نویسنده: مجتبی خادمی: کارشناس زبان انگلیسی، بنیانگذار اولین سایت فارسی ویژه نابینایان
من، مجتبی خادمی، در این سرویس، تلاش میکنم آخرین و مهمترین اخبار و نکات حوزه پزشکی را گردآوری و ترجمه کنم تا باهم مطالعه کنیم. هدف از این سرویس، ارائه محتواییست که همیشه در رسانههای صوتی تصویری، مکتوبات کاغذی، و سایتهای اینترنتی، به راحتی و دقیق در دسترس نیست ولی به شدت مورد نیاز است. حتما این ستون را دنبال کنید تا از مفیدترینها، جا نمانید.
برای اولین سوژه، بحث آثار روانی مخرب تبلیغات درمانهای تخیلی را پیگرفتم. یکی از مواردی که ذهنم را به خود مشغول کرده بود، سردرگمی و هزینههای بسیار زیادی بود که خیلی از والدین برای درمان چشمهای فرزندان دلبندشان در راه رفت و برگشت از خانه تا بیمارستان و بالعکس تحمل میکنند ولی به جایی نمیرسند. هیچ مرجع معتبری هم نیست که بهطور مدون و با شفافیت، پاسخگوی ابهامات موجود باشد. این مسئله که نابینایان و کمبینایان زیادی را درگیر کرده است، مرا بر آن داشت تا ده نکتهای که باید قبل از قربانی شدن در مسیر کلاهبرداری سلولهای بنیادی شبکیه بدانید را در اختیار شما خوانندگان فهیم قرار دهم. نگارنده این مقاله، دیوید گَم ، دکترای پزشکی، محقق تأمین بودجه شده بنیادی در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون است. این شما و این هم ده نکتهای که من و دیوید لازم میدانیم تمام شمایی که آسیبدیده بینایی هستید یا با آسیبدیدگان بینایی در ارتباطید، بدانید:
- بله. درست است. واقعا به سلولهای بنیادی، امیدی هست. فناوری سلولهای بنیادی، امکانات جدید و مهیجی را برای شناخت و درمان بیماریهایی که دائماً بشر را آزار داده، ایجاد کرده است. اما این فناوری هنوز مثل یک نوزاد نوپا میماند و وظیفه اساسی ما پزشکان این است که صادق و شفاف باشیم و پیش از هر چیز، مواظب باشیم هیچ آسیبی ایجاد نکنیم».
- درست است که امید و دروغ، هر دو چهار حرف دارند، اما حروفشان با هم فرق میکند. نباید در دام هر وبسایت جذابی بیفتید که دروغ را امید جا میزند. کلینیکهای خصوصی که معالجات معجزهآسا با سلولهای بنیادی را تبلیغ میکنند، میتوانند به دلیل ایجاد عفونت، تومور، یا هر اتفاق فاجعهبار دیگر، همان بینایی را که هماکنون دارید، یا کل چشم شما را نابود کنند. حتی اگر این درمان، صدمه جسمی به شما وارد نکند، میتواند خسارت مالی قابل توجهی بالغ بر چندصد میلیون تومان به شما وارد کند.
- سردرگمکننده است؛ درست؟ تقصیر شما یا خانوادهتان نیست. فناوری سلولهای بنیادی، پیچیده و هنوز هم نسبتاً جدید است و تعداد زیادی کلینیکهای خصوصی مثل قارچ سبز شدهاند که تلاش میکنند سرمایههای مالی خود را از طریق ناامیدی و سردرگمی بیماران تأمین کنند. باید بدانید که در بسیاری از موارد، “سلولهای بنیادی” که امروزه در این کلینیکهای انتفاعی پیوند میشوند، از چربی، مغز استخوان، خون محیطی، یا منبع دیگری به دست آمده که توانایی اثباتشدهای برای جایگزینی سلولهای ازدسترفته شبکیه ندارند.
- اگر کلینیکی که سلولهای بنیادی درمانی را تبلیغ میکند، شما را ملزم به پرداخت هزینه میکند، یا مدعی درمان همه نوع از بیماریهای چشمی است، نسبت به آن بسیار بدبین باشید. تقریباً همه درمانهای معتبر با سلولهای بنیادی، هنوز در مرحله آزمایش بالینی یا حتی مرحله قبلتر هستند. دانشمندان اخلاقمدار، بیماران را در اینگونه آزمایشها نامنویسی میکنند؛ بدون اینکه پولی طلب کنند یا حتی هیچگونه پرداختی را از طرف بیمار بپذیرند (جالب است بدانید اغلب آنها حتی به شما پول میدهند). اگر مردد هستید، پرسوجو کنید. یادتان باشد صرفا از افرادی که میخواهند روش سلول بنیادی را به شما بفروشند، یا از افرادی که شما را به آنها ارجاع میدهند، سوال نکنید؛ زیرا مسلما منافعشان به آنها اجازه نمیدهد حقیقت را به شما بگویند.
- برای اینکه کلاه سرتان نرود، مهم است که شبکیه چشم را بشناسید. شبکیه، در واقع یک «کیک لایهای» پیچیده است. هر لایه از این کیک، شامل انواع خاصی از سلولهاست که کار دقیقی را انجام میدهند و به سلولهای دیگر متصل میشوند تا یک مدار عصبی تشکیل دهند. در عمیقترین لایه درونی شبکیه، یک لایه از گیرندههای نوری، یعنی سلولهای میلهای و مخروطی، وجود دارند که نور را تشخیص میدهند. آنها سپس مجموعهای از اتفاقات پشتسرهم را به صورت آبشاری شروع میکنند و در نهایت منجر به تجربهای در مغز ما میشوند که آن را قوه بینایی مینامیم. سلولهای اپیتلیال رنگدانهای شبکیه یا سلولهای آرپیای ، نور را تشخیص نمیدهند؛ بلکه به گیرندههای نوری کمک میکنند تا کار خود را انجام دهند. اگر سلولهای اپیتلیال شبکیه خود را از دست دهید، گیرندههای نوری که به آنها کمک میکنند، در نهایت توانایی عملکرد خود را از دست میدهند و آنها نیز میمیرند.
- همچنین، درک پیامدهای مرگ سلولهای شبکیه، یک موضوع مهم به شمار میرود. ریشه برخی از ویرانکنندهترین و لاعلاجترین دلایل نابینایی، مرگ سلولهای شبکیه، از جمله گیرندههای نوری و سلولهای اپیتلیال (لایهای که گیرندههای نوری را تغذیه میکند) است. این بیماریها شامل دژنراسیون ماکولای وابسته به سن (ایامدی) ، رنگدانهای شدن شبکیه (آرپی) ، بیماری استارگارد ، بیماری بِست ، نشانگان آشر ، و موارد دیگر است. برای اکثر قریب به اتفاق مبتلایان، هیچ درمان موفقیتآمیزی در دسترس نیست.
- تمام «بخشهای» شبکیه چشم که تا آخر عمر با ما همراه هستند، صرفا همینهاییاند که با آنها به دنیا آمدهایم. شبکیه چشم انسان، توانایی ذاتی برای جایگزینی سلولهایی که از دست میدهد را ندارد. این یکی از دلایل توجه به سلولهای بنیادی است؛ زیرا برخی از سلولهای بنیادی (یعنی سلولهای بنیادی پرتوان یا پیاسسی) ، توانایی تأمین بخشهای جایگزین مورد نیاز در شبکیه را دارند.
- شاید درمانهای سلولهای بنیادی، با معرفی سلولهای جدید به دست آمده از یک منبع خارجی (یعنی جایگزینی سلول شبکیه از طریق پیوند)، گزینهای را برای جبران سلولهای ازدسترفته فراهم کند. سلولهای بنیادی پرتوان که در آزمایشگاه رشد داده میشوند، به صورت تئوری میتوانند هر نوع سلول که در بدن یافت میشود را بسازند. امروزه تعداد زیادی از سلولهای شدیدا دگرسانشده و ویژششده، از جمله گیرندههای نوری و سلولهای اپیتلیال، میتوانند به شیوهای قابل اطمینان، از پرتوانهای انسانی تولید شوند. روش دیگری برای جایگزینی سلولهای ازدسترفته شبکیه وجود دارد و آن، فریب شبکیه برای خودترمیمی (بازسازی شبکیه) است که موضوعی جداگانه و فراتر از بحث حاضر است.
- «چالش پیوند»، برای همه انواع سلولها بسیار دشوار است و اخیرا دانشمندان در حال بررسی چگونگی توسعه روشهای موثر برای پیوند سلولهای جدید و اتصال آنها بهطور صحیح هستند؛ بهگونهای که در خود شبکیه فعال شوند. حتی اگر محصولاتی که در حال حاضر تبلیغ میشوند، واقعاً بتوانند گیرندههای نوری ازدسترفته یا سلولهای اپیتلیال را جایگزین کنند، نکته قابل توجه در خصوص «کلینیک»های انتفاعی سلولهای بنیادی این است که اغلب محصولات سلولی خود را بهطور تصادفی، به وسط چشم، بسیار دور از ناحیهای که نیاز است قرار گیرند، تزریق میکنند. به علاوه، انجام اینگونه فرایندها، باید توسط یک پزشک بالینی ماهر انجام شود، نه یک پرستار یا دستیار.
- هیچ جادویی در خصوص سلولهای بنیادی وجود ندارد، اما تحقیقات بسیار عالی، با طراحی مطلوب، و با حسن نیت، در زمینه سلولهای بنیادی در جریان است. سلولهای بنیادی دارای خصوصیات منحصر به فرد اما متغیری هستند که اگر با دقت آزمایش شوند و مورد استفاده قرار گیرند، میتواند در آیندهای نه چندان دور، برای برخی از بیماران، کمک شایانی محسوب شود. ما به این آینده خوشبین هستیم … و شما نیز باید باشید.
اما از حواسجمعی برای سرکیسه نشدن با تبلیغاتِ کلاهبردارانه که بگذریم، میرسیم به خبری جالب و هیجانانگیز در خصوص پیشرفت فناوری برای تشخیصهایی دقیقتر از یک پزشک که تقریبا در اردیبهشت امسال منتشر شد:
چه حسی میشوید وقتی بفهمید هوش مصنوعی بیماری چشمی را پیش بینی میکند؛ آن هم دقیقتر از متخصصترین چشمپزشکهایی که روی سیاره ما زندگی میکنند؟
محققان با استفاده از هوش مصنوعی، برای شناسایی دژنراسیون ماکولا، آزمایشی طراحی و ابداع کردهاند که ۳ سال قبل از ظهور علائم آن، هشدار میدهد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دیلی میل، یک تست جدید چشم با استفاده از هوش مصنوعی، اسکنهای شبکیه را بررسی و علائم دژنراسیون ماکولا را سه سال قبل از ظهور، پیش بینی میکند.
دژنراسیون ماکولای مرتبط با سن (ایامدی) یا تباهی لکه زرد، نوعی بیماری چشمی است که احتمال دارد با گذشت زمان بدتر شود. این بیماری هنگامی اتفاق میافتد که بخش کوچک مرکزی شبکیه چشم یعنی ماکولا، بهمرور زمان تحلیل رود.
محققان کالج لندن این تست را با نام دارک توسعه دادهاند. تست دارک شامل تزریق رنگ به جریان خون فرد است تا سلول های اندوتلیال تحت فشار در شبکیه را زیر دوربین فلورسنت درخشان نشان دهد.
این سلولهای شبکیه تحت فشار، به ایجاد اختلالات و نشت رگهای خونی و درنتیجه دژنراسیون ماکولا منجر میشوند.
در بخش دوم این تست از الگوریتم هوش مصنوعی استفاده میشود. این الگوریتم طوری آموزش دیده تا نقاط سفید دور ماکولا را پررنگ کند. این نقاط سفید، نشاندهنده ریسک ابتلا به دژنراسیون ماکولا هستند.
قدرت قضاوت هوش مصنوعی هدفمندتر و پیوسته تر از پزشکان است و همچنین می تواند هزاران تصویر از شبکیه را تحلیل کند.
به گفته محققان، میتوان از این تست برای شناسایی زودهنگام بیماری و آغاز درمان جهت پیشگیری از نابینایی استفاده کرد.
البته میتوان با نگاهی اجمالی به یکی از تارنماهای آخرین اخبار چشم پزشکی، به کاربردهای جالب دیگری نیز برای هوش مصنوعی در چشمپزشکی پی برد. مثلا مطالعهای با جمعآوری و تحلیل دادههای مربوط به دوازده و نیم میلیون بیمار، با استفاده از هوش مصنوعی، مشخص کرد فشار داخل چشم افراد سیگاری، فارغ از اینکه به درمان تباهی لکه زرد اقدام کردهاند یا خیر، نسبت به افراد غیرسیگاری، بیشتر است. مهمتر از خود این تحقیق، روش تحقیق است که با استفاده از دادههای بسیار بسیار بزرگ، این امکان را فراهم ساخته است چشمپزشکان بتوانند افراد را به سه دسته غیرسیگاری، سیگاری، و سیگاریهایی که ترک کردهاند تقسیم کنند و میزان خطری که آنها را تهدید میکند به آنان اطلاع دهند.
این دفعه بر سلولهای بنیادی، شبکیه، و کاربرد هوش مصنوعی در چشمپزشکی تمرکز داشتیم. در دفعات بعدی، موضوعات به مراتب متنوعتر را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
به امید اینکه پیشرفتهای فناورانه در علم چشمپزشکی، همزمان با سراسر دنیا، در ایران نیز کاربردی گردد، شما را به یزدان پاک میسپارم
منبع: ماهنامه ی مانا.