نویسنده: رمضان ژیانی
منبع: یازدهمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
سردبیر: آنچه در ادامه می خوانید، توضیحات رمضان ژیانی، از نابینایان اهل اصفهان است که به همراه جمعی از نابینایان این استان، موضوع اهدای چندین هزار متر مربع زمین از سوی دایره اسقفی به نابینایان و تصرف آنها از جانب برخی نهاد های دولتی و حاکمیتی در این استان را پیگیری می کند.
اغلب نابینایان ایرانی، تاریخ تأسیس مدارس ویژه نابینایان در ایران را نیک می دانند؛ تاریخی که از ۱۳۰۴ و با ورود یاکوب ارنست کریستوفل، کشیش و مبلغ مسیحی آلمانی، به شهر تبریز و تأسیس مدرسه در آن شهر آغاز می شود. این کشیش آلمانی در ۱۳۰۶ نیز مدرسه مشابهی را در اصفهان پایه گذاشت و تا ۱۳۳۴ -سال مرگ کریستوفل- همچنان خود مدیریت مدرسه را به عهده داشت. بودجه مورد نیاز برای اداره مدرسه را هم مؤسسه ای خیریه در آلمان تأمین می کرد که افزون بر مدرسه اصفهان، تأمین بودجه مدارس مشابهی را در پنجاه کشور دیگر دنیا هم بر عهده گرفته بود.
مرکز کریستوفل، طی پنجاه سال فعالیت خود در اصفهان، خدمات فراوانی را به نابینایان ایرانی ارائه کرد و نابینایان زیادی تحت آموزش های مدیران و متخصصان آلمانی در این مرکز تحصیل کردند و فارغ التحصیل شدند. می توان گفت که ورود خط بریل در ایران برای نخستین بار در این مرکز و به وسیلۀ بنیانگذارش یعنی کشیش کریستوفل به وقوع پیوست. علاقه مندان به جزئیات این رویداد مهم، می توانند به کتاب «سیصد تصویر»، تألیف هوشنگ مظاهری مراجعه کنند. غرض از این نوشته، حکایت مشکلاتی است که در طول سال های اخیر، برای این زمین و چند قطعه زمین مشابه به وجود آمده است.
زمین مرکز کریستوفل، به مساحت احتمالیِ ۲۳۳۹۱ متر مربع، در چشم انداز زاینده رود و مشرف به دو خیابان از گران قیمت ترین خیابان های اصفهان واقع شده است. زمینی این چنین ارزشمند در شهر پر تراکمی همچون اصفهان، امروزه روز به سختی یافت می شود؛ زمینی که حتی نمی توان ارزش ریالی آن را تخمین زد و قیمتش به یک یا دو هزار میلیارد تومان بالغ می شود. در نخستین روز های پس از پیروزی انقلاب، زمین مرکز کریستوفل به دستور دادستان دادگاه انقلاب مصادره شد. متأسفانه در حکمی که دادستانی برای مصادره این زمین صادر کرده بود، برخلاف موارد مشابهی مثل بیمارستان عیسی بن مریم که در متن حکم، بر تداوم شکل کاربری مراکز تأکید می شد، به طوری که ملک مذکور همچنان با همان کاربری بیمارستان ادامه فعالیت داد، قیدی برای کاربری ویژه نابینایان گنجانده نشده بود و به همین علت هم دولت خود را صاحب این زمین های ارزشمند دانست و بعد از حدود بیست سال که مرکز با همان کاربری سابق اداره می شد، زمین ها از اختیار جامعه نابینایان خارج شد. مجتمعی که در آن روزگار در این زمین فعال بود، از جنبه های گوناگونی نیاز های جامعه نابینایان را پوشش می داد. خوابگاه، مدرسه، یک چاپخانه مدرن و یک کارگاه برای نابینایان بزرگسال که نیاز های شغلی آنها را برآورده می کرد، از جمله بخش هایی است که تا آخرین روز های فعالیت این مرکز دایر بودند. نخستین جرقه های تصرف زمین این مرکز در سال هفتاد زده شد؛ جایی که سازمان بهزیستی به عنوان اداره کنندۀ وقت مرکز، بخشی از زمین را به اداره بهزیستی تبدیل کرد. بخش دیگری از ساختمان های مرکز کریستوفل هم بیش از پانزده سال است که خالی و بی استفاده مانده و نابینایان اصفهانی هرچه تلاش کرده اند، موفق به باز پس گیری ساختمان ها و راه اندازی دوباره آن نشده اند. از جمله این ساختمان ها می توان به خوابگاه مرکز کریستوفل اشاره کرد. این طور به نظر می رسد که مدیران بهزیستی منتظر نشسته اند تا این مرکز در یاد های نابینایان به فراموشی سپرده شود تا بتوانند ساختمان های باقی مانده را هم به سرنوشت اسلافشان دچار کنند؛ اما در طول دو سه سال اخیر، نابینایان اصفهانی اقدامات و پیگیری های مؤثری را آغاز کرده اند و فعلاً جای مسرت است که بهزیستی نتوانسته این ساختمان ها را دستخوش تغییر کاربری کند. همان طور که پیش تر هم گفته شد، زمین این مرکز بسیار ارزشمند است و چنانچه در اختیار جامعه نابینایان قرار گیرد، می توان با تکیه بر فعالیت های تجاری، آن را به مرکزی درآمدزا تبدیل کرد و به جرئت می توان مدعی شد با این کار، تمام نابینایان استان اصفهان خواهند توانست از مزایا و درآمد های مالی آن بهره مند شوند. گفتنی است این مرکز که در حال حاضر با عنوان مجتمع شهدای هفتم تیر شناخته می شود، در حال حاضر منبع درآمد قابل توجهی را برای بهزیستی اصفهان فراهم کرده است. افزون بر تبدیل بخشی از این مجتمع به اداره بهزیستی، در حال حاضر بخش های دیگری از آن هم مورد استفاده این اداره قرار گرفته است؛ از جمله اینکه یک ساختمان به مهمانسرای مدیران اختصاص یافته و بخش های دیگری هم به ورزشگاه و سالن آمفی تئاتر و سوپرمارکت تبدیل شده و بهزیستی از قِبَل اجاره آنها منتفع می شود.
دومین زمینی که متعلق به نابینایان بوده و امروزه مورد توجه سایرین قرار گرفته، مرکز نور آیین (فاطمه زهرا) است که این زمین هم به مساحت ۳۵۷۰ متر مربع، در یکی از گران قیمت ترین نقاط اصفهان و در محدوده مرکزی این شهر واقع شده است. مرکز نور آیین، ویژه دختران نابینا بوده که در دهۀ بیست شمسی به همت انگلیسی ها و با هماهنگی دایره اسقفی اصفهان تأسیس شده بوده است. در این مرکز هم روزگاری آموزشگاه و چاپخانه و خوابگاهی مجهز دایر بوده اما نور آیین هم مثل کریستوفل بعد از انقلاب دستخوش انواع بی مهری شد؛ به طوری که همۀ بخش ها امروزه تعطیل است و به خاطر اختلافی که میان بنیاد مستضعفان و بهزیستی به وجود آمده و هر کدام از این دو نهاد نسبت به مالکیت زمین های نور آیین ادعا دارند، هنوز موفق به زدن تیر خلاص به نور آیین نشده اند و در حال حاضر کارگاهی ویژۀ زنان نابینا در آنجا برقرار است و بی آنکه بودجه ای از نهاد های دولتی دریافت کند و صرفاً با کمک خیران، زنان نابینا در آن کارگاه حرفه هایی نظیر خیاطی و قالی بافی را می آموزند. حفظ این کارگاه در مرکز نور آیین را هم می توان به نوعی ترفندی از سوی بهزیستی تلقی کرد که قصد دارد در دعوا با بنیاد مستضعفان، به آن استناد کند تا مدعی شود این ساختمان ها را به استفاده امور مرتبط با نابینایان می رساند.
رو به روی مرکز نور آیین هم ساختمان دیگری واقع شده که پیش از انقلاب به خوابگاه دختران و زنان نابینا اختصاص یافته بود. اغلب زنانی که در این خوابگاه زندگی می کردند، جزو زنان بی سرپرست نابینا بودند یا از مناطق دیگر برای کار به اصفهان مهاجرت کرده بودند. با وجود این مرکز، این زنان و دختران ضمن بهره مندی از امکان مسکن رایگان، می توانستند در کنار هم زندگی کنند و در تعامل با یکدیگر انواع مهارت های روزمره را بیاموزند. این مرکز هم پس از انقلاب به سرنوشت دو مرکز قبلی که نامشان در بالا به میان رفت دچار شد و در حال حاضر به عنوان مهمان پذیرِ کارکنان بهزیستی استفاده می شود. گفتنی آن که همین چند وقت پیش، مدیرکل بهزیستی هم در این ساختمان ها زندگی می کرد که با همکاری هایی که با کمپین معلولان و بهروز مروتی مدیر این کمپین داشتیم، توانستیم مدیرکل بهزیستی را مجبور به تخلیه مرکز کنیم.
زمین های اصفهان به همین سه مورد خلاصه نمی شود و کشمکش بر سر زمین چهارمی هم بین نابینایان و نهاد های دولتی برقرار است. چهارمین زمین، مزرعه ای است به مساحت ۲۰ هکتار که در منطقه محمود آباد اصفهان واقع شده است. این مزرعه هم با هماهنگی دایره اسقفی و به وسیلۀ متخصصان هلندی اداره می شد و نابینایان در آن مهارت های مربوط به کشاورزی و پرورش دام و طیور را فرا می گرفتند و پس از تکمیل آموزش و برگشت به روستا های محل سکونتشان، دام و طیور در اختیار آنها گذاشته می شد تا بتوانند امرار معاش کنند. دو حلقه چاه، یک ساختمان جهت خوابگاه، ساختمان اداری و انواع تجهیزات کشاورزی، از جمله مواردی بود که در این مزرعه در نظر گرفته شده بود. این زمین ارزشمند هم در حال حاضر با حکم دادستانی انقلاب در اختیار بهزیستی قرار گرفته و زمین های کشاورزی به یکی از کشاورزان همان منطقه اجاره داده شده و ساختمان ها هم به عنوان مرکز ترک اعتیاد مورد استفاده قرار گرفته است.
در تأسیس مراکز فوق الذکر، هیچ کدام از دولت های پیش و پس از انقلاب نقشی نداشته اند و همۀ آنها در قالب های خیریه ای در اختیار جامعه نابینایان قرار گرفته بودند. به کمک همین مراکز بود که اصفهان، در طول صد سال گذشته در امر آموزش و توانبخشی نابینایان، جزو استان های سر آمد به حساب می آمده است؛ اما در حال حاضر متأسفانه با وجود این ثروت هنگفت که صرفاً ارزش ریالیِ آنها بدون هیچ گونه تغییر کاربری به چند هزار میلیارد تومان بالغ می شود، نابینایان این استان از نظر آموزشی، توانبخشی و رفاهی در شرایط اسفناکی قرار گرفته اند. در طول سالیان اخیر جمعی از نابینایان اصفهان تلاش های زیادی را در جهت احقاق این حق قطعی نابینایان مصروف داشته اند اما با مخالفت ها و کارشکنی های مدیران بهزیستی، موفقیتی در این زمینه به دست نیامده است؛ جز اینکه طی نامه نگاری هایی با دادستانی، کارشناسان از دو مرکز بازدید کرده اند و ظاهراً تحت تأثیر برخی فشار ها هنوز نتوانسته اند از دو مرکز دیگر بازدید کنند. گزارش نتیجه بازدید از دو مرکز هم هنوز به دست نگارندگان نامه نرسیده است. مجلس، وزارت رفاه و نهاد ریاست جمهوری، دیگر مراجعی است که نابینایان اصفهان از طریق آنها حق خود را مطالبه کرده اند. آنها همچنین نامه ای را از دایره اسقفی اصفهان دریافت کرده اند که گواهی می کند زمین های مورد بحث، صرفاً برای استفاده نابینایان وقف شده اند و مستند به این نامه، از مراجعی از جمله حضرات آیات سیستانی، علوی گرگانی، مکارم و مقام رهبری هم در این خصوص استفتا کرده اند و همگی متفقاً بر این نکته صحه گذاشته اند که وقف، ارتباطی با دین و مذهب ندارد و در هر مذهبی وقتی زمینی برای یک گروه خاص اختصاص یافته باشد، سایرین موظف به تمکین به این وقف هستند. نابینایان اصفهان، با استناد به این مدارک، همچنان در حال پیگیری حق مسلم خود از مراجع ذی صلاح هستند. به امید آنکه هرچه زود تر، این خواسته به حق آنها محقق شود و جامعه نابینایان از منافع این دارایی ارزشمند بهره مند شود.