بالا و پایین های دنیای آکادمیک موسیقی برای نابینایان از زبان داوود جعفری موسیقیدان نابینا

نویسنده: میرهادی نائینی زاده: دانشجوی دکتری پژوهش های  قرآنی

داوود جعفری، موسیقیدان نابینا، از سن ۷ سالگی و با زدن ساز آکاردئون فعالیت موسیقایی خود را آغاز کرد. وی پس از نواختن ساز های ویولن و کمانچه و با دانستن این که می تواند در رشته موسیقی کلاسیک به تحصیل بپردازد، از سال سوم دبیرستان خود مبادرت به آموختن پیانو کرد. در سال ۱۳۷۹ در رشتهٔ نوازندگی پیانو وارد دانشگاه هنر تهران شد و پس از فارغ التحصیلی در دوره کارشناسی، در رشته آهنگسازی موفق به اخذ کارشناسی ارشد شد. در میانهٔ تحصیل خود به خاطر بورس تحصیلی که از دانشگاه موتزارتیوم سالزبورگ در اتریش دریافت کرد راهی آنجا شد و پس از یک ترم تحصیل به ایران بازگشت. این موسیقیدان فرهیخته از سال ۱۳۹۷ بعد از مدتی کار توانست به کنسرواتوار ترینیتی لابان در شهر لندن راه یابد و پس از اخذ دومین کارشناسی ارشد خود در رشتهٔ آهنگسازی، از شهریور ماه دورهٔ دکتری خود را در همین رشته آغاز می کند.

*جناب آقای جعفری، از حضورتان در این گفت و گو بسیار ممنونم.

من هم خدمت تمام دست اندرکاران و مخاطبین مجله مانا سلام عرض می کنم. امیدوارم گفت و گوی سازنده و مفیدی داشته باشیم.

*به عنوان سؤال اول، در باره تفاوت های نگاه آکادمیک به موسیقی و نگرش غیر علمی به این مقوله با ما صحبت کنید.

با توجه به تجربهٔ بیست سالهٔ من در تدریس موسیقی، به نظر می رسد نقطهٔ شروع مناسبی را برای بحث انتخاب کردید. موسیقی آکادمیک دارای چند ویژگی است: در وهله اول ما علاوه بر سر و کار داشتن با مقولهٔ عملی موسیقی که همان ساز زدن باشد، با تئوری های موسیقی مواجهیم؛ این تئوری ها اساس کار موسیقی آکادمیک را مانند هر علم دیگری- تشکیل می دهند. دومین تفاوت میان این دو رویکرد به موسیقی این است که در رویکرد آکادمیک ما با یک روند مشخص تحصیلی رو به رو هستیم که از یک نقطهٔ آ به سمت یک نقطهه ب حرکت می کنیم و همان نقطه ب ما می تواند دوباره آغازگر حرکت به سمت نقطه پ باشد. از لحاظ اقتصادی نیز نمی توان درآمد این دو نگرش به موسیقی را از نظر من با هم مقایسه کرد.

بسیاری از افراد نابینا، با داشتن دلایل مختلف، به سمت موسیقی کشیده می شوند؛ اما تعداد کسانی که این رشته را به صورت آکادمیک ادامه می دهند بسیار کم است. شاید بشود گفت دو درصد افرادی که به موسیقی گرایش دارند وارد آکادمی می شوند.

*آقای جعفری گفتید که با ساز آکاردئون فعالیت موسیقایی خود را آغاز کردید. چه عواملی باعث شد تا این ساز برای شما انتخاب شود؟

باید صادقانه بگویم: این انتخاب را خانواده برای من انجام داد. خانوادهٔ من معتقد بود من به خاطر این که دارای شرایط ویژه ای هستم باید توانایی بیشتری نسبت به همسالانم داشته باشم. اینجا جا دارد از استاد اسدی که در مدرسه شوریده گروه سرودی تشکیل داده بودند کمال تشکر را داشته باشم. وقتی کلاس آمادگی بودم در این گروه سرود آکاردئون می نواختم.

*در ادامه سؤال قبل، می خواستم بپرسم اگر خانواده ای کودک نابینای خود را برای تحصیل موسیقی پیش شما بیاورد، آیا شما همان ساز آکاردئون را به آن ها پیشنهاد می کنید؟

ابتدا باید بگویم: باید علاقه در وجود کسی که می خواهد موسیقی یاد بگیرد وجود داشته باشد. ایجاد علاقه کار دشواریست و شاید نشود این کار را به خوبی انجام داد. پس از این مرحله به باور من انتخاب ساز کاملاً بستگی به خود نو آموز دارد؛ او باید صدای ساز های مختلف را بشنود و آن ها را لمس کند و یکی از آن ها را برای خود انتخاب کند.

با اینکه انتخاب ساز به عهدهٔ خود هنرجو باید باشد، من به عنوان یک معلم موسیقی یک استثنا را برای هنرجویان قائل هستم. به نظر من همهٔ کسانی که می خواهند با موسیقی به طور حرفه ای برخورد کنند بهتر است یک دورهٔ عمومی پیانو را پشت سر بگذارند تا دچار بسیاری از پیچیدگی هایی که در کاربرد موسیقی وجود دارد نشوند.

*آقای جعفری: با توجه به سابقه و تجربه شما در تحصیل و تدریس موسیقی، چه تفاوت هایی را می توانید میان این فرآیند برای نابینایان و سایر هنرجویان قائل باشید؟

از نظر من اگر مسائل تکنیکی از طرف معلم دانسته شود، تفاوت زیادی نمی توان در میان این دو قشر مطرح دانست. من خودم وقتی شاگرد بینا دارم به آن ها اجازهٔ نگاه کردن به کلاویه  های پیانو را نمی دهم.

اما یک لازمهٔ مهم که اگر وجود نداشته باشد از نظر من کار نمی تواند آنچنان که باید پیش برود، لزوم آموزش نت نویسی به خط بریل است. من به عنوان یک معلم موسیقی بر این باور هستم که اگر در عصر حاضر و با وجود امکانات رایانه ای امکان تحصیل تا مقطع دکتری در هر رشته ای میسر باشد، در رشتهٔ موسیقی بدون مسلح بودن به سلاح خط بریل چنین امکانی وجود ندارد. نت نویسی بریل فرآیندی پیچیده است و من اقرار می کنم ۷۰ درصد آن را بلدم و هر وقت به مشکل بر می خورم باید به دیکشنری های نت نگاه کنم. این سختی از آنجا ناشی می شود که نت نویسی مبتنی بر نظریه های علم موسیقی است. من به ویژه از افراد نیمه بینا -که شاید به خط بریل نیازی نداشته باشند- خواهش می کنم حتماً خط بریل را برای ورود به موسیقی بیاموزند تا در مراحل پیچیدهٔ آن دچار مشکلات فراوان نشوند.

*آیا امکان دارد در باب مشکلاتی که عدم یاد گیری نت نویسی بریل به وجود می آورد بیشتر توضیح بدهید؟

برای یادگیری ساز های غربی، هارمونی، و سولفژ، از یک جا به بعد پیچیدگی ها آنقدر زیاد می شوند که امکان ندارد بدون خط بریل پیش رفت. افراد نیمه بینا با درشت کردن نت ها برای خود سعی در یادگیری آن ها دارند؛ این کار هم به چشمشان آسیب می زند و هم از یک جایی به بعد دیگر امکان پذیر نیست. پس باز هم از همهٔ کسانی که می خواهند وارد عرصهٔ موسیقی آکادمیک بشوند تقاضا می کنم خود را به سلاح بریل مجهز کنند.

*برگردیم به زندگی حرفه ای شما. در سال سوم دبیرستان چه عاملی باعث شد تا رویکرد آکادمیک را برای ادامه زندگی موسیقایی خود انتخاب کنید؟

دو عامل مهم وجود داشت که مرا به این سمت رهنمون کرد. ابتدا علاقهٔ شخصی من به دوگانهٔ عملی-نظری برای یادگیری فنون متفاوت و عامل دوم ترجیح اقتصادی رشتهٔ موسیقی به سایر رشته هایی که افراد نابینای دیگر وارد آن می شوند و به خاطر شرایط اجتماعی کشور نمی توانند از توانایی آکادمیک خود بهره کافی اقتصادی را ببرند.

*شما زمانی وارد رشتهٔ موسیقی شدید که بیشتر نابینایان این مسیر را برای ادامه تحصیل انتخاب نمی کردند؛ لطفاً از موانع و مشکلاتی که بر سر راهتان وجود داشت برای مخاطبین ما صحبت کنید.

اولین مشکلی که من با آن رو به رو بودم، عدم مناسبسازی کنکور هنر برای نابینایان بود. در سال ۱۳۷۸ من با رفتار خوبی از سمت سازمان سنجش مواجه نبودم؛ ریاست بخش آزمون سازی وقت سازمان مستقیماً به من گفت: همین که از کنکور هنر محروم نمی شوی باید خدا را شکر کنی. ما برای مناسب سازی آزمون نمی توانیم کار خاصی انجام دهیم. در همینجا می خواهم به کسانی که قصد شرکت در آزمون هنر را دارند توصیه کنم درس های عمومی و درس های مربوط به موسیقی در این رشته را بیش از همهٔ دروس جدی بگیرند.

به عنوان اولین نابینایی که در ایران وارد رشتهٔ موسیقی می شدم مشکلات عدیده ای پیش روی من بود. مثلاً این مشکل که چگونه بتوانم به خط بریل هارمونی بنویسم. باید از تمام اساتید بزرگوار دانشگاه هنر تهران قدردانی کنم؛ به عنوان نمونه استاد بزرگ سولفژ- استاد شریف لطفی- به من اجازه می دادند ماشین پرکینز در کلاس به همراه خود ببرم و از تمام دانشجو ها می خواستند تا اجازه دهند من آنچه باید را بریل کنم. من بعد از ۹ بار خواندن هارمونی تازه کشف کردم چگونه می شود آن را به خط بریل تعریف کرد.

مشکلات به خاطر حضور نابینایان بیشتری که وارد عرصهٔ موسیقی آکادمیک می شوند کاهش داشته است؛ اما هنوز هم برخی از آن ها به قوت خود باقی هستند. من در وبسایت خود در حال تدوین برنامه ای هستم تا بتوانم تجربه های خود را در اختیار علاقه مندان نابینا قرار دهم تا آن ها بتوانند با اطلاع بیشتری وارد این عرصهٔ آکادمیک شوند.

*آیا مطلعید هنوز موانع مذکور در آزمون هنر به قوت خود باقی هستند؟

بله همچنان وجود دارند و اگر وجود نداشته باشند جای تعجب است. این مشکلات در آزمون کارشناسی ارشد بیشتر هم می شود. من از افراد نابینایی که تصمیم گرفته اند وارد این دوره شوند می خواهم یک منشی به همراه خود ببرند که بتواند ظرافت های موسیقایی و خط موسیقی را درک کند و سؤال را به درستی برایشان بخواند. باید توجه کنیم ما نابینایان فقط خودمان یاریگر خودمان هستیم و کسی قصد همکاری بیش از چیزی که باید را برای ما ندارد.

*شما در خلال صحبت های خود از بچه ها خواستید که منشی خود را انتخاب کنند: با توجه به تجربه هایی که دارید، آیا سازمان سنجش چنین اجازه ای را به ما می دهد؟

باید اشاره کنم: به طور قانونی در دوره کارشناسی چنین امکانی وجود ندارد؛ اما با مساعدت انسانی رؤسای حوزه و دادن این تضمین که این فرد تحت نظارت شما فقط پرسش های موسیقی را برای من می خواند این اتفاق افتاده است.

دربارهٔ آزمون کارشناسی ارشد باید بگویم سازمان سنجش مجبور به پذیرش استفاده از منشی متخصص یا لا اقل آشنا به فن موسیقی شد؛ زیرا خواندن سؤالات موسیقی از عهده سایرین خارج بود. این نکته نیز شایان توجه است که در سایر رشته ها مساعدت بیشتری برای نابینایان از طرف سازمان سنجش صورت می گیرد؛ اما ماهیت رشتهٔ موسیقی و عدم توجه صحیح به مقولهٔ هنر از سوی مسئولین امر، دو عاملی هستند که همچنان وجود بسیاری از مشکلات را پابرجا نگه می دارند.

*امکان دارد در باره همکاری های بیشتری که از طرف سازمان سنجش نسبت به دورهٔ شما انجام می گیرد صحبت کنید؟

من به خاطر ارتباط کاملی که با مقولات دانشگاهی و کنکوری دارم از ریز جزئیاتی که برای آزمون ها اتفاق می افتد با خبرم. همانطور که گفتم تن ها اتفاق مثبت این بوده است که امکان حضور منشی منتخب، با مذاکرات پیشا کنکوری برای افراد نابینا فراهم شده است.

*شما در باره همکاری برخی اساتید در دانشگاه صحبت کردید: اما می خواهم در بارهٔ موانع تحصیلی که در دورهٔ دانشگاه پیش روی شما بود و احیاناً شما را از سایر همکلاسان غیر نابینایتان عقب می انداخت با ما گفت و گو کنید؟

بزرگ ترین مانع ما این بود که دسترسی به منابع قابل استفاده برای ما در حد صفر نبود؛ زیر صفر بود. کتاب های بریل نت و پارتیتور مطلقاً وجود نداشت. البته اکنون هم فضا خیلی تغییر نکرده است؛ به استثنای مکاتباتی که با مراکز بین المللی میسر شده و کتاب های ناکافی که به خط بریل در این زمینه تولید شده اند، اتفاق خیلی مهمی نیفتاده است. در اینجا قصد دارم مژده ای به تمام علاقه مندان به حوزهٔ موسیقی بدهم: من به سهم خود به یکی از هنرجویان بینای خود آموزش ضبط نت به شیوهٔ استاندارد را دادم و تعداد قابل توجهی کتاب نت به کمک او ضبط شد؛ از آنجا که این کتاب های ضبط شده با استاندارد های نت نویسی بریل همگام هستند، امکان برگرداندن آن ها به خط بریل کاملاً میسر است. باید توجه کرد که مراکز تهیه کتاب های عمومی برای نابینایان قادر نیستند چنان که باید کتب تخصصی موسیقی را برای افراد نابینا ضبط یا تولید کنند و این کار همانطور که پیشتر اشاره کردم تسلط کافی به مبانی موسیقی را می طلبد.

*آیا مشکل تازه ای در زمان ورود شما به دوره کارشناسی ارشد برایتان پیش آمد؟

از جایی که من وارد رشتهٔ آهنگسازی شده بودم و تعداد کمی از نابینایان در سراسر دنیا به این رشته اقبال نشان می دهند، مشکلات من دوچندان شد. اینجا قصد دارم توصیه ای به علاقه مندان ورود به رشتهٔ موسیقی داشته باشم. ما باید هم توانایی خود در باب تئوری های موسیقی را دو چندان کنیم و هم از توانایی گوش خود در تشخیص صحیح موضوعات مورد بحث بیشتر استفاده کنیم.

*وقتی از تأثیر گوش بر روند کار موسیقی صحبت می کنید، یک پرسش عمومی به ذهن من می رسد. به عنوان یک موسیقیدان، آیا با این فرضیه که گوش افراد نابینا نسبت به سایرین بهتر کار می کند موافقید؟

در پاسخ شما می توانم بگویم: این دقیقاً مانند ورزشکاری است که بازو های خود را با ممارست قوی می کند؛ گوش ما نابینایان، به واسطهٔ استفادهٔ بیشتری که از آن می کنیم، نسبت به گوش افراد بینا قوی تر میشود و این هیچ ربطی به مسائل فرا علمی ندارد. باید خاطر نشان کنم این هم که تمام بار فعالیت موسیقایی خود را به عهدهٔ گوش بگذاریم صحیح نیست. گوش خوب مانند زمین حاصلخیزی عمل میکند که باید در آن بذر نظریه های موسیقی توسط معلمین کارآمد کاشته شود.

*اگر نو آموزی از شما بپرسد که: من وقتی می توانم صدای سازی را در بیاورم و از آن کسب درآمد هم داشته باشم، چرا باید تن به دشواری های آموزش آکادمیک موسیقی بدهم، پاسخ شما چیست؟

اتفاقاً پاسخ من به این افراد این است که میزان درآمدی که از طریق حضور در آکادمی برای من داوود جعفری متصور است به مراتب بیش از داشتن یک شاگرد مبتدی یا ساز زدن در یک مجلس مشخص می تواند باشد. من در دوران کرونا هیچ کدام از شاگردان خود را از دست ندادم؛ زیرا روی کسانی سرمایه گذاری کرده بودم که نگاهشان به موسیقی حرفه ایست. این در حالی است که اگر شما بخواهید شاگردان مبتدی داشته باشید حذف معلم موسیقی می تواند جزء اولین اولویت های آن ها باشد. از طرف دیگر، نگرش آکادمیک من به موسیقی مرا به سمت تدریس در دانشگاه رهنمون ساخت. به نظر می رسد شأن اجتماعی و میزان درآمد تدریس دانشگاهی با نوازندگی در یک مجلس عروسی قابل قیاس نباشد.

یکی دیگر از امکانات درآمدی که نگرش آکادمیک به موسیقی برای من فراهم آورده است، شرکت در کنسرت ها و گروه های موسیقی برای تهیهٔ آلبوم های موسیقی است که میتوان گفت عایدی قابل توجهی هم برای من داشته است.

*شما چند سال است که مشغول به درآمدزایی از راه موسیقی هستید و چه مشکلات و موانعی پیش پای شما برای رسیدن به جایگاهی که اکنون دارید قرار داشته است؟

من به دلیل علاقهٔ شخصی که به تدریس داشتم از همان ترم اول دانشگاه این کار را شروع کردم؛ از طرفی باید توجه داشت فرآیند مطالعهٔ موسیقی در همه جای دنیا به صورت خصوصی دنبال میشود و برای آن باید هزینه  های زیادی متقبل شد. من دانشجوی دانشگاه دولتی بودم ولی می توانم اقرار کنم بیش از یک دانشجوی دانشگاه های غیر دولتی برای این کار هزینه کرده ام. ممکن است این پرسش پیش بیاید که: پس چه نیازی به حضور در دانشگاه برای مطالعهٔ موسیقی داریم؟ پاسخی که من می دهم دو بخش دارد: یکی اینکه نظریات موسیقی چیزی نیستند که بشود در کلاس های خصوصی آموخت. دوم اینکه علم موسیقی آنقدر سخت هست که نشود در کنار یک علم دیگر آن را تجربه کرد.

من طی این ۲۰ سالی که تجربهٔ تدریس را دارم می خواهم به تمام متقاضیان حضور در عرصهٔ موسیقی بگویم: باید بدانید که قدم در راهی طولانی و البته پر هزینه می گذارید که البته می تواند برای شما درآمد خوبی داشته باشد. به این کار به چشم یک حرفه نگاه کنید و آن را به درستی پیگیری کنید. من برای شاگردانم مثالی دارم: میگویم حتی اگر می خواهید دزد شوید، این کار را به بهترین نحو ممکن انجام دهید.

*به عنوان یک معلم خبره در موسیقی، می توانید بگویید کسی که می خواهد تازه وارد عرصهٔ موسیقی شود تقریباً چقدر باید هزینه کند؟

هزینه ای که باید متحمل شود ابتدا به سازی بستگی دارد که می پسندد؛ طبعاً هزینهٔ خرید یک سه تار با یک پیانو تفاوت چشمگیری دارد. دومین موردی که باید مد نظر باشد انتخاب معلمی است که می خواهد تدریس موسیقی را عهده دار باشد. این امکان وجود دارد که یک معلم غیر حرفه ای با هزینهٔ اندک به شما تدریس کند؛ اما شما نمی توانید از او انتظار زیادی داشته باشید. باید بگویم هزینهٔ یک معلم حرفه ای موسیقی کمتر از ساعتی ۲۵۰۰۰۰ تومان نیست.

*اگر دوست داشتید به این سؤال پاسخ ندهید. میزان درآمد شما با توجه به سابقهٔ کاریتان در ماه چقدر است؟

من به واسطهٔ تحصیل نمی توانم کار تمام وقت داشته باشم و با دو روز و نیم کار می توانم ماهانه بین ۱۶ تا ۱۷ میلیون تومان درآمد داشته باشم. باز باید تأکید کنم این میزان درآمد با ممارست فراوان و تحمل هزینه های زیادی به دست آمده و پایداری و ممارست لازمهٔ کسب هر گونه درآمدزایی در عرصهٔ موسیقی است. این مجموعه درآمدی است که من از تدریس به دست می آورم. می توان به آن درآمد حضور در کنسرت ها و سفارش آهنگسازی را نیز افزود که به دلیل ناپایداری آن ها از بیان آن ها خودداری کردم.

*جناب جعفری گرامی: اگر در پایان مطلبی هست که من از آن غفلت کردم، به عنوان سخن پایانی آن را مطرح فرمایید.

به عنوان سخن پایانی می خواهم دو نکته عرض کنم: اول این که من با علاقهٔ تمام حاضرم تجارب خود را در اختیار همهٔ دوستان نابینا قرار دهم و به آنها در هر کجای دنیا که باشم، مشاوره دهم. دوم این که از همهٔ افراد نیمه بینایی که می خواهند کار جدی موسیقی را دنبال کنند خواهش می کنم حتی اگر صرفاً برای این کار باشد مبادرت به یادگیری خط بریل کنند. تجربه نشان داده است که درشت کردن نت ها همانطور که پیشتر گفتم نمی تواند راه مناسبی برای این افراد باشد؛ به عنوان نمونه وقتی نور سالن چنان که باید نیست، آن ها نمی توانند به درستی نت ها را ببینند و ساز بزنند.

*به عنوان حسن ختام این گفت و گو از همهٔ شنوندگان دعوت می کنم یکی از قطعات ساخته شده توسط آقای جعفری را بشنوند. قطعه ای به نام مرثیه ی بهار که یک کوارتت برای ساز های زهی است. برای شنیدن این قطعهٔ زیبا پادکست این شماره را از دست ندهید.

دانلود

منبع: ماهنامه ی مانا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دو × 4 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *