تا به حال به این نکته فکر کرده اید که پدر و مادرهای دارای کودک نابینا، از چه روشها و ابزارهایی برای شناخت میزان درک و هوش فرزندشان استفاده میکنند؟ اصلاً آیا وسایل و ابزار بازی خاصی برای کودکان نابینا وجود دارد؟ اگر چنین ابزارهایی وجود ندارد یا امکان تهیه آنها –در صورت وجود- برای والدین کودک نابینا میسر نیست، از چه روشهایی میزان هوش و استعداد فرزندشان را میشناسند؟
پاسخ به این پرسشها شاید به این آسانی هم که فکر میکنیم نباشد؛ اما میتوان در گفتگو با والدین کودکان نابینا و افراد کارشناس در حوزه تربیت کودکان استثنایی، به تصویری مختصر و در عین حال گویا پیرامون ضرورت بهره مندی از بازی و یافتن ابزارهای لازم آن ارائه کرد. اشرف کریمی، معلم آموزشگاه نابینایان دخترانه نرجس در خصوص ضرورت توجه ویژه به بازیها و ابزارهای بازی ویژه کودکان نابینا بر لزوم نگاه برابر، اما با رویکردی تخصصی تأکید میکند: «من معتقدم در بحث توجه به بهره مندی از بازی و ابزارهای بازی برای کودکان نابینا، باید از جداسازی این کودکان از هم سن و سالهای بینایشان پرهیز شود؛ چرا که تنها مشکل این کودکان نابیناییست و دیگر حواس را دارا هستند؛ البته که کودکان چند معلولیتی مسائل خاص خودشان را دارند که به این موضوع ارتباطی پیدا نمیکند. بنا بر این، میتوان از همان روشهای رایج که از گذشته مرسوم بوده، بهره گرفت.»
کریمی که از مهر امسال بازنشسته شد، در بیان نمونه هایی از این ابزارها و روشها اظهار میدارد: «قبل از بیان نمونه های عینی و راهگشا به این نکته باید توجه کرد که اولین و مهمترین هدف در استفاده از بازیها و ابزارهای بازی، آموزش مفاهیم مختلف به کودک نابینا و توسعه آن مفاهیم است. بر همین اساس میتوان کودک را به بازیهایی که در آنها دستورزی حرف اول را میزند، سوق داد؛ بازی با گل یا خمیرهای بازی. این ابزار مخصوصاً در دو سال اول زندگی کودک نابینا بسیار مهم است؛ چرا که روحیه اعتماد به نفس او را تقویت میکند؛ انگیزه اش برای کسب تجربه های مختلف را بالا میبرد. اینها روشهاییست که از گذشته وجود داشته و امروز هم در مهدها و مدارس مختلف از آنها استفاده میکنند.» کریمی غلبه فنآوریهای رایانه ای و گرایش خانواده ها به استفاده از این فنآوریها برای تربیت کودکانشان را منکر نمیشود، اما این روش را کاملترین راه آموزش و بهره مندی از ابزارهای بازی نمیداند: «انکار غلبه فنآوریهای امروز، یعنی انکار وقایع و اتفاقاتی که رخ میدهند؛ اما به نظر من این فنآوریها همه چیز در بحث بازی و ابزار بازی برای کودکان را تمام نکرده اند و به بیان ساده تر، روش کاملی نیستند. من هنوز معتقدم از روشهای گذشته بهتر میتوان استفاده کرد که نمونه اش را هم مثال زدم.» صحبتهای کریمی را همکارش فاطمه محبی نیز تأیید میکند. او معلم پیشدبستانی در آموزشگاه نابینایان دخترانه نرجس است. محبی هم معتقد است نباید در بحث آموزش، از ابتدا به سراغ فنآوریهای رایانه ای رفت: «درست است که امروز فنآوریهای نوین در زمینه رایانه پیشرفت گسترده ای یافته، اما دلیل نمیشود در امر آموزش کودکان، بویژه نابینایان بدواً به سراغ آن ابزار رفت. موضوع بازی و ابزار بازی در سنین کودکی به اندازه ای مهم است که باید با برنامه ریزی علمی انجام شود.
به نظر من روشهای ساده و ابزار ساده، اثرگذارترین روش است تا کودک نابینا را با بازی آشنا کرد؛ مثلاً به جای استفاده از پازلهای پیچیده، از پازلهای ساده باید شروع کرد. البته که کار با همین پازلهای ساده هم باید با آموزش همراه باشد؛ یعنی به کودک نابینا آموزش کار با پازل داده شود. بعداً به مرور از نمونه های سخت یا پیچیده استفاده شود.» محبی معتقد است بهترین روش برای بروز نگه داشتن کودکان نابینا در کنار هم سن و سالهایشان، لزوماً استفاده از تبلت و ابزار رایانه ای نیست.
او اعتقاد دارد که باید والدین کودکانشان را به مهدهای کودک ببرند تا فرزندشان با آن محیطها و هم سن و سالهایشان آشنا شوند: «من به والدین کودکان نابینا توصیه میکنم فرزندشان را به مهدهای کودک ببرند تا با هم سن و سالهایشان ارتباط بگیرند. گرچه ما در سازمان، کودکستان ویژه نابینایان داریم که از دو سالگی این کودکان را میپذیرد، اما این کودکستان یک روز در هفته فعالیت میکند. به نظر من اگر کودک نابینا در مهد کودک بتواند با آن محیط و هم سن و سالهایش ارتباط بگیرد، کیفیت رشد او متفاوت خواهد بود.» او میگوید روش پیشنهادیش به سادگی عملی نیست: «قطعاً این پیشنهاد به سادگی قابل اجرا نیست؛ چون هم مهدهای کودک و هم مربیان باید روشهای صحیح ارتباط با کودک نابینا را یاد بگیرند. اجرای چنین پیشنهادی در قالب یک طرح جامع، نیازمند زمان و بررسیهای علمیست که فعلاً مورد توجه قرار نگرفته است.» حرفهای این دو معلم را پرستو ولدخان، مادر نابینایی که اتفاقاً فرزند نابینا دارد، به شکلی عملی و با استفاده از خلاقیتهایی اجرا میکند.
او قبل از توضیح درباره روشهایی که از آنها بهره میگیرد، به این اشاره میکند که بیشتر اسباب بازیهای موجود در فروشگاهها امکان مناسبسازی برای نابینایان را دارند: «من وقت زیادی برای پیدا کردن اسباب بازی مناسب که پوریا بتواند بازی کند، صرف کردم و به این نتیجه رسیدم که بیشتر اسباب بازیهای موجود در فروشگاهها امکان مناسبسازی برای نابینایان را دارند؛ منتها باید تشکلها به این موضوع اهمیت دهند و از فروشگاههای عرضه کننده این اسباب بازیها و کارخانه های تولید کننده حمایت کنند تا این اتفاق بیفتد.» ولدخان میگوید از ساده ترین روشها برای بازی با کودکش بهره میگیرد: «پوریا دو سال و نیمه است و برای سن او، شاید اسباب بازی زیادی وجود نداشته باشد. به همین علت من و همسرم سعی میکنیم روشهای ساده، اما اثرگذاری پیدا کنیم تا با او بازی کنیم. یکی از این روشها، توجه دادن او به ویژگی صوتی اشیای اطرافش است. پوریا یک ماشین اسباب بازی دارد که چرخهایش هنگام حرکت صدا میکنند.
ما در گوشه ای از اتاق می ایستیم و چرخهای این اسباب بازی را به صدا درمیآوریم. پوریا با شنیدن این صدا به سرعت خود را به گوشه ای که صدای ماشین را شنیده میرساند و ماشین را از ما گرفته، به گوشه ای دیگر پرت میکند تا جریان این بازی ادامه پیدا کند. یعنی خود او به بازی کردن علاقه عجیبی دارد.» ولدخان ادامه میدهد: «اساساً پوریا خیلی محتاط و مراقب است؛ اما سعی میکند از اشیای اطراف خود بهترین استفاده را ببرد. مثلاً یک قوطی را به عنوان سپر استفاده میکند و اگر میخواهد خود را به گوشه ای از اتاق برساند، آن را جلوتر از خودش در مسیری که به صورت چهار دست و پا حرکت میکند، هل میدهد.»
به عنوان یک مادر نابینا که فرزند نابینا دارد، معتقد است باید اجازه داد کودک نابینا تجربه کند: «کودکان علاقه عجیبی به اشیای اطرافشان دارند و دوست دارند همه چیز را تجربه کنند. نابینایان هم از این قاعده مستثنی نیستند؛ بنا بر این نباید با احتیاطهای بیجا جلو کشف و تجربه اندوزیشان را گرفت. باید اجازه داد تا جایی که امکانش است، دستورزی کنند و اشیای اطرافشان را بشناسند.
منبع: ایران سپید