دست ما کوتاه و خرما بر نخیل/گزارشی از عدم حضور نابینایان در نمایشگاه کتاب امسال

بالاخره نمایشگاه کتاب امسال هم با هیاهو‌های خبری کارش را پایان داد. محفل بزرگی که علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی گردهم جمع شدند تا ضمن دید و بازدید فرهنگی، در جریان تازه‌ترین تولیدات نشر قرار بگیرند و آنها که اهل مصاحبه و مباحثه هستند، در باب تألیفات نویسنده‌های مورد علاقه شان، در سرا‌ها و غرفه‌های متعدد این نمایشگاه رو در روی هم نشستند و زلف‌ها گره زدند.
هرچند در این روز‌ها حال نشر کتاب به‌علت گرانی کاغذ چندان خوش نیست، اما هنوز این ناخوشی احوال نشر، تأثیر عمیقی در کاهش – حداقل هیاهوی روز‌های نمایشگاه کتاب- نگذاشت. هنوز راهرو‌های شبستان مصلای بزرگ تهران مملو از بازدید‌کننده‌ها – مخصوصاً در روز‌های تعطیل – بود و به‌هر سو که چشم می‌انداختی، گروه‌های مختلف را می‌دیدی که برای تهیه کتاب‌های «کمک درسی» یا «غیر درسی» مقابل غرفه‌های ناشران مطرح تجمع کرده‌اند. با وجود این، هیچ خبری از حضور نابینایان به‌عنوان شهروندان اهل مطالعه در راهرو‌های نمایشگاه نبود. سال‌هاست که شهروندان نابینا در نمایشگاه بین‌المللی کتاب حضور کم رنگ یا بی‌رنگی دارند.
جدا از عدم مناسب‌سازی محیط نمایشگاه برای تردد این شهروندان و نبود راهنما به‌منظور همراهی آنان در راهرو‌های مختلف نمایشگاه که بسیار مهم است، یک علت دیگر که میزان اهمیت آن کم از موارد فوق نیست و همان کورسوی انگیزه نابینایان برای حضور در نمایشگاه را خاموش می‌کند و آن، عبارت از میزان توجه ناشران به مسئولیت اجتماعی و مدنی به نیاز‌های علمی-فرهنگی این افراد است. این گزارش، نگاهی مختصر به دلایل کم فروغی حضور نابینایان در گفت‌و‌گو با سه نفر از شهروندان علاقه‌مند به کتاب دارد.
ناشران دولتی ‌کم توجه به نابینایان
مجید محمدیکارشناس ارشد رشته علوم ارتباطات است و هر سال یک روز خود را به نمایشگاه کتاب و بازدید از این میعادگاه کتاب خوانان اختصاص می‌دهد. او که در صحبت‌هایش نشانه‌های دلخوری و ناراحتی از برخورد‌های برخی ناشران مشخص است، می‌گوید که ناشران دولتی اصلاً کوچک‌ترین توجهی به نابینایان ندارند و برایشان مهم نیست که این قشر تا چه اندازه با کتاب سر و کار دارد و به نوعی رفیق همیشگی‌اش کتاب است. «من سال‌هاست رویداد‌های نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را تعقیب می‌کنم و هر سال حداقل یک روزم را به حضور در این نمایشگاه اختصاص می‌دهم؛ اما امسال واقعاً انگیزه‌ای برای آمدن به نمایشگاه نداشتم. تنها یک موضوع مرا به اینجا کشاند و آن، حضور در بعضی جلسات نقد و بررسی بود.» او می‌گوید هیچ راهنما و کارشناسی نیست تا او را به غرفه‌های مدنظرش هدایت کند: «محیط مصلا خیلی بزرگ است و اگر بنا باشد منِ نابینا به تنهایی در این محیط تردد کنم و غرفه‌ای را که مدنظرم است پیدا کنم، واقعاً با مشکل بزرگی رو به رو می‌شوم. هیچ راهنمایی برای هدایت ما در نظر نگرفته‌اند. اگر هم کسی مرا همراهی می‌کند، بازدید‌کننده ای‌ است که با مشاهده عصای سفیدم به‌عنوان یک شهروند سعی در رساندن من به مقصد دارد.» مجید سر درد دلش را زمانی باز می‌کند که صحبت از ناشران بزرگ دولتی و توجه این ناشران به نابینایان مطرح می‌شود. او می‌گوید، ناشران بزرگ و دولتی نابینایان و نیاز‌های فرهنگی آنها را لحاظ نمی‌کنند: «من امسال از غرفه چند ناشر بزرگ دولتی بازدید کردم. وقتی با آنها راجع به نابینایان صحبت می‌کردم، در مثبت‌ترین حالت می‌گفتند کتاب‌های صوتی تولید می‌کنند که نابینایان هم می‌توانند از آن کتاب‌ها استفاده کنند. یعنی توجه تخصصی به نابینایان نداشته‌اند و کتاب‌های صوتی را مفر مناسبی برای رهایی از طرح خواسته‌های من و همنوعانم می‌دانند. بعضی هم اظهار می‌کردند که اخیراً به‌عنوان مسئول در آن ناشر شروع به فعالیت کرده‌اند و امیدواری می‌دهند بزودی راجع به اینکه چه کمکی می‌توانند به توسعه کتاب ویژه نابینایان کنند، برنامه‌ریزی خواهند کرد. اما هیچ کدام به اندازه یکی از ناشران قدیمی و مشهور اذیتم نکرد. وقتی به مدیر آن انتشارات قدیمی مراجعه کردم و درباره نابینایان و میزان افراد تحصیلکرده این قشر توضیح دادم و پرسیدم چه نوع کمکی می‌تواند به توسعه تولیدات ویژه نابینایان داشته باشد، با بی‌اعتنایی گفت که ما پروژه‌های عقب مانده زیادی داریم و تا امروز تقاضای چندانی از طرف نابینایان نداشتیم. این واقعاً یأس آور است که ناشران دولتی و بزرگ با وجود داشتن بودجه قابل توجه، کوچکترین توجهی به نابینایان ندارند.» مجید می‌گوید ترس خیلی از این ناشران در همراهی نکردن با مراکز تولید‌کننده کتاب ویژه نابینایان، عدم رعایت قانون کپی رایت است: «خیلی از این ناشران می‌ترسند نسخه ورود کتاب هایشان را در اختیار مراکزی مثل رودکی که در زمینه ضبط کتاب و چاپ کتب بریل ویژه نابینایان فعالیت می‌کند، قرار دهند. ترس این ناشران از عدم رعایت قانون کپی رایت است که منطقی‌ست، اما امروز با پیشرفت فناوری‌های نوین این معضل حل شده است. این ناشران می‌توانند کتاب‌های صوتی مورد نیاز نابینایان را تولید کنند یا با مرکزی مثل رودکی همکاری کنند، مشروط بر اینکه با استفاده از اپلیکیشن‌های کتابخوان این کار انجام شود. به این معنی که ناشر کتابی را که از سوی نابینایان درخواست شده، ضبط کند، اما امکان استفاده نابینایان از اپلیکیشن‌های کتابخوان را فراهم سازد. هر شهروند نابینا در صورت علاقه از طریق این اپلیکیشن کتاب مد نظرش را خریداری و دانلود کند؛ البته کتابی که از طریق این اپلیکیشن‌ها دانلود می‌شود، امکان کپی شدن ندارد.»
ناشران خیلی ما را اذیت کردند
شیرین حسینی که سال‌ها با مرکز نابینایان رودکی، بزرگ‌ترین مرکز تولید کتب گویا و بریل در خاورمیانه به‌عنوان مصحح همکاری می‌کرد، درد دل‌های مشابه مجید را سر می‌دهد با این تفاوت که او چند سال به‌عنوان مذاکره‌کننده از طرف مرکز رودکی، به شکلی کاملاً اداری و رسمی با ناشران بزرگ برخورد داشت. او می‌گوید که برخی ناشران رسماً اعلام می‌کنند نمی‌خواهند با نابینایان و مراکز فرهنگی آنها همکاری کنند: «من و یکی از مسئولان مرکز رودکی که دلسوزانه هر سال در نمایشگاه کتاب حاضر می‌شود، چند سال به‌طور مستمر با ناشران بزرگ مذاکره می‌کردیم تا بلکه با ما همراهی کنند و نسخه ورود کتاب هایشان را برای برگرداندن به بریل در اختیارمان قرار دهند. اما این کار یا خیلی به سختی انجام می‌شد یا در موارد زیادی اصلاً صورت نمی‌گرفت چون ناشران بزرگ دولتی تمایل چندانی به این کار نداشتند. حتی بعضی رسماً به زبان می‌آوردند آقا ما اصلاً نمی‌خواهیم به این حوزه ورود کنیم.» شیرین معتقد است که برای    نظام مند کردن ناشران در لحاظ کردن نیاز‌های نابینایان، باید قانون محکم و دقیقی نوشته و در مجلس به تصویب برسد. او از این اندیشه انتقال مرکز رودکی از بهزیستی به وزارت ارشاد سخن می‌گوید: «به‌نظر من در صورتی ناشران بزرگ خود را ملزم به لحاظ کردن نیاز‌های نابینایان می‌دانند که یک قانون محکم و دقیق در این زمینه در مجلس تصویب شود. به این معنا که هر ناشر که اقدام به نشر یک کتاب می‌کند، باید حتماً نسخه‌ای از آن را به فراخور حجم و نوع کتاب یا به بریل برگرداند یا ضبط کند و برای این منظور، با مراکز ویژه نابینایان همکاری کند. در این صورت ما دیگر مشکلی با ناشران نخواهیم داشت یا این مشکل به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت. ما حتی این فکر را مطرح کردیم که مرکز رودکی از زیرمجموعه سازمان بهزیستی خارج شود و مستقیماً زیر نظر وزارت ارشاد قرار بگیرد تا بخشی از این مشکلات حل شود، اما سازمان بهزیستی با سنگ‌اندازی‌هایش مانع تحقق این هدف شد.»
یک معاهده فراموش شده
امید هاشمی هم از آن نابینایانی‌ است که نمایشگاه کتاب را دوست دارد، اما دیگر حاضر نیست پا به نمایشگاه بگذارد: «برای من نابینا دیگر بازدید از نمایشگاه کتاب هیچ لطفی ندارد. اولاً محیط نمایشگاه برای ما مناسب‌سازی نیست و واقعاً در رسیدن به غرفه مد نظرمان همیشه معضل داریم ، ثانیاً قیمت کتاب‌ها افسانه ای‌ است و من هم پول خرید کتاب ندارم.» امید کارشناس حوزه فناوری ویژه نابینایان و مدرس رایانه است. او در صحبت‌هایش می‌گوید راه‌های مدنی برای کنترل تخلف و رعایت قانون کپی‌رایت وجود دارد که ناشران می‌توانند به آن راه‌ها متوسل شوند و عدم رعایت کپی رایت را بهانه‌ای برای همراهی نکردن با نابینایان قرار ندهند: «چند سال پیش ایران معاهده بین‌المللی مراکش را امضا کرد؛ معاهده‌ای که امضا‌کننده‌های آن از ایران انگار نمی‌دانستند چه چیزی را امضا می‌کنند؛ چون بعد از امضای این معاهده، رسماً آن را فراموش کردند. بر اساس معاهده مراکش، کشور‌های امضا‌کننده موظفند تمام منابع علمی-فرهنگی (کتاب) را که منتشر می‌کنند، برای نابینایان هم دسترسی پذیر کنند. در حال حاضر ۲۱ کشور این معاهده را امضا کرده اند؛ یعنی تعداد امضا‌کننده‌ها از عدد ۲۰ گذشته و کشور‌های امضا‌کننده باید به آن عمل کنند.» امید معتقد است در صورتی ایران می‌تواند به این معاهده عمل کند که بر اساس آن، قانونی در مجلس تصویب شود: «باید حقوقدانان بر اساس مفاد معاهده مراکش موارد لازم را تنظیم کرده و به نمایندگان مجلس ارائه دهند تا با بررسی در صحن علنی، قانونی تصویب شود که وزارت ارشاد و نهاد‌های مربوطه را مکلف به اجرای آن کند. وگرنه با متقاعد ساختن ناشران نمی‌توان امکان دسترسی نابینایان به منابع علمی و فرهنگی را فراهم کرد.» امید همچنین به روش‌های نوین در زمینه فناوری‌ها اشاره می‌کند و بر این تأکید دارد که این روش‌ها امکان کپی رایت غیرقانونی را از بین می‌برد؛ «ناشران می‌ترسند تولیداتشان در صورت گویا کردن برای نابینایان به شکل غیرقانونی کپی شود. البته حق دارند، اما برای برون رفت از این معضل روش‌های نوین در زمینه فناوری وجود دارد. استفاده از «دیزی» یکی از این روش هاست. «دیزی» فرمتی‌است که امکان استفاده نابینایان از نسخه متنی و گویای کتاب‌ها را فراهم می‌کند. این فرمت هم به‌صورت سخت افزاری و هم به‌صورت نرم افزاری برای استفاده نابینایان در رایانه هایشان در سطح جهان تولید شده است. روش دیگر، ساماندهی و مناسب‌سازی محیط اپلیکیشن‌های کتابخوان برای نابینایان است؛ مثل واوبوک و فیدیبو.» در سال‌های اخیر بحث کاهش استفاده از کاغذ و گرایش به متون الکترونیک برای حفظ محیط زیست و کاهش قطع درختان دائماً از سوی کارشناسان محیط زیست و علاقه مندان طبیعت مطرح می‌شود. اتفاقاً اقدام به دسترسی پذیر کردن کتاب برای شهروندان نابینا با استفاده از روش‌هایی که مطرح شد، می‌تواند گام بزرگی در کاهش استفاده از کاغذ به شمار رود؛ چرا که چاپ کتب بریل نیازمند کاغذ‌هایی بزرگ‌تر از اندازه استاندارد کاغذ‌های معمولی و در عین حال، سنگین‌تر از آن هاست. از طرفی، می‌تواند انگیزه حضور این شهروندان در بزرگترین رویداد علمی-فرهنگی کشور را بالا ببرد.
منبع: ایران سپید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 × 3 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *