حسن فیض بخش شاعر نابینا را بیشتر بشناسیم

نویسنده: ناصر سرگران

منبع: هجدهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا

دانلود نسخه ی صوتی نوشته

چو خواهی ستایش پس مرگ تو         خرد باید ای نامور برگ تو

بزرگ ترین دارایی انسان همانا گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیکی است که از او به یادگار می ماند. همانا این بخش از دارایی معنوی است که ضامن مانایی یک انسان است. بی شک فضل، دانش، حکمت و معرفت تراز شأنیت و شخصیت آدمیان است.

آنگاه که اندیشه ای سترگ می تواند جامعه ای را به تحرک و تحولی تعالی گرا سوق دهد؛

آنگاه که اندوخته های ادبی در قامت شعر می توانند انسان ها را از فهم سیراب کنند

و آنگاه که از رهگذر سال ها تجربۀ مدنی می توان در سودای رسیدن به کمال خویش و همنوعان بود؛ چگونه می توان به آرامی از نام آرام گذشت که بامداد روز جمعه بیست و نه اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ به دلیل بیماری برای همیشه در آغوش آرامستان آیچی آرام گرفت.

امروز سخن از شخصیتی است که آن قدر ابعاد گسترده و متنوعی داشت که کمتر کسی، حتی در میان جامعۀ نابینایان او را به عنوان یک نابینا می شناسد.

حسن فیض بخش، متخلص به «آرام»، شاعر کُرد نابینایی بود که در سال ۱۳۲۹ش، در روستای ماهیدر، یکی از روستاهای تابعۀ شهرستان سقز در استان کردستان، بهره مند از سلامت بینایی دیده به جهان گشود، اما در سن یک سالگی به دلیل بیماری آبله، بینایی خود را به طور کامل از دست داد.

آرام به سان بسیاری از همنوعان خود در آن روزگاران، از تحصیل و امکانات توان بخشی محروم بود؛ تا آنکه در سال ۱۳۵۰ش، به قصد حفظ قرآن کریم؛ آن هم پیاده به همراه غفورنامی، کیلومترها مسیرهای صعب العبور را پیمود تا در سلیمانیه، از شهرهای اقلیم کردستان عراق، به هدف خویش نائل آید. او در مدت کوتاهی کل قرآن را حفظ کرد و پس از بازگشت به سقز، به استخدام سازمان نابینایان درآمد. او هم زمان تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و چون حافظ قرآن بود، مدرک کارشناسی افتخاری علوم قرآنی را اخذ کرد. آرام خط بریل را هم فراگرفت و آموزش این خط را در کنار آموزش قرآن به سایر نابینایان در دستور کار خود قرار داد.

او با توجه به تسلط بر علم تجوید و تفسیر قرآن، حدود نیم قرن قرآن را فراتر از جامعۀ نابینایان، به قشرهای مختلف؛ آن هم به صورت رایگان آموزش داد.

پس از انقلاب رابطۀ استخدامی آرام با سازمان بهزیستی ادامه پیدا کرد و او در پست تلفنچی، در ادارۀ بهزیستی شهرستان سقز فعالیت کرد.

این حافظ قرآن با توجه به ذوق شاعری در حوزه های مختلف ملی و مذهبی و برای گروه کودکان به زبان کُردی شعر سرود تا در کنار خدمت به قرآن با انتشار کتاب های شعر شاری اوین، وزهی روناکی و باخچۀ ساوا به سرزمین شاعران راه پیدا کند.

آرام برای نوشتن شعر به زبان کُردی، با این چالش مواجه بود که خط بریل برای آواهای کُردی یا تعریف نشده بود یا از استاندارد و چهارچوب معینی برخوردار نبود؛ در نتیجۀ این نیاز، او دست به تدوین و ابداع آواهای کُردی به خط بریل زد. گروه ها و اشخاص دیگری سال ها بعد درصدد تکمیل کاری برآمدند که سنگ بنای آن را آرام گذاشته بود، اما هیچ کدام از این فعالیت ها آرام را آرام نساخت و همواره آرامش جامعۀ نابینایان محروم و به دور افتاده از خدمات توان بخشی را به عنوان یک هدف والا دنبال کرد.

آرام به عنوان یک فعال مدنی، مطالبه گری برای حقوق افراد دارای معلولیت بینایی را بخش عمده ای از فعالیت های خویش قرار داد و به عنوان یکی از اعضای هیئت مؤسس، مؤسسه رفاه نابینایان را در سال ۱۳۷۸ش، در سقز تأسیس کرد. این مؤسسه در سال ۱۳۸۱ش به عنوان یک انجمن فعال در حوزۀ نابینایان با مجوز از سازمان بهزیستی به ثبت رسمی رسید.

آرام به منظور پیشبرد فعالیت های مؤسسه، با پیگیری های بسیار و به پشتوانۀ ارتباطات گسترده و پایگاه اجتماعی والایی که داشت، به ساختن ساختمانی چهار طبقه برای مؤسسه رفاه نابینایان در سقز همت گماشت که طبقۀ اول آن در سال ۱۳۹۳ش افتتاح گردید. در زمان حیات این مرد فرزانه که مسئولیت ریاست هیئت مدیرۀ مؤسسه را بر عهده داشت، طبقات دوم و سوم نیز به بهره برداری رسید و این گونه به سان نامش، حسن، نیک نامی را از خود به جای گذاشت.

به راستی که او حسن بود، چون کردار و رفتاری حسن گونه داشت و آرام بود چون همواره کشتی زندگانی را در این دریای پرتلاطم، به دور از هیاهو و تبلیغات مرسوم زمانه به ساحل آرامش هدایت می کرد.

آری! این گونه آرام رفت تا به رودکی ها، طه حسین ها و خزائلی ها بپیوندد.

از شمار دو چشم یک تن کم

وز شمار خرد هزاران بیش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شش − 2 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *