مروری بر نشریات و پادکست های انگلیسی زبان ویژه ی نابینایان تیر 1402

نویسنده: امید هاشمی

منبع: نوزدهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا

دانلود نسخه ی صوتی نوشته

دانلود پادکست

این ماه ابتدا ماجرای اخراج دختر نابینای اهل فلاورجان از جلسه امتحان را مرور و یک اتفاق مشابه در آمریکا را بررسی خواهیم کرد. سپس درباره زندگی در خانه سالمندان و تجربه یک نابینا از حضور در این مراکز خواهیم خواند و در آخر هم با یک نابینای جودوکار و برنامه نویس آشنا خواهیم شد.

تبعیض علیه نابینایان از لس آنجلس تا فلاورجان

فرقی ندارد ساکن لس آنجلس باشی یا فلاورجان اصفهان؛ نابینا که باشی، زندگی انواع تبعیض ها را نشانت خواهد داد، اما آنچه اهمیت دارد، چگونگی برخورد جامعه با تبعیض ها علیه اقلیت هایی مثل افراد دارای معلولیت است.

همین چند روز پیش بود که یک دوربین، یکی از همین تبعیض های هر روزه را شکار و در شبکه های اجتماعی منتشر کرده بود؛ ویدئویی که در آن دختری از فلاورجان اصفهان، به خاطر اینکه در امتحان ورودی مدرسه نمونه دولتی از داشتن منشی محروم و از جلسه امتحان اخراج شده بود، زارزار اشک می ریخت. از تبعات این ویدئو همه ما مطلعیم. باخبر هم نباشیم، به سادگی می توان سناریو را حدس زد؛ یک دیدار نمایشی با مسئولان آموزش و پرورش شهرستان ترتیب داده می شود و در آن دیدار به طور کاملاً اتفاقی وزیر مربوط روی خط می آید و بساط دلجویی و قول پیگیری مقابل دوربین چیده می شود تا نشان داده شود که ما چقدر انسان های رئوف و رواداری هستیم. تفاوت تبعیض های ما و آنها هم دقیق از همین نوع رفتار و شیوه پاسخ گویی ناشی می شود. حکایتی که ازقضا نمونه اش را در آخرین شماره از بریل مانیتور مشاهده کردیم.

قصه به سال ۲۰۱۷ برمی گردد؛ جایی که یک دختر و پسر نابینا در یکی از کالج های منطقه ای لس آنجلس مشغول تحصیل هستند. در کلاس ریاضی آنها لازم است از نرم افزار های خاصی استفاده کنند که هیچ کدام برای صفحه خوان ها مناسب سازی نشده اند. همین موضوع هم برخورد ناشایست معلم ریاضی را نسبت به دو دانش آموز نابینا به دنبال دارد. او از آنها می خواهد که از شرکت در آن کلاس صرف نظر کنند. همین موضوع دست مایه ای برای طرح شکایت از سوی این دانش آموزان نابینا می شود؛ شکایتی مبنی بر اینکه کالج مذکور، امکانات لازم برای تحصیل دانش آموزان نابینا را فراهم نمی کند و در حق آنها تبعیض قایل می شود.

در این پرونده فدراسیون ملی نابینایان آمریکا به خوبی نقش خود را ایفا کرد و با حمایت از این دو دانش آموز نابینا و کمک گرفتن از وکلای خبره، توانست در دادگاه اولیه که در سال ۲۰۱۹ برگزار شد، از قاضی علیه کالج منطقه ای رأی بگیرد، اما آنها زیر بار حکم قاضی نرفتند و کار را به دادگاه تجدیدنظر کشاندند. آمد و شد های نابینایان و مدیران کالج به جلسه های دادگاه دو سالی ادامه پیدا کرد و در این میان هم فدراسیون از نفوذ و محبوبیتش در میان نابینایان استفاده کرد و کارزار هایی را در حمایت از این دو نابینا به راه انداخت؛ تا اینکه بالاخره همین دو ماه پیش، ماجرا ختم به خیر شد و کالج قصور خودش را پذیرفت و دادگاه هم گردانندگان کالج را به پرداخت ۲۴۰ هزار دلار جریمه محکوم کرد.

به زعم مارک ریکوبونو، رئیس فدراسیون ملی نابینایان آمریکا، اقداماتی از این دست می تواند مراکز خدمات رسان عمومی را نسبت به رعایت حقوق افراد دارای معلولیت حساس تر کند. او همچنین در شماره ماه ژوئیه بریل مانیتور اعلام کرده فدراسیون حاضر است به هر یک از مراکز آموزشی که خواستار دسترس پذیر کردن محتوای آموزشی خود است، کمک کند تا بتواند به درستی این کار را صورت دهد. افزون بر این، این فدراسیون، به طور جدی در کنار نابینایانی قرار خواهد گرفت که قصد دارند تبعیضاتی از این دست را به شکل قانونی پیگیری کنند. تفاوت میان تبعات تبعیض هایی از این دست در فلاورجان و لوس آنجلس، موضوع گفتگوی ما در نسخه صوتی پیشخوان خواهد بود. کسانی که بخواهند جزئیات بیشتری از پرونده نابینایان لس آنجلسی بدانند هم می توانند با ما در نسخه صوتی پیشخوان همراه باشند.

نابینایی و کلیشه ای به نام خانه سالمندان

حتماً شما هم قصه های فراوانی شنیده اید از نفرین والدینی که فرزندانشان آنها را برای نگهداری در سنین کهن سالی به خانه های سالمندان می سپارند. تبلیغات ضد این قبیل مراکز، حتی از مراجع رسمی هم شنیده و دیده می شود. کم ندیده ایم سریال هایی را که برای تخریب وجهه خانه های سالمندان تولید می شوند، اما کسی به این نکته اشاره نمی کند که به طور کلی اشکالی به خودِ ایده یا پدیده خانه سالمندان مترتب نیست. اشکال نقل شده، درواقع به شیوه اداره این قبیل مراکز برمی گردد. به یقین واکاوی این موضوع، مستلزم بحث و گفتگویی دامنه دار و مفصل است، اما اینکه در این شماره از پیشخوان مطرح شد، به خاطر انتشار یکی از آخرین شماره های پادکست هَدلی است که تجربه یک نابینای سن و سال دار را از زندگی در خانه سالمندان بازگو می کند. در این گفتگو که با حضور خانم کریس میگِر انجام شده، با شیوه تازه ای از برنامه ریزی برای زندگی در دوران پیری آشنا می شویم.

یکی از ایرادهایی که به زندگی در خانه های سالمندان گرفته می شود این است که افراد، بعد از سال ها زندگی مستقل، امکان داشتن یک زندگی مستقل و حریم شخصی و استقلال فردی را از دست می دهند و باید دائم تحت کنترل مراکز نگهداری روزگار بگذرانند، اما مرکزی که کریس در آن زندگی می کند، حکایتی متفاوت دارد. «جامعه ای با زندگی مستقل» نامی است که برای این مراکز زنجیره ای در آمریکا در نظر گرفته شده است. در این مراکز، هرکدام از افراد، یک آپارتمان یا بهتر بگوییم سوئیت کوچک شامل یک اتاق، آشپزخانه و سرویس بهداشتی در اختیار دارند و می توانند زندگی مستقل خود را داشته باشند، اما تفاوت این سبک از زندگی با شرایط قبل در این است که این مرکز از اصل برای افراد مسن طراحی شده است. محیط شهرک کاملاً برای حرکت با عصا یا صندلی چرخ دار مناسب سازی شده است و حتی مکان یابی شهرک هم به گونه ای انجام شده که ازنظر آب و هوا، ساکنانش بهترین کیفیت را تجربه کنند. همچنین تأکید بر اصطلاح جامعه در عنوان این شهرک به معنای این است که افراد هم زمان با حفظ استقلال فردی، می توانند زندگی اجتماعی را هم تجربه کنند؛ به عنوان مثال هرکس توانایی آشپزی نداشته باشد یا اصلاً به هر دلیل نخواهد این کار را انجام دهد، می تواند از رستوران شهرک که بهترین سر آشپز ها آن را اداره می کنند، برای تهیه غذا استفاده کند. افراد می توانند در سالن غذاخوری گرد هم بنشینند و ضمن خوردن غذا، از معاشرت با یکدیگر هم بهره مند شوند.

تدارک برنامه های ورزشی، از دیگر امکاناتی است که در این شهرک در نظر گرفته شده است. مربی های کار بلد، این نیاز را برای ساکنان شهرک برطرف می کنند. همچنین امکانات حمل و نقل عمومی فراهم شده تا هر زمان که لازم شد، افراد بتوانند به مرکز شهر دسترسی داشته باشند. امکانات رفاهی نظیر فروشگاه، سینما و… هم در نظر گرفته شده تا چنانچه کسی بخواهد زندگی مستقل تری داشته باشد، بتواند نیاز هایش را تأمین کند. افراد در این شهرک زندگی دوباره ای را آغاز می کنند، دوستان تازه پیدا می کنند و حتی با برنامه ریزی گردانندگان شهرک، به مسافرت های داخلی و خارجی می روند و از دوران بازنشستگی شان نهایت لذت را می برند. کریس یکی از معدود نابینایانی است که در این شهرک زندگی می کند. او از وضعیت مناسب سازی ها در این شهرک برای حضور نابینایان می گوید و درباره چگونگی برخورد با او به عنوان یک نابینا توضیح می دهد. در نسخه صوتی پیشخوان، تجربیات کریس را یک به یک مرور خواهیم کرد.

قهرمان در جودو و استاد در کد نویسی

برِت لویس دو دوره در پارالمپیک برای تیم ملی آمریکا به روی تاتمی رفته و مدال نقره گرفته است. او همچنین در دانشگاه استنفورد در رشته ریاضیات تحصیل و مدرک کارشناسی ارشد را دریافت کرده است. برت چند سالی را به عنوان برنامه نویس با فریدم سایِنتیفیک همکاری کرده و حالا هم به عنوان متخصص حوزه دسترسی پذیری، تنها برنامه نویس نابینایی است که با کمپانی توییتر همکاری می کند. مرور چالش های کار در کمپانی بزرگی نظیر توییتر برای یک نابینا، مطمئناً برای سایر نابینایان نکات جالب توجهی را به همراه خواهد داشت. برت این ماه مهمان پادکست اِف اِس کَست بود و به تفصیل درباره زندگی ورزشی و کاری خود توضیح داده است. او هم اکنون علاوه بر کار در توییتر، به عنوان مربی جودو نابینایان هم فعالیت می کند و تجربیاتش در این ورزش را در اختیار کودکان نابینای ساکن واشنگتن می گذارد. او در این گفتگو، جزئیاتی درباره جودوی نابینایان با ما به اشتراک می گذارد. همچنین راجع به چگونگی درس خواندن و فراگیری کد نویسی در شرایطی که هیچ امکاناتی برای نابینایان در این زمینه وجود نداشته است، توضیحاتی را ارائه می کند.

او علاوه بر همه مشاغلی که داشته، دوره نسبتاً طولانی را هم به عنوان متخصص در حوزه آمار، با نهاد های نظامی آمریکا همکاری کرده و به امنیتی ترین لایه های ارتش این کشور دسترسی داشته است که خود ماجرایی شنیدنی و هیجان انگیز دارد. جزئیات قصه زندگی برت، بماند برای نسخه صوتی پیشخوان. علاوه بر همه مواردی که به نسخه صوتی ارجاع داده شد، این ماه در نسخه صوتی با یک تعمیرکار نابینای پیانو اهل کشور آفریقای جنوبی هم آشنا خواهیم شد و چند و چون ورود نابینایان به این شغل پول ساز را از زبان او بررسی خواهیم کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهارده − یازده =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *