نویسنده: یخ نکنی نمکدون
با توجه به این که انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و نتیجهٔ آن نیز مشخص شد، در این مطلب قصد داریم تا به طور خلاصه بخشی از مطالبات و درخواست هایمان را به نمایندگی از جامعهٔ نابینایان به گوش جناب رئیس جمهور برسانیم. البته جا دارد قبل از هر چیز، پیروزی در انتخابات را به جناب رئیس جمهور تبریک بگوییم. اصلاً ما در همان ابتدا در وجنات ایشان رئیس جمهور شدن را دیدیم. اصلاً رئیس جمهورهای قبل از شما سوء تفاهم بود. ای رئیس جمهور، ای توانمند، ای حلال مشکلات، ای همه چیز دان، ای که بی تو خودمان را تک و تنها می بینیم، ای یاور همیشه مؤمن، ما شما را خیلی دوست داریم و برایتان آرزوی موفقیت می کنیم.
جناب رئیس جمهور. اگر بخواهم خیلی خلاصه درخواست هایمان را به گوش شما برسانم باید بگویم که در کل ما نابینایان بسیار آدم های کم توقعی هستیم. اصلاً میزان توقعات ما با میزان مصرف سوخت پراید برابری می کند و حتی شاید کمتر هم باشد. البته پرایدی که سالم باشد و نقص فنی نداشته باشدها! اگر توقعات زیادی از طرف ما به گوشتان رسیده، آن ها را باور نکنید. با این حال کمی بیشتر برایتان مطلب را باز می کنیم و برای همیشه به برخی از شایعات پایان می دهیم و برخی از این توقعات کذب را برای نمونه مطرح می کنیم..
اول از هر چیز از شما می خواهیم که قانون حمایت از معلولین را جدی نگیرید. اصلاً چه کاریست که این همه پول خرج شود و در نتیجه مثلاً یک پیاده رو برای معلولین و نابینایان مناسب شود. اصلاً چه معنی دارد که معلول از خانه اش بیرون بیاید! شما همان ابتدا بگویید من قانون حمایت از معلولین را اجرا نمی کنم. ما خودمان از شما حمایت می کنیم.
گفته می شود که اخیراً برخی از نابینایان پر توقع که به فکر مصلحت کشور هم نیستند، خواهان اجرای پیمانی به نام مراکش شده اند در مورد مناسب سازی کتاب ها برای نابینایان. من از شما خواهش می کنم به این حرف ها توجه نکنید. اگر نابینایی دوست دارد کتاب بخواند، مشکل خودش است. خب کتاب را بدهد خواهری، برادری، دوستی چیزی برایش بخواند. چرا حل مسائل شخصی خود را به دوش دولت زحمتکش می اندازد؟ اصلاً این نام مراکش را چرا روی این پیمان گذاشته اند؟ ما مدام می گوییم تولید ملی، بعد اینها پای بیگانگان را وسط می کشند. اگر راست می گویید یک پیمان ایران بنویسید تا اجرا شود. یا اگر هم می خواهید خارجی اش را استفاده کنید، لا اقل کمی سلیقه داشته باشید! آخر چرا مراکش! مگر ترکیه و تایلند چه مشکلی دارند؟ به خصوص گزینهٔ دوم.
یکی دیگر از توقعات بیجای نابینایان، مناسب سازی محتوای فرهنگی برای آنهاست. مثلاً می خواهند فیلم ها برایشان توضیحدار شوند. واقعاً زشت است. خب شما علاقه به سینما دارید، یک همراه با خود ببرید سینما تا فیلم را برایتان تعریف کند! دیگر چرا هزینه های غیر ضروری به دوش دولت می اندازید؟
خیلی از نابینایان توقع دارند که شما سایت ها و اپلیکیشن ها را برایشان دسترس پذیر کنید. اصلاً چه لزومی دارد که یک نابینا گوشی یا کامپیوتر داشته باشد. اصلاً چه لزومی دارد که یک نابینا از خانه بیرون برود، چه برسد به این که بخواهد تاکسی اینترنتی هم بگیرد! اصلاً یک نابینا حساب بانکی را می خواهد چه کار؟ اصلاً چرا یک نابینا باید خودش خرید کند؟ خب هرچه لازم دارد بگوید خانواده اش برایش می خرد دیگر!
برخی از نابینایان از شما خواسته اند که به فکر اشتغالشان باشید. به هیچ وجه این کار را نکنید. اصلاً نابینا را چه به کار؟ مگر نابینا صلاحیت پذیرفتن مسئولیت را دارد! اصلاً نابینا کار را می خواهد چه کار! یک لقمه نان و پنیر باشد که به او داده شود تا زنده بماند کافیست که آن را هم خانواده اش زحمتش را می کشند. چرا این خانواده ها مسئولیت مشکلاتشان را به دوش شما بیندازند! مگر شما خواستید که فرزند نابینا بیاورند؟ حتی توصیه می کنم نابینایان شاغل را نیز برکنار کنید تا عبرتی شود برای دیگران که دیگر شاهد افزایش تعداد نابینایان نباشیم.
اما در ادامه می خواهم نکاتی را به شما پیشنهاد کنم تا با به کار گرفتن آنها بتوانید رضایت جامعهٔ نابینایان را تا حد زیادی جلب کنید. مطمئن باشید که اگر این نکات را رعایت کنید، چهار سال دیگر هم نابینایان با دل و جان به شما رأی خواهند داد.
اولین کاری که لازم است انجام دهید این است که سفارش کنید در اولین کنفرانس خبریتان که قرار است برگزار کنید، هیچ خبرنگار نابینایی را راه ندهند. این کار را رئیس جمهور قبلی کرد و خیرش را ندید. نابینایان هم متقابلاً خیرش را ندیدند. اگر هم چاره ای نداشتید و مجبور شدید راهش بدهید، قبلش پذیرایی مختصری از وی به عمل آورید و کمی تحویلش بگیرید تا احتمال خطر اتفاقات گذشته به حد اقل برسد.
حد اقل هر یکی دو ماه یک بار، با جمعی از نابینایان یک ملاقات یکی دو ساعته داشته باشید. این قرار ملاقات اگر به صرف ناهار و پذیرایی مفصل باشد تأثیرش روی نابینایان چندین برابر خواهد بود. اگر می خواهید حمایت حد اکثری نابینایان را داشته باشید، همیشه در بین مهمانان خود مدیران انجمن های نابینایان را نیز لحاظ بفرمایید و آنها را بیشتر از بقیه تحویل بگیرید. اگر هم راه داشت، در پایان جلسه، کارت هدیه ای، سکهٔ پارسیانی چیزی به آنها بدهید تا با رضایت کامل به خانه هایشان برگردند. البته اگر سرویس رفت و برگشت هم برایشان در نظر بگیرید که دیگر حرف ندارد.
در سال چند بار برای آنها بسته های حمایتی بفرستید. اگر می خواهید تأثیرش بیشتر باشد، گوشت و مرغ را به هیچ وجه فراموش نکنید. با این کار نه تنها حمایت خود نابینایان را خواهید داشت، بلکه خانواده های آنها نیز پشت شما خواهند بود و شما حمایت جمعیت قابل توجهی را خواهید داشت.
اگر خدای نکرده، زبانم لال، برخی از نابینایان پر توقع تجمعات اعتراضی برگزار کردند، اصلاً نگران نشوید. بگویید سازمان مربوطه آنها را به داخل دعوت کند و یک پذیرایی ساده از آنها به عمل آورد. قول می دهیم مشکل حل شود. خیلی هم هزینه بر نیست. چرا که تعداد نابینایان در تجمعات هیچ وقت خیلی زیاد نمی شود.
به آنها هرچند کم مستمری بدهید. مبلغش خیلی مهم نیست. مهم این است که یک مبلغی بدون هیچ تلاشی سر ماه وارد حسابشان شود. برای این که بیشتر رضایتشان جلب شود، سالی ده بیست هزار تومان هم به این مبلغ اضافه کنید. مطمئن باشید که هیچ نابینایی از شما ناراضی نخواهد بود.
در طول سال، سه چهار باری برای آنها تور های تفریحی به شهر های مختلف به طور رایگان بگذارید. مثلاً مجانی ببریدشان شمال یا مشهد. حتی می توانید در شهر خودشان برایشان گاهی تور های تفریحی یک روزه برگزار کنید. البته تأکید می کنم رایگان باشدها! در پذیرایی هم کم مگذارید. ترجیحاً این تورها مختلط باشد بهتر است و بگویید از این نظر خیلی به آنها سخت نگیرند. اگر هم برایشان در طول برگزاری تور بساط قلیان فراهم کنید که دیگر فوق العاده می شود.
به نابینایان مجرد کیس های ازدواج معرفی کنید. اصلاً این یک مورد شما را به فرشتهٔ نجات آنها تبدیل خواهد کرد. شما اگر مستمری بدهید، بستهٔ حمایتی بدهید و تور تفریحی برگزار کنید، دیگر مشکلی برای ازدواج نابینایان باقی نمی ماند. فقط ممکن است مشکل مسکن داشته باشند که آن هم فوقش با خانواده هایشان زندگی می کنند. تازه بهتر هم هست. دیگر خیلی از مسئولیت ها از روی دوش شما برداشته می شود.
در پایان پیشاپیش در صورت رعایت کردن نکات بالا، برایتان در هشت سال آینده روز های خوب و درخشانی را پیشبینی می کنیم و قول می دهیم که رضایت نابینایان از عملکرد شما به راحتی جلب شود. فقط یک نکتهٔ کوچک می ماند و آن هم حق مشاورهٔ این جانب است. شمارهٔ حساب بنده نزد مدیر مسئول ماهنامه موجود است. فقط مبلغش انصافاً طوری باشد که نه سیخ بسوزد و نه کباب. ما هم به هر حال زندگیمان خرج دارد. راستی موقع مهمانی و تور و این حرفها ما را فراموش نکنیدها! ما هم هستیم.
امضا: یخ نکنی نمکدون.
منبع: ماهنامه ی مانا.