یادداشت: نقدی بر زودرنجی معلولین و آسیب های اجتماعی ناشی از آن

نویسنده: شهروز حسینی

منبع: هفتمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا

دانلود نسخه ی صوتی نوشته

یکی از چالش های همیشگی جامعۀ معلولین با رسانه ها، نوع پرداختن آنها به معلولیت و مسائل مربوط به معلولین است و احتمالاً تا همیشه هم این چالش وجود داشته باشد. حضور معلولین در برنامه های تلویزیونی و نوع برخورد عوامل این برنامه ها با آنها، استفاده از کاراکتر معلول در فیلم ها و سریال ها و پرداخت اغراق آمیز به توانمندی های آنها و یا منجر شدن عاقبت کار شخصیت منفی داستان به معلولیت و… از جمله مواردی هستند که جامعۀ معلولین به آنها نقد داشته اند و رسانه ها نیز از سوی دیگر با وجود این نقد ها، تغییر رویۀ چندانی در عملکرد خود نداده اند تا این کشمکش همچنان ادامه داشته باشد. اما آنچه  که در مورد واکنش های معلولین نسبت به پرداختن رسانه ها به معلولیت مورد بحث است، این است که ما به عنوان یک معلول در مورد این مسائل تا کجا می توانیم پیش برویم! آیا نگاه ریزبینانه نسبت به این موضوع از سوی معلولین منطقیست؟ آیا صدا و سیما، سینما، نمایش خانگی و یا هر رسانۀ دیگری در مورد سایر اقشار و مسائل جامعه عملکرد اصولی داشته اند و فقط مانده ایم ما معلولین؟

این روز ها با فراگیر شدن فضای مجازی بین مردم، هر اتفاقی در رسانه در مورد معلولین رخ دهد که قابل نقد و بحث باشد، به سرعت در جامعۀ معلولین نشر پیدا می کند و در مقابل واکنش های متفاوتی را هم از طرف معلولین به همراه دارد. اما چیزی که دارد به یک موضوع نگران کننده تبدیل می شود، واکنش های افراطی برخی از معلولین در مورد برخی اتفاقات در رسانه است. اگر ما به دنبال نگاه واقع بینانه و منطقی جامعه نسبت به معلولیت خود هستیم، اگر خود را افرادی توانمند همچون سایر مردم می دانیم، اگر به دنبال حقوق برابر با عموم جامعه برای خود هستیم، لازم است که این نگاه برابر را از درون خود شروع کنیم. باید خودمان را بخشی از مردم بدانیم که مثل آنها نقاط ضعف و قوتی داریم و ممکن است گاهی رسانه به این نقاط ضعف و قوت ما با نگاه متفاوتی بپردازد. برای مثال، یکی از مهم ترین نقد هایی که اخیراً از سوی معلولین به رسانه وارد شده، نوع شوخی هایی است که با معلولیت معلولین در برنامه ها یا فیلم ها و سریال ها می شود. شاید اگر کمی بیشتر خودمان را بخشی از جامعه بدانیم، کمتر از این شوخی ها آزرده شویم. همان طور که ممکن است در یک فیلم، سوژۀ طنز آن فیلم، اعتیاد، چاقی یا میزان قد و قامت یک کاراکتر آن باشد، ممکن است معلولیت هم یک سوژه برای طنازی در آن اثر شود. حتی ممکن است خود معلولین هم در این مسیر همکاری لازم با سازندۀ آن اثر را داشته باشند؛ کما این که اخیراً دیدیم که در برنامۀ عصر جدید، یک فرد کوتاه قامت معلولیت خود را به موضوع استند آپ کمدی خود تبدیل کرد و حتی مورد اقبال مردم هم واقع گردید.

آنچه که باید به آن توجه داشته باشیم، فاصله ایست که این زودرنجی افراطی بین معلولین و جامعه ایجاد خواهد کرد. ما هیچ  وقت شاهد اعتراض فعالان اجتماعی در مورد شوخی با اعتیاد یا اختلالات روانی و امثال اینها نبوده ایم و در مقابل هر روز شاهد انتشار بیانیه در مورد توهین رسانه به معلولیت از طرف فعالان این حوزه هستیم؛ به طوری که حتی یک برنامه اگر در نیمه شب در یک شبکۀ استانی هم به معلولیت بپردازد و در آن به معلولی گفته شود بالای چشمش ابروست، در کمتر از یک ساعت موج گسترده ای علیه آن برنامه در فضای مجازی ایجاد خواهد شد. از طرف دیگر به واقع ما معلولین در مقابل این حجم از اعتراضاتی که داشته ایم، در مقابل اتفاقات مثبت چه واکنشی نشان داده ایم؟ در این که عملکرد رسانه در مورد معلولیت به شدت دارای ایرادات اساسیست، شکی نیست و می شود ساعت ها در موردش گفت و کتاب ها نوشت؛ اما همین رسانه ها با همۀ نقاط ضعفشان، یا از دستشان در رفته یا آگاهانه، اتفاقات مثبتی را هم رقم زده اند. در مقابل انبوه اعتراضاتمان، چقدر واکنش قدرشناسانه در مقابل این اتفاقات مثبت داشته ایم؟ چند بیانیه جهت تقدیر از فلان برنامه یا فلان فیلم و سریال که نگاه درستی به معلولیت داشته، از طرف معلولین منتشر شده؟

اینکه ما به عنوان یک اقلیت در جامعه، به دنبال معرفی درست خود به جامعه باشیم، اینکه به دنبال ارتقای فرهنگ عمومی جامعه نسبت به معلولیت باشیم، کاملاً منطقی و درست است؛ اما باید نوع عملکردمان در این راستا را هم کمی به اصول و منطق نزدیکتر کنیم. نگاه طلبکارانه از جامعه و زودرنجی افراطی که در خیلی از معلولین وجود دارد، می تواند در آینده منجر به معکوس شدن نتیجۀ اقداماتمان نسبت به اهدافی شود که در نظر داریم. در این صورت طولی نخواهد کشید که دیگر مردم در مواجهه با یک معلول دچار استرس شوند که چه کنیم به او بر نخورد؛ زمانی خواهد رسید که رسانه قید معلولین را بزند و حقوق قانونی ما هم در مورد پرداختن رسانه به معلولین پایمال شود و در این جنگلی که پر است از قوانینی که هستند ولی الزامی برای اجرایشان نیست، سرگردان شویم و هر روز بیشتر در تنهایی و انحصار دنیای کوچکمان غرق شویم.

در پایان به فعالان اجتماعی در حوزۀ معلولین و کسانی که دارای پایگاه اجتماعی بین معلولین هستند، توصیه می شود که اگر دلسوز معلولین هستید، ابتدا از درون خودمان شروع کنید: سعی کنید ظرفیت ها را در جامعۀ معلولین کمی بالاتر ببرید و نگاه منطقی تری به معلولیت و ضعف جسمانی ای که داریم داشته باشید. اگر این پذیرش بیشتر شود، اگر بپذیریم که دیگران هم مثل ما ضعف هایی به اشکال دیگر دارند و هیچ کس کامل نیست، شاید کمی از این زودرنجی ها کاسته شود و نگاه واقع بینانه تری به جامعه داشته باشیم. آن وقت است که می توانیم قبول کنیم که کسی از سر خصومت به ما توهین نمی کند و اگر هم اتفاقی رخ می دهد، از روی ناآگاهیست که باید با روی خوش و ادبیاتی سنجیده این آگاهی را به جامعه داد. از طرفی هم باید خود را از جامعه بدانیم و بپذیریم که بخشی از مردم هستیم و ممکن است مثل تمام اقشار جامعه، گاهی با ما و معلولیت مان هم شوخی کنند و این صرفاً اگر به قاعده باشد، به هیچ وجه توهین به ما نیست.

امیدواریم روزی برسد که حقوق معلولین به درستی رعایت شود و در مقابل، معلولین هم برای دستیابی به اهداف و حقوق به حق خود، طوری عمل کنند که منجر به آسیب اجتماعی علیه معلولیت نشود.

به امید آن روز!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پنج + سیزده =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *