آشنایی با نابینای اهوازی که تعمیرکار لوازم برقی است

گاهی در این دنیا داستان‌هایی را می‌شنوید که تصور و باورش برایتان سخت است اما افرادی هستند که آنها را امکانپذیر می‌سازند. تصور اینکه روزی انسان بتواند مانند پرندگان پرواز کند، تصور اینکه بتوانی با کسی که در آن سوی دنیاست مستقیم ارتباط برقرار کنید، تصور روشنایی بدون آتش؛ با گذشت زمان همه این داستان‌ها واقعی شدند و اکنون دنیا پیشرفت‌های بسیاری به خود دیده است.
یکی از بستگان که سالها در زمینه برق کشی ساختمان کار کرده  همیشه می‌گفت: «چشم بسته هم می‌توانم این کار را انجام دهم» البته تعبیر از«چشم بسته» میزان حرفه‌ای بودن او در کارش بود. اما این بار فردی واقعاً با چشمان بسته کار برق را انجام می‌دهد.
سری به اینترنت زدم تا در مورد این شهروند نابینا اطلاعاتی را به دست آورم. طبق اطلاعات به‌دست آمده دریافتم اهل اهواز است و کارمند سازمان بهزیستی، با بهزیستی اهواز تماس گرفتم ولی آنها گفتند این کارمند در مرخصی است و تا چند روز آیند نمی‌توانید با او صحبت کنید. با کلی تلفن کردن و پرس و جو از انجمن‌های این شهر و البته تماس‌های مکرر، بالاخره این برقکار نابینا را یافتم.
عبدالامیر سبکرو 10 ساله بود که حادثه تقدیر زندگی‌اش را بر هم زد و زندگی جدیدی را پیش پایش نهاد. با اینکه در کودکی نور چشمانش را از دست داد اما امید همچنان همراهش بود و توانست بر شرایط  زندگی‌اش تسلط یابد در همان دوران بود که جذب کار شد و به عنوان بافنده نابینا در سازمان رفاه آن زمان استخدام شد.
آقای سبکرو در زندگی‌اش دست به اتفاقات نادر بسیاری زده است، شاید باورش برای ما که در سن جوانی با کلی تست، آزمون استخدامی و رو زدن به دوست و آشنا در بازار کار جذب می‌شویم سخت باشد که در سال 1353 کودک 10ساله نابینایی وارد عرصه کارو درآمد زایی شده باشد. او در ابتدای کارش به‌عنوان بافنده در سازمان رفاه ملی قبل از انقلاب اسلامی ایران استخدام شد که این سازمان بعد از انقلاب به سازمان بهزیستی تبدیل شد.
اما کار کردن از کودکی تنها اتفاق جالب توجه زندگی این شهروند نابینا نیست بلکه از سال 1364 اتفاق عجیب تری در زندگی او رقم می‌خورد که در زیر می‌خوانید.
او در مورد زندگی و کارش می‌گوید: «همه چیز در زندگی من جلوتر از دیگران رخ داد از کار گرفته تا ازدواج؛ 16 ساله بودم که ازدواج کردم، سه فرزند هم ثمره این زندگی مشترک با همسرم است. از سال 53 که مشغول کار شدم تاکنون 43 سال است که در بهزیستی اهواز مشغول کارم. در ابتدای استخدامم بافنده بودم اما چند سال بعد تغییر پست دادم و اکنون اپراتور این سازمان هستم.»
دوست داشتم زودتر به آن بخش از صحبت‌هایش برسد که چگونه می‌تواند با برق کار کند به همین خاطر از او پرسیدم با وجود نابینایی آن هم در سنین پایین چطور به سمت برق و تعمیر لوازم برقی رفتید؟ «من و همسرم هردو نابینا هستیم و اگر در منزل لامپ یا پریز برق خراب می‌شد باید مدت‌ها صبر می‌کردیم تا فردی ماهر و اهل فن به خانه ما بیاید و این تعمیرات را برایمان انجام دهد.
روزی با خود فکر کردم چرا من این کار را انجام ندهم؟ چرا باید متکی به دیگران باشم؟ سال 64 بود که کم کم به سمت برق، سیم‌کشی و تعمیر لوازم رفتم. هیچ فردی قبول نمی‌کرد به یک نابینا آموزش دهد به همین جهت بدون استاد کار و با آزمون و خطا، کار را فرا گرفتم. در ابتدای کار وسایل را خراب می‌کردم اما نه آن‌طورکه دیگر نشود تعمیرشان کرد آن قدر تکرار کردم تا تجربی کار را آموختم.»
در تعمیرات چطور سیم‌های فازو نول را تشخیص می‌دهید یا برای تعمیر لوازم چگونه لحیم کاری را انجام می‌دهید؟ «برای آنکه خطری جانم را تهدید نکند ابتدا برق کنتور را قطع کرده و سپس به عیب‌یابی و تعمیر کلید و پریز می‌پردازم.
در گذشته سیم کشی خانه‌ها رو کار بود و تعمیرات آنها به مراتب آسان‌تر اما اکنون سیم‌کشی ساختمان‌ها درشهر و روستا توکار است و برایم کار را سخت‌تر کرده است.
درست است که کار با برق نیاز به دید چشم و تشخیص سیم‌ها دارد اما من نیاز به تشخیص از رنگ سیم ندارم به‌عنوان مثال، برای فاز می‌توانیم از همه رنگ‌ها استفاده کنیم اما برای نول فقط از آبی استفاده می‌شود وکابل ارت نیز زرد رنگ است. من با دستانم و البته تکیه بر تجربه بالای عملی که دارم این رنگ‌ها را تشخیص داده و تعمیرات را انجام می‌دهم.»
چه وسایلی را می‌توانید تعمیر کنید؟ «لباسشویی دوقلو، جاروبرقی، تلفن، ضبط صوت، رادیو، اتو، یخچال و کولر را می‌توانم تعمیر کنم البته وسیله‌ای مانند یخچال اگر مشکل از گاز آن باشد را نمی‌توانم درست کنم چرا که گاز‌گیری یخچال نیازمند وسایل خاصی است که من ندارم. ناگفته نماند هنوز آشنایی برای تعمیر ال سی‌دی و ال‌ای دی ندارم و نمی‌توانم آنها را تعمیر کنم.»
واکنش افراد، هنگامی که شما وسیله برقی را تعمیر می‌کنید چگونه است؟ «پذیرش آنکه فرد نابینایی بتواند وسیله‌ای آن هم برقی را تعمیر کند، سخت و دشوار است، نه تنها مردم بلکه مسئولان هم نمی‌توانند بپذیرند.
دوست دارم یک خاطره جالب از نگاه مسئولان به خودم برای خوانندگان روزنامه‌تان تعریف کنم. چند سال پیش ازسازمان بهزیستی نامه‌ای برای شرکت درآزمون فنی و حرفه‌ای دریافت کردم و تصمیم گرفتم گواهی قانونی برای کاری که انجام می‌دهم را داشته باشم. با اینکه نامه این سازمان را در دست داشتم اما اجازه شرکت در آزمون فنی و حرفه‌ای را به من نابینا نمی‌دادند. می‌گفتند:«برق شوخی بردار نیست و ممکن است آسیب جبران‌ناپذیری ببینید»
با کلی خواهش و تقاضا به مسئولان حوزه امتحان و گفتن اینکه حتی برای یک بار هم که شده به من اعتماد کنید، بالاخره پذیرفتند با نظارت چند کارشناس دراین آزمون شرکت کنم.
روز آزمون دو تابلو در اختیارم گذاشتند تا تعمیر کنم هنگامی که کارم تمام شد و کار را تحویلشان دادم باور نمی‌کردند و می‌گفتند:«با اینکه با چشمان خودمان دیدم تو این تابلو را تعمیر کردی باز هم نمی‌توانیم باور کنیم» آن روز موفق شدم گواهی فنی و حرفه‌ای کار با برق را دریافت کنم.»
مردم لوازم برقی‌شان را برای تعمیر به شما می‌سپارند؟«افرادی که مهارتم را با چشم دیده‌اند، بله یا وسایلشان را به‌منزلم می‌آورند تا تعمیر کنم یا خود به خانه آنها می‌روم. اما بیشتر افراد به‌خاطر نابینای‌ام به مهارتی که دارم اعتماد ندارد و می‌ترسند، برق جانم را تهدید کند.»
کافی است سری به اینترنت بزنید و چرخی در سایت‌های مختلف آن در می‌یابید کارهای غیر ممکنی را مردم ممکن ساختند. کارهایی که فقط با جسارت، تمرین و تکرار ممکن شده است.
منبع: صفحه توانش روزنامه ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

20 − 8 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *