم داستانی را به خط بریل برمی گردانند؛ گروهی کتاب های صوتی تولید می کنند؛ گروهی دیگر برای آشنایی دانش آموزان نابینا با موجودات دسترس ناپذیر، آنها را در ابعادی کوچکتر یا بزرگتر به طوری که با دو دست قابل لمس باشند، شبیه سازی می کنند؛ مانند پرنده که در آسمان ها پرواز می کند و ستاره دریایی که در کف دریا خانه دارد؛ مانند ابعاد یک خانه که برای دانش آموز نابینا قابل تصور نیست؛ مانند یک دارکوب که در تنه درختی خانه ساخته است. گروهی دیگر به برجسته کردن نقشه شهرها و محیط های بزرگ می پردازند؛ چراکه دانستن جهت های مختلف این مکان ها، برای افراد نابینا بسیار مفید است.
معلمان رشته آموزش کودکان استثنایی در دوره دانشجویی و پس از آن می آموزند که با دیدن یک فرد دارای شرایط خاص، خصوصاً اگر آن فرد کم سن و سال باشد، به جای ترسیدن، خیره شدن، دوری کردن و یا هر رفتار نامناسب دیگری، ضمن ارزیابی بالینی و همچنین گرفتن شرح حال از نزدیکان و مطالعه سوابق تحصیلی دانش آموز، شرایط او را مورد بررسی قرار دهند و با تمرکز بر داشته های دانش آموز، شروع به پرورش باقی مانده حواس کودک نمایند و مطالب موجود در کتاب های درسی و همچنین مهارت های لازم را طبق دستور العمل های تدوین شده توسط کارشناسان و صاحب نظران امر آموزش، از طریق همان حواس باقی مانده به کودکان بیاموزند.
بنابراین، چنانچه فرزند شما به گونه ای دچار اختلال در بینایی باشد، بهتر است با یکی از آموزشگاه های استثنایی در ارتباط باشید؛ چراکه در چنین مراکزی ضمن ارزیابی توانایی های کودک، ممکن است راه کارهای مناسبی به شما پیشنهاد شود که بهبود کیفیت زندگی فرزندتان را به همراه داشته باشد؛ راه هایی که شما به تنهایی قادر به پیدا کردن آن نباشید یا راه هایی که این افراد –معلمان کودکان استثنایی– پس از مطالعه و پژوهش های میدانی به آنها دست یافته اند.
به امید روزهای بهتر، زندگی با کیفیت بیشتر،
روزهایتان پر از شوق زندگی!