نویسنده: محمد نوری
منبع: سی و سومین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
پنت هاوس شمالی (Penthouse North) فیلم سینمایی محصول 1392/ 2013 به کارگردانی جوزف روبن است. گاه آن را چشم بسته (Blindsided) نامیده و در آپارات به اسم «وحشت در تاریکی» با دوبله فارسی در دسترس است. شخصیت اصلی فیلم دختری نابینا، در روزی که مشغول برپایی مهمانی شب عید است، ناگهان با جسد نامزدش در خانه مواجه شد و سپس فردی وحشیانه به او حمله می کند ولی این دختر با درایت و تلاش بر مهاجمان پیروز می گردد.
بازیگران و نقش ها عبارت اند از: میشل موناهن در نقش سارا فراست، مایکل کیتون در نقش رابرت هولندر، بری اسلوآنه در نقش چاد، گانیهدیو هورن در نقش بلیک، ترور هیز در نقش دنی، اندرو واکر در نقش رایان، فیلیپ جارت در نقش آنتانیا.
داستان فیلم این گونه است: سارا در پنت هاوسی زندگی می کند او عکاس و خبرنگار است و در جنگ میهنی بینایی اش را از دست داده. رایان در آپارتمان او زندگی می کند و قرار است ازدواج کنند. گویا به تجارت مشغول است و دستی در کارهای خلاف هم دارد.
فردا عید است و قرار است سارا با خواهرش بلیک و شوهر خواهرش دنی و نامزدش رایان، شب عید را با هم باشند. سارا بیرون می رود تا برای شب نوشیدنی تهیه کند. نامزدش می خواهد خرید را انجام دهد؛ ولی سارا می گوید خودم می روم. به هنگام خروج از ساختمان، آنتانیا (نگهبان و مستخدم) دیالوگ معناداری با او دارد مثلاً می خواهد برایش تاکسی بگیرد ولی قبول نمی کند و می خواهد تا روی پای خودش کارهایش را انجام دهد.
در مسیر باید از چند خیابان و چهار راه عبور می کرد و در یک جا دوچرخه سوار به او می زند و سارا بر زمین می افتد. دوچرخه سوار می گوید مگر کوری؟ شهروندی جلو می آید و می خواهد به او کمک کند، ولی قبول نمی کند و با خوشرویی به این شهروند می گوید خودم باید کارهایم را انجام دهم. نیز عصایش را بیرون می آورد و در واقع نشان می دهد، به دلیل نداشتن علامت نابینایی یعنی عصای سفید، دوچرخه سوار متوجه نابینایی او نشده.
بالاخره خرید کرده و باز می گردد. در مسیر به موانع مثل دوچرخه در پیاده رو برخورد کرده و فیلم ساز درصدد است، چنین نکاتی را برجسته کند. درب آپارتمان را باز و وارد می شود و رایان را صدا می زند ولی خبری از او نیست. به چند جای ساختمان سر می زند ولی رایان را پیدا نمی کند. تا اینکه کنار آشپزخانه پایش به رایان می خورد و پس از لمس متوجه خون ها و کشته شدن او می شود که ناگهان مهاجم اول (هولندر) به او حمله می کند و او را به ستونی می بندد.
مهاجم مدعی بود، رایان (نامزد سارا) اموالی را از آنها سرقت کرده و سر آنها کلاه گذاشته ولی سارا قبول نمی کرد. سارا فرصتی پیدا کرد و دوربین را به سر مهاجم کوبید و فرار کرد، در اتاق را بست و شروع به تماس ایمیلی با کامپیوتر شد ولی مهاجم با شکستن شیشه وارد و به شدت او را کتک زد.
مهاجم از او پول ها و اشیاء عتیقه رایان را می خواست و سارا می گفت: اطلاعی ندارد. در شرایطی مجدداً سارا فرار کرد و چند طبقه را با پله پایین آمد و در موتورخانه ساختمان مخفی شد. آنتانیا متوجه سر و صداهایی شد و به موتورخانه آمد. سارا او را صدا زد و گفت کسی درصدد آزار و کشتن اوست و برو پلیس خبر کن. ولی آنتانیا گفت تو را تنها نمی گذارم. وقتی به سارا نزدیک می شد، مهاجم به او حمله و او را کشت. در زمان درگیری آنتانیا و مهاجم، سارا فرار کرد و به خیابان آمد و با سر و صدا از شهروندان می خواست به او کمک کنند، زن و مردی به سوی سارا آمدند تا به او کمک کنند اما مردی رسید و گفت من دادستان هستم و این دختر را به من بسپارید و تظاهر می کرد مشغول تلفن به پلیس است.
سارا کمی آرام گرفت ولی این مرد مهاجم دوم (به نام چاد) و همدست مهاجم اول بود. سارا را به خانه برگرداند و ابتدا سعی کرد، نقش پلیس خوب را بازی کند و از سارا می خواست جای اموال را به او بگوید. وقتی سارا اظهار بی اطلاعی کرد، کم کم چهره و شخصیت اصلی اش را نشان داد و وحشی تر از مهاجم اول اقدام می کرد.
دو مهاجم با هم منازعات و درگیری هایی هم داشتند و سارا به هنگام تشدید درگیری آن دو، تلاش می کرد از شَر آنها رها شود. یک بار به طرف پشت بام فرار کرد و به هلی کوپتر در حال گشت زنی علامت داد. خلبان به مرکز پلیس اطلاع داد کسی نیاز به کمک دارد ولی مهاجم به بام آمد و سارا را وادار کرد دست تکان دهد تا خلبان را فریب دهد و فکر کند برای تشکر نه کمک خواهی است و خواهر و شوهر خواهر سارا آمدند و زنگ نواخته شد ولی مهاجمین، سارا را وادار کردند در را باز کند ولی آنها را راه ندهد و بهانه ای برای نبود مهمانی بیاورد. سارا چون جان خواهر و شوهر خواهرش را در خطر می دید با هر ترفندی بود از آنها معذرت خواهی کرد و نگذاشت آنها وارد شوند.
سارا دائماً تلاش می کرد اختلافات مهاجمان را تشدید کند و یکی را علیه دیگری تحریک نماید. وقتی یکی از مهاجمین الماس ها را در یخدان فریزر پیدا کرد، آنها را مخفی و می خواست دوستش را با چاقو بزند. ولی مهاجم دیگر با شلیک گلوله، او را کشت و الماس ها را برداشت.
به هنگام درگیری دو مهاجم، سارا به اسلحه آنها دست یافت، در بالکن موضع گرفت و با آمدن مهاجم به او شلیک کرد. بالاخره مهاجم می خواست به سارا حمله کند ولی به پایین پرتاب شد.
خلاصه با درایت و اقدامات سنجیده سارای نابینا، دو مهاجم حرفه ای و مسلح از پای در آمدند و فیلم پایان یافت.
این فیلم تماماً درگیری های مهاجمین با یک دختر نابینای هنرمند را نشان می دهد و درصدد است رفتارها، تدبیرها و واکنش های این دختر در برابر اقدامات وحشیانه آن دو را به تصویر کشد.
جلوه ها و نکات
این فیلم گویای جلوه های معلولیتی درباره زندگی نابینایان و چگونگی تعاملات و روابط آنان است. در مجموع معلولان می توانند نکات زیر را از این فیلم به دست آورند:
1ـ استقلال یک دختر نابینا و تلاش برای انجام امور روزانه اش و عدم اتکا به دیگران. در جاهای مختلف فیلم و حتی در شرایط سخت این ویژگی را به خوبی نشان می دهد. وقتی دوچرخه سواری به او می زند و روی زمین می افتد و کسی می آید به او کمک کند، می گوید نیازی نیست و باید کارهایم را خودم انجام دهم.
2ـ امیدواری، سر زنده بودن، نشاط و پرهیز از انزواطلبی و افسردگی. به رغم نابینایی و تنهایی روحیه مثبت و با نشاطی دارد. برای شب عید برنامه ریزی می کند و مهمان دعوت می کند. دیالوگ های او همراه با لبخند و با شادی است.
3ـ عشق در زندگی را جدی گرفته و تلاش می کند با مرد مورد نظرش ازدواج کند.
4ـ در شرایط سخت خود را نمی بازد و فکر می کند برنامه ریزی می کند و سعی می کند برای مشکل راه حل پیدا کند. حل مسئله و تصمیم گیری آگاهانه برای حل مشکل در شرایط بحرانی از جلوه های مهم این فیلم است.
5ـ فعال بودن سارا و تلاش عملی برای زندگی بهتر از دیگر جلوه های فیلم است.
6ـ با اینکه به هنگام خدمت به وطن نابینا شده و شغل فرهنگی ـ هنری مقبولی داشته ولی روابط مردم با او چندان مناسب نیست. غیر از آنتانیا مستخدم و نگهبان مجتمع مسکونی که برخوردها و روابط با احترام و محترمانه با او دارد، دیگران به دلیل نشناختن او توجهی به او ندارند.
7ـ به رغم برخوردهای غیر محترمانه برخی شهروندان گلایه نمی کند و توقع خاصی از مردم ندارد. بی توقعی و رفتار عادی با مردم از نکات فیلم است.
8ـ وقتی متوجه کشته شدن و جسد رایان دوست فعلی و شوهر آینده اش شد، خود را نباخت و درصدد برآمد بداند قضیه چیست؟ و درصدد یافتن راه کاری مناسب آن شرایط بود.
9ـ فیلمساز به مردم آموزش می دهد با نابینایان چه برخوردی داشته، موانع را سر آنها نگذارند یا در شرایط خطر چگونه به آنها کمک کنند؟
10ـ از جلوه های دیگر این فیلم، نشان دادن زور و بی رحمی عریان، اقدامات خشونت آمیز و بی رحمانه حتی علیه یک دختر نابینا و بی پناه با انگیزه مالی است. در جهان کنونی انگیزه های مادی، باعث آدم کشی، شکنجه و هر نوع عمل غیر انسانی می شود. معلولان لازم است با این پدیده آشنا باشند.
این گونه فیلم ها که در فضای حادثه ای و اکشن، رفتارهای یک دختر نابینا را به تصویر می کشد اندک اند. اغلب فیلم های نابینایی و معلولیتی، نمایش کنش ها و واکنش های یک فرد دارای معلولیت در شرایط عادی و نرمال است؛ اما این فیلم می خواهد بفهماند یک نابینای هنرمند که روحیه ظریف و لطیفی دارد در شرایطی که دو نفر قصد جانش را دارند و با بی رحمی و قساوت تمام بر او فشار می آورند و خواسته هایی از او دارند، باید چه کار کند؟ آیا خودش را می بازد و بی اراده تسلیم آنان می شود؟ آیا رفتارهای نسنجیده و بدون تدبیر خواهد داشت؟ یا متناسب با اقدامات مهاجمین، فکر می کند و سعی می کند بهترین تصمیم را بگیرند؟ در نهایت بر دو مهاجم حرفه ای مسلح و آدم کش چیره شده و توانست فضایی ایجاد کند تا آنها یکدیگر را به دست هم بکشند و اموال هم به دستشان نیفتد.
مآخذ
پنت هاوس شمالی، fa.wikipedia.org
دانلود فیلم پنت هاوس شمالی با زیرنویس فارسی، 30nama.com
فیلم پنت هاوس شمالی، doostihaa.com
فیلم سینمایی اکشن وحشت در تاریکی، www.aparat.com