سالن سینما تاریک است. مثل همان چیزی که هر بار در اکران فیلمها اتفاق میافتد تماشاچیان نشستهاند تا تیتراژ و فیلم آغاز شود. تصویر میافتد روی پرده سینما و یکدفعه صدایی میپیچد داخل سالن تاریک: «در باز میشه رو به کوچه. منیر خانم میافته روی زمین…
سوینا، پروژه ایست که گلاره عباسی بازیگر سینما آن را آغاز کرده و کم کم دارد جان میگیرد. فیلم اول «سرخپوست» بود که با صدای حبیب رضایی توضیح دار شد. بعد آشغال های دوست داشتنی با صدای نیما رئیسی و بعد هم قصر شیرین با صدای رضا کیانیان. این نامی است که گلاره عباسی و گروهش به کار تازهشان دادهاند؛ توضیح دار کردن فیلمها. پروژهای که چند سالی است در بعضی کشورها انجام میشود تا نابینایان هم امکان ارتباط برقرار کردن با فیلمها را داشته باشند.
پیش از این کار، نابینایان برای دیدن فیلمها و سریالها دو راه بیشتر نداشتند یا باید کسی کنارشان مینشست و صحنههای بدون دیالوگ و صدا را برایشان توضیح میداد یا خودشان تلاش میکردند از این صحنههای بدون صدا و دیالوگ هم قصه فیلم را متوجه شوند. هر دو راه اصلاً آسان نیست. به قول امیرحسین سلیمانی نابینایی که در این کار با گروه عباسی همکاری میکند کسی که همراه او میشد باید آرام برایش توضیح میداد تا برای کسانی که در سینما نشسته بودند مزاحمتی ایجاد نشود.
محمد محقق هم میگوید که خیلی وقتها داستان را به دلیل سکانسهای بدون دیالوگ فیلم گم میکند، متوجه نمیشود چه اتفاقی افتاده و حتی فیلم چطور تمام شده است. محمد با وجود این مشکل طرفدار و بیننده پروپا قرص سینماست و تقریباً تمام فیلمها و تئاترهای امسال را به روش خودش دیده است. این همان مخاطبی است که گلاره عباسی میگوید گم کرده بودند: «ما نمیدانستیم یک مخاطب گم شدهای وجود دارد. نمیدانستیم چقدر دقیق و ریزبین هستند و چه منتقدی میتوانیم داشته باشیم.»
اما یک تجربه باعث شد عباسی به فکر این گروه از مخاطبان سینما بیفتد. خودش میگوید: «از یک تجربه شخصی شروع شد. من همراه چند نابینا برنامه اجرا کردم و وقتی بعد از برنامه با آنها صحبت میکردم متوجه شدم بسیاری از کارهای من را دیدهاند و دربارهاش حرف میزنند. خیلی برایم جالب شد. وقتی پرسیدم برای دیدن فیلم و سریالها مشکلی ندارید گفتند ما همراه داریم که هنگام فیلم دیدن سکانسها را برایمان تعریف میکند.»
جرقه کار همین جا برای گلاره عباسی زده شد. او از فیلم «اجاره نشینها» شروع کرد و خودش آن را توضیح داد. با حضور یکی از دوستان نابینایش که او کمکش میکرد متوجه شود کجا توضیح اضافه داده و کجا کارش خوب بوده است. کار را برای گروهی از نابینایان ارائه کرد و آنها هم استقبال کردند اما گفتند که دوست دارند فیلمهای روز سینما را هم به همین شکل ببینند. این درخواست باعث شد عباسی گروهش را گستردهتر و مؤسسهای به نام سوینا تأسیس کند تا محصولات فرهنگی را برای نابینایان به صورت مناسبسازی شده عرضه کنند. انتخاب اول «سرخپوست» بود و اولین گوینده حبیب رضایی و یک ماه بعد نوبت «آشغالهای دوست داشتنی» و نیما رئیسی رسید. هفته پیش هم قصر شیرین با توضیحدار کردن رضا کیانیان به روی پرده رفت.
هر سه فیلم با استقبال بسیار زیاد نابینایان مواجه شد. استقبالی که هنوز هم عباسی با ذوق دربارهاش حرف میزند: «خیلی زود ظرفیت ما پر شد و بعد از ظهر اولین روز مجبور شدیم عذرخواهی کنیم و بگوییم که دیگر نمیتوانیم ثبتنام کنیم. ۱۵ نفر از شهرستانهای مختلف آمده بودند و سه نفر خودشان به تنهایی به سینما آمدند. این یک اتفاق حیرتانگیز است.»
زیاد توضیح نده
حبیب رضایی بعد از تجربه توضیحدار کردن فیلم «سرخپوست» در توییترش نوشت: «یک تجربه ناب وعجیب. جمعه ۲۸تیر فیلم سرخپوست، توسط، سِوینا (سینمای ویژه نابینایان)، برای نابینایان اکران شد و بنده با لذت و اشتیاق، همه توضیحِ صحنههای بیکلام و لحظات سکوت در فیلم را به صورت زنده برای عزیزان بازگو کردم. نتیجه، حیرتانگیز بود و این تجربه برای این حقیر، غیرقابل توصیف.»
نیما رئیسی هم که روز عید قربان فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» را برای نابینایان توضیح داد همین حس و حال را داشته است. او که روانشناسی کودکان استثنایی خوانده با مشکلات نابینایان ناآشنا نبوده و یک بار با مدیریت نصرالله مدقالچی همراه نابینایان یک فیلم دوبله کرده است. با این حال تجربه جدید برایش متفاوت بوده است: «به نظر من این کار بشدت نیاز به تمرکز، حواس جمع، انرژی و سرعت دارد و باید همه هم و غم خودت را بگذاری تا در زمان نمایش فیلم از پس توضیح آن بربیایی. ماجرای جذاب و سختی برای من بود.»
یکی از سختیهای کار هم این است که شاید گیج شوی توضیحت برای فرد نابینا کافی بوده یا نه و او توانسته با فیلم ارتباط برقرار کند؟ یا برعکس، توضیحی که دادهای داستان را لو نداده است؟ رئیسی این چالش را اینطور توضیح میدهد: «ماجرا این است که ما فیلم را میبینیم و قرار است که آن فیلم و اتفاقاتی که در آن میافتد برای کسی که نمیبیند توضیح داده شود. به شکل استاندارد سینما پر از تعلیق و اتفاقاتی است که شما را غافلگیر میکند. داستان طوری پیش میرود که بخشهایی از فیلم برای شما غیر قابل تشخیص میشود و همین هیجان است که فیلم را جذاب میکند. چیزی که مهم است این است که شما نباید طوری توضیح دهید که پیش پیش این غافلگیریها و هیجان داستان را لو بدهی. به همان اندازه که یک تماشاگر بینا ممکن است نسبت به اتفاقی که در فیلم رخ میدهد نادان باشد فرد نابینا هم باید این نادانی را داشته باشد. توضیح اضافه دادن یا باز کردن یک چیزی داستان را لو میدهد. اصلاً اینطور نیست که شما با بستن چشم تجربه یک آدم نابینا را بتوانید بازسازی کنید. چون حواس دیگر آنها بشدت قوی است. یکی از نابیناها به من کامنت داد که توضیحم برای فیلم خیلی خوب بود و گفت ولی باز هم میتوانستی جاهایی را کمتر توضیح بدهی.»
به نظر میرسد هم نیما رئیسی و هم حبیب رضایی کار را به خوبی انجام دادهاند. ماه گل مقتدر که فیلم سرخپوست را در سینما با توضیحهای حبیب رضایی دیده میگوید: «می توانم بگویم تمام سکانسهای سرخپوست را تصور کردم. هنوز هم وقتی به آن روز فکر میکنم مثلاً چوبه دار را کاملاً میتوانم تصور کنم یا سکانسی که نوید محمدزاده از اینکه ترفیع گرفته بود خوشحال بود و میرقصید.»
فاطمه راغنژاد برای هر دو فیلم در سالن حضور داشته و میگوید: «چون قبل از این کم بینا بودم تصویرسازیام خوب است. برای همین هر چه در این دو فیلم توضیح داده میشد در ذهنم نمایان میشد.»
تجربه استقلال
سوینا و توضیح دار شدن فیلمها امکانی را به وجود آورده که نابینایان همراه خانوادههایشان یا خودشان به تنهایی در یک اتفاق فرهنگی شرکت کنند. مسألهای که عباسی بر آن تأکید زیادی دارد. البته خیلیها به او و گروهش انتقاد کردند و گفتند او نابینایان را از جامعه جدا کرده اما خودش معتقد است این کار را انجام نداده و همه تلاشش ایجاد یک شرایط برابر برای این گروه از جامعه است: «ما از تفکیک پرهیز میکنیم. برنامه ما این است که همه بتوانند کنار هم در سینما فیلم را ببینند. این برای ما لذتبخش است که ببینیم زن و شوهری با هم به سینما آمدهاند که فقط یکی از آنها نابیناست یا پدر و مادر همراه فرزند نابینایشان فیلم را میبینند.»
سوینا کارش را به همین محدود نکرده. رادیو و سایت این مؤسسه امکاناتی را در نظر گرفته تا نابینایان بتوانند کتاب صوتی گوش دهند یا حتی آنهایی که نتوانستهاند به سینما بیایند فایل توضیحدار شدن فیلم را از طریق سایت بشنوند. حتی سریال «هیولا» هم با کمک نیما رئیسی توضیح دار شده و قسمت به قسمت روی سایت قرار داده میشود.
توضیح دار شدن فیلمها فعلاً ماهی یک بار در سینما چارسو اتفاق میافتد اما گروه گلاره عباسی امیدوار است بتواند کارش را گستردهتر کند و حتی به مرور امکاناتی مثل گوشیهای خاص برای نابینایان در سینما ارائه شود تا آنها بتوانند توضیحات را بشنوند.
شاید برای کسی که بیناست و هر بار با خیال راحت بلیت میخرد و فیلم را تماشا میکند این توصیفها و این فضا عجیب باشد اما باید حس و حال نابینایان را بشنوید تا بدانید چقدر این کار کمک شان میکند با اطراف شان ارتباط بهتری برقرار و بتوانند از محصولات فرهنگی استفاده کنند. شاید توصیف همه آن حس و حال در همین چند جمله ماه گل باشد: «استقلالی داشتم که تا الآن اصلاً تجربهاش نکرده بودم. یعنی این حس که خودم بنشینم و فیلم را ببینم و کسی کنارم ننشیند تا برایم توضیح بدهد و برای کسی که کنارم است دردسر نباشد و او اذیت نشود.
منبع: روزنامه ایران