نابینایان در برخی از کشورهای پیشرفته دنیا میتوانند علاوه بر روشهای معمولِ مسیریابی نظیر استفاده از عصای سفید، از سگ راهنما هم به عنوان ابزاری برای رفت و آمد و جهتیابی بهره ببرند. حرف و حدیث در باره این روش مسیریابی در میان نابینایان ایرانی زیاد است. صحبتهایی که بعضاً منبع و مأخذی هم نمیتوان برایش پیدا کرد و در برخی مواقع رنگ و بوی فیلمهای علمی تخیلی هم به خود میگیرند. اما واقعیت در باره این سگها چیست و دقیقاً چه نقشی برای آنها در زندگی نابینایان تعریف شده است؟
آنطور که از ادبیات کلاسیک اروپا بر میآید، گویا استفاده نابینایان از سگ برای مسیریابی عمری دراز دارد. به عنوان مثال، در شعری که در قرن ۱۶ میلادی برای آموزش الفبا به کودکان میآموختند، بیتی به کار رفته که به یک نابینا اشاره دارد که سگی او را راهنمایی میکند. همچنین است شخصیت اصلی یکی از رمانهای «الیزابت بَرِت براونینگ»، شاعر قرن ۱۹ انگلیسی که نابینا است و او هم همیشه با راهنمایی سگی تردد میکند. این استفاده اما زمانی رسمیت مییابد که جمعیت نابینایان اروپا در اثر پیامدهای جنگ جهانی اول افزایش مییابد. برای نخستین بار در دهه ۱۹۳۰ مدرسه ای با هدف تربیت سگهای راهنما برای استفاده نابینایان، تأسیس میشود. این اتفاق البته تا مدتها تنها به آلمان محدود میشود اما گزارشی به قلم «Dorothy Harrison» که خود یک تربیت کننده سگ است، خبر وجود چنین مراکزی را از مرزهای آلمان به سر تا سر جهان مخابره میکند و به تدریج، سایر کشورها و به طور خاص آمریکا و انگلستان هم از این ایده استقبال میکنند.
تربیت و نگهداری سگهای راهنما فرآیندی بسیار پیچیده و پر هزینه است. آنطور که مراکز تربیت این سگها عنوان میکنند، هزینه تربیت و نگهداری این سگها از زمان شروع فعالیت تا بازنشستگی، چیزی در حدود ۵۵ هزار دلار است. البته معمولاً تأمین این هزینه بر عهده افراد خیری است که دوست دارند در این مسیر سرمایه گذاری و کمک کنند و نابینایان، فقط در صورت تمایل، میتوانند تمام یا بخشی از این مبلغ را به این مراکز بپردازند.
استفاده از سگ راهنما مستلزم دریافت آموزشهای خاصی است که در مراکز ویژه در اختیار متقاضیان نابینا قرار میگیرد. در این مراکز، متقاضی با سگی که برایش در نظر گرفته شده آشنا میشود و چگونگی استفاده و مراقبت از سگ به او آموزش داده میشود. بر خلاف باور رایج، سگهای راهنما، نابینایان را از آموزش مهارتهای جهتیابی بینیاز نمیکنند. این سگها فقط قادرند نابینایان را از میان موانع عبور دهند و تعیین جهت حرکت، به عهده صاحب سگ خواهد بود. استفاده از سگ برای مسیریابی، مخالفان و موافقان سرسختی هم در میان نابینایان دارد. مخالفان معمولاً بر این نکته تأکید میکنند که نگهداری از سگ کار بسیار دشوار و وقتگیری است و هزینه ها و مسؤولیتهای سنگینی را به فرد نابینا تحمیل میکند.
طرفداران استفاده از عصا برای مسیریابی عمدتاً سه دلیل را به عنوان دلایل برتری این ابزار بر سگ راهنما میدانند. دلیل اول، ارزانی این وسیله کارآمد است. آنها معتقدند به محض گم شدن یا آسیب دیدن عصا، کاربر میتواند با هزینه ای اندک، -چیزی بین سه تا چهل دلار- یک عصای دیگر تهیه کند. این کار به سرعت هم قابل انجام است و عملاً فرد نابینا برای دریافت عصای جایگزین، معطل نخواهد شد. دلیل دوم طرفداران عصای سفید این است که این ابزار در هنگام حرکت، اطلاعات بساوایی ذیقیمتی را در اختیار کاربرانش قرار میدهد. عابر نابینا میتواند با عصای خود، محیط را لمس کند و از جزئیات مسیری که میپیماید، آگاه شود. امکان یادگیری مسیرها هم سومین استدلالی است که موافقان عصا برای برتری این روش بر سگ راهنما میآورند. آنها معتقدند با توجه به اطلاعاتی که به واسطه عصا زدن از محیط دریافت میکنند، امکان علامتگذاری مسیرها برایشان تسهیل میشود و به این ترتیب به سادگی میتوانند مسیرهای پر ترددشان را فرا بگیرند.
در نقطه مقابل، طرفداران سگ راهنما به این موضوع اشاره میکنند که عصای سفید عموماً در مکانهای شلوغ کارایی خود را از دست میدهد و عابر نابینا نمیتواند آنطور که باید محیط را بکاود تا علائم مورد نظرش را بیابد. آنها همچنین معتقدند عصای سفید از نگاه سایر عابران شیئی عجیب مینماید و شانس برقراری ارتباط با سایرین را کاهش میدهد. آنها سگ راهنما را ابزاری میدانند که عابر نابینا میتواند با تکیه بر آن، بدون نیاز به تغییر مکرر در مسیر یا سرعت حرکت، درست مثل سایر عابران از موانع عبور کند. آنها همچنین بر این باورند که سگها در مواقع خطرناک میتوانند از صاحب نابینایشان دفاع کنند. مواقعی نظیر حمله های خیابانی یا قرار گرفتن در معرض سرقت و زورگیری.
طرفداران عصا البته برای هر کدام از استدلالهای گروه مقابل پاسخی دارند و علاوه بر این، دلایل متقنی هم در ناکارآمدی استفاده از سگ راهنما برمیشمرند. آنها معتقدند نگهداری از سگ کاری بسیار وقتگیر است و مسؤولیت سنگینی را به همراه دارد. تأمین و خوراندن آب و غذا، اجابت مزاج، شست و شو و برس کشیدن و بازی و تفریح با سگ، از جمله وظایفی است که بر عهده صاحبان سگهای راهنما قرار میگیرد. همچنین هر کاربر برای داشتن سگ ابتدا باید دو تا سه هفته تحت آموزش قرار بگیرد و این به آن معنا است که او سه هفته باید کار و زندگی و مسؤولیتهایش را برای دریافت این آموزشها، رها کند. تأمین هزینه های تغذیه و درمان سگ هم با صاحبش است و این هزینه ها از نظر بسیاری از نابینایان، قابل توجه به حساب میآید.
خطر درگیری سگها هم از دیگر دلایلی است که به عنوان یکی از دردسرهای نگهداری از این سگها مطرح میشود. تعداد سگهای خدماتی آنقدر زیاد شده که هر لحظه این خطر وجود دارد که سگ راهنما در محیطهای مختلف با یکی از این سگها درگیر شود و چه بسا این درگیری به مرگ او هم منجر شود. وجود موی سگ در محل زندگی و بر روی لباس افراد نابینا هم از دیگر مشکلات نگهداری این سگها به شمار میرود.
با وجود تمام استدلالهای موافق و مخالف، هنوز نمیتوان گفت که اکثریت با کدام گروه است. اما آنچه از نظرات نابینایان در شبکه های اجتماعی برداشت میشود این است که بسیاری از آنها حالا تصمیمی میانه را پیش گرفته اند و معتقدند داشتن سگ راهنما، به هیچ وجه آنها را از عصا بینیاز نمیکند و سعی میکنند هر دو مهارت را فرا بگیرند و به فراخور نیاز، از عصا یا سگ استفاده کنند.
منبع: ایران سپید
با سلام خدمت شما و تشکر و خسته نباشید.
کاملاً مخالفم.
ببخشید پاسخم طولانی است.
_در جایی خواندم که چشم سگ جهان را به صورت سیاه و سفید میبیند، پس با این وجود کامل و خوب نمیبیند .
_معمولاً سگ برای کارهای سخت و خطرناک مورد استفاده قرار میگیرد. مانند نگهبانی، صید، …
به نظر میرسد استفاده از سگ برای نابینا او را ناتوان نشان میدهد چرا که بعضی سگ را همه کاره فرد نابینا دانسته و به تحسین سگ پرداخته و میگویند ببین چه حیوان باهوشی! مثل اینکه خود نابینا غیر قابل آموزش است و نتوانسته آموزش ببیند و نتوانسته با عصا کار کند و مسیر و جهت خود را با عصا بیابد و سگ آموزش دیده و یاد گرفته و دارد به نابینا کمک میکند و او را راهنمایی میکند.
مثل اینکه سگ باهوشتر و قابل آموزشتر از یک انسان نابینا !! سگ جهتیابی را یاد گرفته و دارد مسیر را به نابینا نشان میدهد و او را راهنمایی میکند.
در این صورت شخص نابینا از توانمندیهای خود غافل و زمینه آشکار سازی را پیدا نمیکند و در نظر دیگران نیز ناتوان جلوه میکند.
_در حالی که نابینایی که با عصا رفت و آمد میکند و همچنین در صورت تمایل میتواند از تکنولوژی نیز استفاده کند، هم اعتماد به نفسش تقویت میشود و هم دیگران به تحسین نابینا میپردازند.
_اگر سگ راهنما فقط نابینا را از موانع عبور میدهد، نابینایی که میتواند جهت مسیر را (تجربی یا با تکنولوژی) تعیین کند اینقدر توانایی دارد که بتواند موانع را نیز رد کند و نیازی به سگ ندارد.
_هم اکنون هم بسیاری از نابینایان ایران بدون سگ در رفت و آمد و در اجتماع هستند.
با اینکه وجود بعضی مشکلات و نبود امکانات کافی و عدم بعضی مناسب سازیها را انکار نمیکنم و امیدوارم با همکاریها و گوشزد کردنها و پیگیریهای مسئولان مرتبط، به مرور زمان و البته هر چه زودتر برطرف شود.
_بسیاری از نابینایان ایران اونقدر باهوش و بااستعداد و خلاق هستند که خود بتوانند مسیر را بیابند و از موانع عبور کنند.
اونقدر هم خوش اخلاق و خونگرم هستند که بتوانند با انسانهای مانند خود بجوشند و سازگاری داشته باشند که در مواقع نیاز از آنها کمک بگیرند و به حیوانات رو نیاورند.
بسیاری از مردم ایران هم اونقدر نوعدوست و مهربان هستند که در موقع احتیاج و درخواست فرد نابینا بیتفاوت نبوده و به کمک او بیایند و او را راهنمایی کنند.
_ بسیاری از تجارب و آموزشها در رفت و آمد و برخورد با دیگران و اجتماع به دست میآید.
حضور فرد نابینا در جامعه برای همین هست که او نیز مانند سایرین است او نیز اجتماعی است، با مردم حرف بزند، حرفی بشنود، روحیهاش باز شود، در مقابل محبت و خوبی تشکر کند، با یکی مدارا کند، به یکی روش برخورد و کمک و راهنمایی به نابینا را آموزش دهد، با دیگران تعامل داشته باشد، آداب اجتماعی و معاشرت یاد بگیرد، … …
نه اینکه با سگی بیاید و برود، با دیگران کاری نداشته باشد یا با دیگران حرفی نزند یا نشانی نپرسد یا …. …
_برام اتفاق افتاده که نوجوانان بهم کمک کردند و سؤالاتی هم در مورد عصا و … داشتند که ازم پرسیدند.
گاهی مادری با فرزند خود بوده و بهم کمک کرده و آن بچه سؤالاتی داشته!
_با وجود سگ به همراه نابینا، بسیاری از مردم و مخصوصاً کسانی که سن کم دارند میترسند یا بزرگترها از ترس بیماری یا سایر موارد به نابینایی که سگی دنبالش است نزدیک هم نمیشوند و این خود عاملی برای جدایی نابینا از مردم دیگر میشود.
_اینکه عصا شیء عجیبی نیست!! معلول جسمی نیز از ویلچر استفاده میکند. و و و …
_وقت و هزینه به جای اینکه صرف سگ شود بهتر است صرف خود و خانواده نابینا شود و در مواقعی هم که نیاز است از یک انسان کمک گرفته و حق زحمتش را بپردازد.
_همانطور که میدانیم دیگر کسی با شتر به مسافرت نمیرود.
و همانطور که در بالا اشاره شده، در برخی (نه همه) از کشورهای پیشرفته از سگ راهنما برای رفت و آمد و جهتیابی بهره برده میشود.
سگ راهنما احتمالاً برای قرن 19 و دهه 1930 بوده و حالا که دوره پیشرفت و فناوری و گوشی هوشمند و نرم افزارهای مختلف و مسیر یابهای متفاوت و تکنولوژی عینکهای دوربیندار است.
_البته هوشیار باشیم و حواسمان باشد که با رفتن نابینایان خارجی به سمت استفاده از تکنولوژی، احتمالاً بخواهند سگهای راهنمای بدون متقاضی و مصرف خود را آن هم با قیمتهای گزاف به جون ما بیندازند. (این را فقط حدس زدم.)
_همانطور که میدانید در دین اسلام نیز سگ عین نجاست است، در دیگر ادیان را نمیدانم.
_حالا بگذریم که سگ عامل بیماریهایی نیز هست!!
حالا بگذریم که بعضی اونقدر از خود بیگانه و غریب پسند هستند و احساس حقارت و خودکمبینی دارند، که هر چیزی را از خارجیها بدون فکر و سنجیدن قبول میکنند و حتی شأن و منزلت خود را تا حد یک حیوان پایین آورده و همنشینی و رفت و آمد با حیوان را انتخاب میکنند و حاضر نیستند با انسانهای دیگر سازگاری داشته باشند و خودباوری و اعتماد به نفس کافی ندارند و از تواناییهای خود و دیگران و امکانات موجود غافلند.
راستی اگر سگ درسش را خوب نخونده باشه یا درست تربیت نشده باشه یا دچار آلزایمر شود چه بلایی بر سر نابینا میآید.
واقعاً صفت وفاداری در سگ مثال زدنیست.
پایدار و سلامت باشید.
درود بر شما کیهان عزیز.
بیاناتتون قابل احترامه.
هر چند در گزارش هم دیدگاه های هر دو طرف یعنی موافقان و مخالفان اشاره شده بود و قضاوت نهایی و در واقع تصمیمگیری نهایی با خود شخص نابینا هست که با کدوم روش راحتتره.
طبیعتاً این روش در ایران ما مرسوم نیست. بنابر این خونسرد و آسوده باشید و خیالتون راحت باشه که دشمن در این زمینه هیچ غلطی نمیتونه بکنه خخخخ.