گزارش: سرنوشت هزاران دانش آموز نابینا قربانی نبود پرینترهای بریل

نویسنده: رؤیا بابایی

منبع: سی امین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا

دانلود نسخه ی صوتی نوشته

در خرداد ماه امسال دانش آموزان دارای آسیب بینایی در سه پایۀ دهم، یازدهم و دوازدهم، در   حالی امتحان می دهند که در اثر عدم تأمین پرینتر ویژۀ بریل در حوزه های امتحانی، نسخۀ بریل سؤال ها در اختیارشان نیست !

هرسال خردادماه برای دانش آموزان با اضطراب امتحان ها همراه است. دانش آموزان دارای معلولیت هم از این قاعده مستثنا نیستند، اما امسال شدت این اضطراب برای دانش آموزان نابینا به لطف بی تدبیری و کم کاری آموزش و پرورش و بی توجهی آموزش و پرورش استثنایی با تبدیل نشدن سؤال ها به نسخۀ بریل، صدچندان شده و با نهایی شدن امتحان های پایه های دهم و یازدهم این اضطراب تعداد بیشتری از دانش آموزان نابینا را درگیر کرده است.

دانشآموزان نابینا باز دیده نشدند

یک معلم مدرسۀ استثنایی با ابراز گله مندی از نهایی شدن یک بارۀ امتحان های پایه های دهم و یازدهم می گويد: آموزش و پرورش برای کم اثر کردن کنکور، اقدام به نهایی کردن امتحانات پایه های دهم و یازدهم کرده تا بخشی از ضریب کنکور روی نمره های سال های پیش از کنکور توزیع شود؛  اگرچه این تصمیم ناگهانی است، اما اقدام خوبی است، ولی کسی که تا این حد به فکر دانش آموزان است، چطور نتوانسته نیاز دانش آموزان دارای محدودیت را پیش بینی کند؟

او اذعان می کند: چطور ممکن است از دانش آموزان نابینا امتحانی گرفته شود که پیش نیاز اصلی شرکت در آن امتحان برایشان فراهم نشده است؟

خنده دار، اما واقعی

به گفتۀ او مشکل، نبود پرینتر مخصوص بریل در حوزه های امتحانی است؛ دلیلی کوچک و خنده دار که بر سرنوشت تحصیلی هزاران دانش آموزان دارای آسیب بینایی سایه انداخته است؛ درواقع آموزش و پرورش که مشغول برگزاری امتحانات نهایی است به نیاز اساسی طیف مهمی از دانش آموزان خود فکر نکرده است. یک منشی سؤال ها را برای بچه های نابینا می خواند و آنها باید سؤال را در ذهن خود نگه  بدارند و به آن پاسخ بدهند.

آموزش و پرورش حاضر به رفع مشکل نیست

او اضافه می کند: با وجود تحمل همۀ سختی ها، این دانش آموزان درست سر جلسۀ امتحان نهایی که باید حاصل زحمات یک سال خود را به دست بیاورند، سؤال های بریل را در اختیار ندارند؛ بنابراین تمرکزشان را از دست می دهند، دچار استرس می شوند و پاسخ ها را فراموش می کنند؛ با این همه آموزش و پرورش حاضر به تأمین پرینتر یا حتی انتقال پرینترهای مدارس استثنایی به حوزه های امتحانی نیست.

سیاست عجیب

یکی دیگر از معلم های آموزش استثنایی با 27سال سابقه اذعان می کند: سیاست سیستم آموزشی عجیب است! در تمام سال تحصیلی دانش آموزان دارای معلولیت را از دانش آموزان تندرست جدا کرده و آنها را در مدارس ایزوله نگهداری می کنند، اما زمان امتحانات نهایی که فرامی رسد، اصرار دارند تا آنها که هرگز با سایر دانش آموزان برابر نبوده اند، حالا در سایر حوزه های انتخابی و برابر با باقی دانش آموزان امتحان دهند!

اولین عامل استرس نابينايان

او می افزاید: اشکال دیگر امتحانات نهایی این است که در مدرسۀ استثنایی که بچه ها به محیط آن اشراف دارند برگزار نمی شود و ما باید دانش آموزان را به سایر حوزه های امتحانی بفرستیم. قبل از هر چیز این جابه جایی و رفت و آمد برای آنها استرس و اضطراب زیادی به همراه دارد. این معلم مدارس استثنایی تأکید می کند: در سایر حوزه ها حتی پیدا کردن مسیر دستشویی هم برای این بچه ها دغدغه ای استرس آور است و تأسف برانگیز است که چرا آموزش و پرورش که مهد علم آموزی است به این نکات مهم توجه نمی کند.

خوانش منشیها

یکی دیگر از معلم های مدارس استثنایی ابراز می کند: یک موضوع قابل توجه دیگر خوانش منشی هایی است که روز امتحان کنار دانش آموزان نابینا قرار می گیرند. همه فکر می کنند با قرار گرفتن منشی در کنار دانش آموز نابینا مشکل رفع می شود، درحالی که این روش هم چالش های خود را دارد.

او ادامه می دهد: منشی ها ممکن است تمرکز یا آمادگی خواندن نداشته باشند یا قادر به تلفظ صحیح سؤال ها، به ویژه در درس هایی مانند زبان های عربی و انگلیسی یا فیزیک و شیمی که علائم اختصاری بسیاری دارند نباشند و انتقال مفهوم به شکل درست صورت نگیرد، حتی لهجه یا حوصلۀ منشی ها در نمره ای که بچه ها می گیرند اثرگذار است.

به گفتۀ او در این فرایند ممکن است برخی دانش آموزان نیاز داشته باشند سؤال چندین بار برایشان خوانده شود، اما خجالت بکشند و نتوانند خواستۀ خود را مطرح کنند. گذشته از این، قرار گرفتن سؤال ها زیر دست دانش آموز برای اینکه هرچند بار که خواست آن را بخواند یا از برخی سؤال ها عبور کند و دوباره به آنها برگردد، آرامش بیشتری به همراه دارد و حق طبیعی اوست.

راهحلها

یک مدیر مدرسۀ استثنایی هم بیان می کند: برای حل مشکلات مربوط به امتحانات دانش آموزان، حداقل می توانستند زمان امتحان بچه های نابینا را بیشتر در نظر بگیرند تا در این فرصت خودمان سؤال ها را بریل کنیم  یا حتی اجازه دهند امتحانات بچه های آسیب بینایی در مدارس خودمان که مجهز به پرینتر هستند برگزار شود. همچنین می توانستند دو مدرسه را به صورت جداگانه برای دختران و پسران دانش آموز به عنوان حوزۀ امتحانی در نظر بگیرند. از دید او راهکار بعدی این است که آموزش و پرورش روز یا چند ساعت قبل از امتحان، یکی از معلم های مسلط به بریل را به عنوان امین انتخاب کند و از او بخواهد تا سؤال ها را به بریل تبدیل کند و سپس از روی همان نسخه تعداد لازم را پرینت بگیرد و روز بعد در اختیار حوزه های امتحانی قرار دهد تا حق این گروه پایمال نشود.

به گفتۀ او اگر سؤال ها به صورت بریل زیر دست دانش آموزان باشد، آنها تمرکز بالاتری خواهند داشت و امتحان بهتری می دهند، استرس خواندن منشی را هم ندارند،  اما حالا دانش آموزان به سبب بی دقتی و بی مسئولیتی آموزش و پرورش و پیگیری نکردن آموزش و پرورش استثنایی باید منتظر خواندن سؤال ها توسط منشی باشند و با شنیدن سؤال از دهان دیگری تلاش کنند به پاسخ ها مسلط شوند .

مقصران اصلی ظلم به دانش آموزان نابینا

اگرچه گفته می شود به جز بی تدبیری و دلسوزی نکردن، صرفه جویی در هزینه ها و ندادن حق الزحمه به معلم های استثنایی دلایل اصلی آموزش و پرورش در این اقدام است، اما ساده لوحانه است که پیگیری نکردن سازمان آموزش و پرورش استثنایی و سکوت سازمان بهزیستی را نادیده گرفت و آنها را در پایمال شدن حق مسلم گروه هدف خود بی تقصیر دانست.

با اینکه به گواه معلم های آموزش استثنایی نبود نسخۀ بریل سؤال های امتحانی، مشکل تکراری و همیشگی دانش آموزان دارای آسیب بینایی است، اما تاکنون اقدام مؤثری از این دو نهاد که ازقضا جامعۀ هدفشان فقط و فقط معلولان هستند دیده نشده است.

سازمان بهزیستی به عنوان وکیل مدافع معلولان و آموزش و پرورش استثنایی به عنوان نهاد آموزش دهنده به این گروه در برابر اقدام ناعادلانۀ آموزش و پرورش، نه تنها دفاع و مطالبه گری نکرده اند، نه تنها مشاورۀ لازم را ارائه نداده اند، نه تنها جریان را از طریق رسانه ها بازتاب نداده اند، بلکه با سکوتشان به تضییع حقوق معلولان هم کمک کرده اند.

اگر آموزش و پرورش حق این دانش آموزان را ادا نکرده است، این دو نهاد هم شریک قانون شکنی او هستند و اگر قرار باشد با وجود سازمانی مانند بهزیستی باز هم حق معلولان ضایع شود و صدایی از کسی برنیاید،  فلسفۀ وجود بهزیستی دقیقاً چیست؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نه − 3 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *