آشنایی با ابوالعلاء معری نابغه ی نابینا

ابو العَلاء مَعَرَّی با توجه به این که از هر دو چشم نابینا و دچار این محرومیت بوده است با تلاشی که انجام داده بود در برخی علوم مثل «ادبیات عرب» سرآمد بقیۀ مردمان هم عصر و به زعم برخی، شخصیت ممتاز ادبیِ حتی قبل و بعد خویش بوده است.

سید مرتضی میرسراجی (دکترای تخصصی الهیات و مدرس دانشگاه)، به نبوغ و استعداد خارق العاده ابوالعلاء معری، شاعر سوری در قرن پنجم هجری پرداخته و آن را با برخی از نوابغ معاصر قیاس نموده است.

با گسترش اطلاعات به شکل های مختلف در سطح جهان، با انسان هایی نابغه آشنا شده ایم که به دلیل نبوغ خاصی که در یک یا چند زمینه دارند انسان های فوق العاده ای از نظر همه به شمار می روند. آن ها در نقاط و مناطق گوناگون زندگی می کنند و مستندها، فیلم ها و آثار مکتوبی در خصوص آن ها تولید شده است. به چند نمونۀ مرتبط با بحث پیش رو توجه نمایید!

Derek Paravicini

او از جمله نوابغ استثنایی و فوق العاده و پیانیستِ اهل «انگلستان» و نابینا است. او را «نابغۀ موسیقی» می دانند. در ۹ سالگی اولین کنسرت عمومی خود را برگزار کرد. او می تواند هر قطعۀ موسیقی را پس از یک بار شنیدن اجرا کند.

Stephen Wiltshire

نابغۀ استثنایی دیگری در دنیا می باشد که متولد شهر «لندن» است و در روزگار ما شخصیتی معروف در جهان می باشد که با یک بار دیدن منظره ای، آن را به خوبی نقاشی می نماید.

Daniel Kish

او اهل «آمریکا» است و قبل از ۱۳ ماهگی، چشم هایش به دلیل بیماری «سرطان چشم» تخلیه شد. او قادر است از طریق پژواکِ صدای خود به شکلی وجود و حضور اشیاء را ببیند و درک کند. باید گفت که او در واقع با گوش هایش می بیند. او حتی در اقدامی خارق العاده بدون چشم دوچرخه سواری می کند یا به کوه نوردی مشغول می شود.

Kim Peek

او نابغه ای شگفت انگیز اهل آمریکا بود که حافظه ای استثنایی داشت. کتاب ها را با یک بار خواندن حفظ می شد. می توان گفت که دائرة المعارف زنده در زمان حیاتش بود. محتوای هزاران کتاب را از برداشت و اگر کسی تاریخ تولدش را می گفت؛ روز آن در هفته را به سرعت به او یادآور می شد و حتی اخبار مهم روزنامه های آن روز را نیز برای او بیان می کرد.

نمونۀ تاریخی نابغه ای در جهان اسلام در هزار سال پیش

همانند انسان های اعجوبۀ معاصر ما که در زمینه هایی گوناگون نبوغ و استعداد خارق العاده ای دارند و شخصیت و رفتار آن ها رسانه ای شده است و به برخی از آنان اشاره نمودیم؛ با مطالعۀ تاریخ و آثار کهن جهان اسلام نیز در می یابیم که افرادی در گذشته های دور در میان اهل اسلام می زیسته اند که از سطح نبوغِ شگفت انگیز و فراتر از مردمان عادی و معمولی برخوردار بوده اند که همین امر، اسباب تحیر و اعجاب هر کس را فراهم می ساخت که با آن ها مواجه می شد.

از جملۀ این نمونه های استثنایی و شگفت آور، «اَبوالعَلاء مَعَرّی» (م. ۴۴۹ق.) از شاعران عربِ قرن پنجم هجری از شهر «مَعَرَّه» در سوریۀ کنونی-استان اِدْلِب فعلی- بوده است که در خانواده و تباری فرهیخته، دیده به جهان گشود ولی در اتفاقی ناگوار در کودکی و حدوداً در سن چهار سالگی و در اثر بیماری «آبله» از ناحیۀ هر دو چشم نابینا شد. او از ۱۱ سالگی شعر می سرود. در خصوص شخصیت وی، بعضی او را عارف و عابد و به طور کل انسانی خداجو و معتقد و برخی دیگر او را انسانی کاملاً بی دین و بی اعتقاد به خداوند معرفی می نمایند. گذشته از این رویکردهای ضد و نقیض، دو نکته از او در این فرصت بیان می شود که می تواند برگرفته از نبوغ خارق العاده و استعداد شگفت انگیز او باشد به ویژه مورد دوم که در ادامه از نظر خواهد گذشت.

۱-ابوالعَلاء مَعَرَّی با توجه به این که از هر دو چشم نابینا و دچار این محرومیت بوده است با تلاشی که انجام داده بود در برخی علوم مثل «ادبیات عرب» سرآمد بقیۀ مردمان هم عصر و به زعم برخی، شخصیت ممتاز ادبیِ حتی قبل و بعد خویش بوده است. با این بیان، در میان فهرست آثار و نوشته های او، اثری منحصر به فرد نسبت به دیگر آثار او در موضوع و فَرنام با عنوان «بَعض فضائل امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام)» به چشم می خورد که چنان که از نام آن مشخص است برخی از فضیلت ها و برتری های امیر مؤمنان حضرت علی (علیه السلام) را در آن مکتوب ثبت کرده است و حتی آن بزرگوار را با لقب «امیر المؤمنین» در عنوان کتاب خویش خوانده است.

معلوم نیست این کتاب از خلال قرون و اعصار مختلف و گزندهای ایام در امان مانده است یا خیر شاید اکنون در کتابخانه ای شخصی یا عمومی موجود می باشد ولی چه این کتاب موجود باشد و چه نباشد نشانگر ارادت و تمایل این شخص به ساحت مقدس امیر مؤمنان حضرت علی (علیه السلام) در آن روزگاران پُر التهاب بوده است آن هم از ناحیۀ شخصی که از پیروان مکتب اهل سنت و خلافت بوده است و این می تواند مسألۀ حائز اهمیتی در شناخت برخی زوایای شخصیتی او باشد زیرا در فهرست آثار او هیچ کتابی در بیان فضائل اهل اسلام و بزرگان آن جز این نمونه نمی بینیم.

البته با عنایت به بحث اصلی در نوشتار حاضر، تألیف کتاب در فضائل اهل بیت رسول (علیهم السلام) و شخصیت سترگی چون حضرت علی (علیه السلام)، الزاماً نبوغ نیست ولی بی رابطه هم نخواهد بود اما به جهت این که این رفتار نوشتاری و این اثر ابوالعَلاء مَعَرّی، متفاوت با دیگر آثار وی در موضوع و فرنام بوده است در این فرصت بدان اشارۀ مجزا کردیم. به خصوص رویکرد یک نابغه همچون او در شناخت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و تألیف کتابی مستقل در این راستا با همۀ هَجمه هایی که در مذهب یا محل زندگی او یعنی منطقۀ «شام» از قدیم الایام تا اکنون علیه امیر مؤمنان (علیه السلام) وجود داشته و دارد می تواند بسیار جالب توجه و حتی الهام بخش برای خیلی از مردم باشد.

۲-آنچه بیشتر مد نظر ما از حیث رویکرد در این مقال است و بیانگر و نشانگر نبوغ و استعداد شگفت انگیز ابوالعَلاء مَعَرّی و تمایز وی با سایرین از مردم عام و خاص می باشد برخی گزارش ها از نبوغ و ذهن شگفت انگیز و کارکرد عجیب مغز او به خصوص در حوزۀ حفظ و یادآوری و قدرت مغزی و ذهنی است که در قسمت «ج» به نیکی این مسأله تبیین و روشن می شود.

الف)شطرنج و نرد بازی کردن

«ابو منصور ثَعالِبی» در کتاب «یَتیمَة الدَّهر» گوید که «ابو الحسن دُلَفی مَصیصیِ شاعر» گفت: در شهر «مَعَرَّه» چیزی بسیار شگفت انگیز دیدم. آنجا شاعری نابینا و با ظرافت دیدم (یعنی همان ابوالعَلاء مَعَرّی) که «شطرنج» و «نَرد» بازی می کرد!

ب) آشنایی با آناتومی بدن و تشبیه لوبیا

«سَلفی» از طریق اسنادی که داشته، نقل کرده است که یک مُشت «لوبیا» (کفّ من اللوبیاء) به ابو العَلاء دادند؛ او یکی از آن ها را گرفت و با دستش لمس کرد و گفت:

ما أدری ما هی، إلا أنی أشبهه بالکلیة

نمی دانم که این چیست اما چقدر شبیه به «کلیه» است!

همه از تیزبینی او شگفت زده شدند!

ج) حفظ سخن های نامفهوم و آثار مکتوب

گزارش هایی که بیش از نمونه های پیشین نمودار نبوغ سرشار و استعداد خارق العادۀ ابوالعَلاء مَعَرّی است این دو خبری است که در ادامه ذکر می شود؛

گزارش نخست: «ابو سَعد سَمْعانی» در کتاب «نَسَب» خود از ابوالعَلاء مَعَرّی یاد نموده و در آن جا آورده است که یکی از شاگردان ابوالعلاء به نام «ابو زَکریّا تبریزی» در یکی از مساجد شهر «مَعَرَّه» نزد ابوالعلاء درس می خواند که بعد از دو سال به طور اتفاقی، یکی از هم ولایتی های خود را ملاقات می کند. بعد ابوالعلاء به او اجازه می دهد از محل درس خارج شود تا با آن شخص گفت و گو کند. او نیز مدتی با «زبان آذری» با آن شخص صحبت می کند. بعد به نزد استاد خود، ابوالعلاء حاضر می شود.

ابوالعلاء از او می پرسد که این چه زبانی بود که شما دو نفر با هم صحبت کردید؟

ابو زکریا تبریزی در پاسخ می گوید:

«هذا لسان أهل أذربیجان»

این زبان مردم «آذربایجان» است!

سپس ابوالعلاء می گوید: من این زبان را نمی شناسم و معانی آن را نیز متوجه نمی شوم. در آن وقت، اما به شکل اعجاب آوری، ابوالعلاء تمام گفت و گوی بین آن دو را عیناً و بدون کم و کاست برای شاگرد تبریزی خود بیان می کند.

ابو زکریا تبریزی در این رابطه گوید:

«فتعجبت غایة التعجّب کیف حفظ ما لم یفهمه»

آنگاه من بسیار شگفت زده شدم که او چگونه این [مکالمات آذربایجانیِ] بین ما را حفظ کرده بود بدون آن که معنی آن را بداند؟!

گزارش دوم: «هِبَةُ الله بن موسی» گوید که به اتفاق برادرم به نزد ابوالعَلاء مَعَرّی رفتیم. کاری پیش آمد و با برادرم با زبان فارسی صحبت کردیم. پس از آن، سخن از «سرعتِ حفظ کردنِ» ابوالعَلاء مَعَرّی پیش آمد. او در این زمینه گفت هر کتاب از این گنجینه (کتابخانه) بردار، اولِ آن را یاد کن، سپس من تا آخر آن را برای تو از حفظ می گویم!

هبة الله گوید: گفتم که کتاب های کتابخانۀ خودت چیز عجیبی نیست که قبلاً آن ها را حفظ کرده باشی! ابوالعلاء گفت: [پس با این حساب] میان تو و برادرت سخنانی به زبان «فارسی» رد و بدل شد. آیا می خواهی آن ها را برای تو بازگو نمایم؟

سپس او همۀ آن مکالمات را بازگفت در حالی که اصلاً زبان فارسی بلد نبود!

بیشتر افرادی که در آغاز این مقال از آن ها به عنوان «نابغه» یاد کردیم؛ دچار «عارضۀ مغزی» یا «اوتیسم» بودند. به هر روی همۀ آن ها در دستۀ نوابغ طبقه بندی می شوند. البته استعدادهای خارق العاده و سرشار از نبوغ فراوان یا شبیه به آنان در زمان ما جسته و گریخته و در مناطق مختلف یافت می شود ولی ما تنها نمونه هایی را در این مقال ذکر کردیم که تا حدودی شبیه به شخصیت «ابوالعَلاء مَعَرّی» در قرن پنجم هجری و به عبارتی در هزار سال پیش بوده است به خصوص «Kim Peek» آمریکایی که با خواندن به یک بارۀ هر کتاب، آن را حفظ می کرد اما با این حال او آن چنان نیز شبیه ابوالعلاء نبوده است زیرا او دارای چشم بود ولی ابوالعلاء چشم نداشت و از این نعمت محروم بود.

غیر از قابلیت حفظ کنندگی و سرعت در حفظ برای ابوالعلاء، قابلیت بسیار استثنایی دیگری نیز برای او وجود داشته که احتمالاً کیم پیک و برخی افراد شبیه به او در دنیا همانند ابوالعلاء به این قابلیت متمایز و شناخته شده نبوده اند و آن ضبط الفاظ نامفهوم برای ابوالعلاء برگرفته از سخنان دیگران بوده است. آیا در میان این چند میلیارد انسان، در زمان ما، کسی هست که مانند ابوالعلاء مَعَرّی باشد و سخنان نامفهوم از زبانی غیر از زبانی که خودش بلد است و به آن مسلط می باشد مثل دستگاه های مختلف «ضبط صدا» در فن آوری های امروزی، در ذهن خود ضبط و مجدد بدون کم و کاست برای دیگران بیان و اسباب تعجب مردمان را فراهم سازد؟ یک نکتۀ دیگر که ذکر آن ضروری است لکن بیشتر جنبۀ معنوی دارد این است که الزاماً نبوغ دلیل بر «رستگاری» و «خردمندی» نوع انسان نیست. اگر ثابت شود ابوالعلاء مَعَرّی انسانی ملحد و بی خدا بوده، می تواند یکی از شواهد همین مدعای ما باشد.

پی نوشت:

[۱]معجم الادباء، ج۱، ص ۳۳۳[۲]پیشین، ج۱، ص۳۰۷ [۳]همان، ج۱، ص۳۰۶[۴]همان، ج۱، ص۳۰۷ [۵]همان، ج۱، ص۳۰۶.

منبع: عصر ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

3 × 4 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *